پرسش:
راه کسب یقین و شک نکردن به خدا هنگام امتحانات الهی چیست؟
پاسخ:
براي رسيدن به يقين، بايد ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت ـ عليهمالسّلام ـ عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان.... در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي از عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.
راه ديگري كه براي رسيدن به يقين ميتوان پيمود، عمل كردن بر اساس اين آيه شريفه است كه ميفرمايد: و اعبُدْ ربك حتي يأتيك اليقين. در واقع نتيجهی عبادت را يقين ميداند. يعني راه رسيدن به يقين عبادت است.
امّا عبادت چيست؟ آيا همين نماز و روزه كافي است؟ اگر چنين است، چرا اين همه انسان كه همه روزه به عبادت مشغولند، به يقين نميرسند؟
عبادت هدف خلقت ذكر شده است و مراد از عبادت در اين جا، اعمال عبادي خاص نيست، بلكه منظور زندگي بر مدار عبوديت است. يعني بندگي کردن در همه حال.
عبوديت در برابر خداوند نيز به همينگونه است كه انسان را به يقين ميرساند. يعني آدمي در تمامي لحظات و حالات خود، براي خدا باشد و رضايت او را طلب كند، در هر كاري كه انجام ميدهد، هر جا كه مينگرد، هر سخني كه ميگويد يا ميشنود... فقط رضاي خدا و دستورات الهي را در نظر داشته باشد.
اين نحوه سلوك، منافاتي هم با زندگي عادي ندارد. چرا كه اين گونه عبادت، اصولاً نيازمند وقتي خاص نيست، بلكه خود زندگي و تلاش و معاش آن بايد عبادت باشد. چنان كه فرمود: رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله بزرگ مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش ايشان را از ياد حق باز نميدارد و غافل نميكند.
در اين ميان، عبادات خاصه مثل نماز و روزه و... اوج لحظات ارتباط انسان با خداست و در ضمن ايمان او را براي اين كه در تمام ساعت بنده باقي بماند، تقويت ميكند.
در روايات اهل بيت ـ عليهمالسّلام ـ نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت ميباشند، فراميني چون اصلاح نفس، رضايت به قدر الهي، زهد و... كه همه جلوههايي از بندگي خدا هستند.
عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي ميباشند. هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و...
#کارشناس_اخلاق
#یقین
@pasokhsara
یقین(۱)
رسیدن به هر مقام و منزلتی نیازمند پیشزمینههایی است و تا انسان بستر مناسب را فراهم ننماید قادر نخواهد بود که قدم در آن مسیر بگذارد. برای ایمان انسان مؤمن، درجات متعدد و مراتب گوناگونی وجود دارد. یکی از بالاترین مقامها و منزلها برای اهل ایمان مرتبهٔ یقین است. مؤمن رنگ یقین را نخواهد دید مگر اینکه تمام تلاش خویش را در جهت ترک گناه و دوری از رذایل و تقویت فضائل اخلاقی به کار گیرد.
انسان برای حفظ ایمان خویش به دو عامل نیازمند است: یکی شناخت و دیگری انگیزه. هرچقدر شناخت انسان بیشتر شود، انگیزهاش نیز افزون میشود و بهتبع آن درجهٔ ایمانش بالاتر میرود. یقین داشتن از مقولهٔ شناخت است و در روایات بهعنوان یکی از ستونهای عبادت از آن یادشده است.
یقین اعتقاد و باور محکم و استواری است که مطابق با حقیقت باشد و بههیچوجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد.
مراتب یقین
برای یقین مراحل و مراتبی وجود دارد. در رابطه با یقین سه مرتبه ذکرشده است که عبارتاند از: علمالیقین، عینالیقین و حق الیقین
اولین مرحله برای اینکه انسان از گذرگاه شک عبور نماید و بهیقین برسد مطالعه و تحقیق و تفکر است. هر کس متناسب با توانمندی خویش میتواند از طریق تحقیق و تفکر به معرفت برسد و اینگونه ذهن خود را از شبهات پاک نماید. انسان مؤمن پیش از اینکه بخواهد ایمان خویش را تقویت کند باید از پل یقین رد شود. تا وقتی انسان نسبت به وجود خدا و حقیقت آفرینش مشکوک باشد نمیتواند ادعای ایمان نماید. در حقیقت انسان در این مرتبه بهواسطه تفکر درمییابد که خدایی هست. این مرتبه پایینترین مرتبهٔ یقین یعنی علمالیقین است. حصول این مرتبه از یقین جز به کمک دانش و علم و استدلال و منطق میسّر نیست و به همین دلیل آن را یقین نظری و علمی مینامند.
ادامه دارد...
#کارشناس_اخلاق
#یقین
@pasokhsara
یقین(۲)
دومین مرتبهٔ یقین، عینالیقین است. منظور از عینالیقین این است که انسان بعد از مرحلهٔ اول و کسب شناخت و معرفت از طریق تقویت ایمان به مرتبهای میرسد که علاوه بر دانستن حقایق، به دیدن حقایق نیز نائل میگردد. نام دیگر این مرتبه یقین قلبی و شهودی است و راه رسیدن به آن تزکیه و تهذیب نفس میباشد.
از رسول خدا (ص) نقل است که: «اگر نبود شیاطینی که اطراف دلهای بنیآدم را احاطه کردهاند، آنها حقایق ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده مینمودند».
یعنی گناه و رذایل اخلاقی مانع رسیدن به مقامات معنوی، ازجمله یقین میشود و برای رهایی از گناه باید قدم در مسیر تهذیب و پاکسازی روح از رذایل نهاد.
ادامه دارد...
#کارشناس_اخلاق
#یقین
@pasokhsara
اما بالاترین و عالیترین مرتبهٔ یقین حق الیقین است. بدین معنا که انسان بهواسطهٔ تقویت ایمان به حقایق مخفی و نادیدنی عالم دست پیدا میکند. گویی وجود او با حقایق اتحاد مییابد و یکی میشود. بنابراین هرچقدر ایمان خود را تقویت نماییم یقین ما به این مرحله نزدیکتر خواهد شد.
در روایت آمده است:
«رسول خدا (صلیالله علیه واله) با حارثة بن مالک بن نعمان انصاری روبرو شد، و به او فرمود: ای حارثة! در چه حالی هستی؟ گفت: ای رسول خدا! مؤمن حقیقیام که بهیقین رسیدهام. رسول خدا (صلیالله علیه واله) فرمود: هر چیزی را حقیقتی است، حقیقت گفتار تو چیست؟ گفت: ای رسول خدا! به دنیا بیرغبت شدهام، شب را (برای عبادت) بیدارم و روزهای گرم را (در اثر روزه) تشنگی میکشم و گویا عرش پروردگارم را مینگرم که برای حساب گسترده گشته و گویا اهل بهشت را میبینم که در میان بهشت یکدیگر را ملاقات میکنند و گویا ناله اهل دوزخ را در میان دوزخ میشنوم. رسول خدا (صلیالله علیه واله) فرمود: حارثه، بندهای است که خدا دلش را نورانی کرده است. سپس به حارثه فرمود: بصیرت یافتی، ثابت باش. حارثه عرض کرد: ای رسول خدا! از خدا بخواه که شهادت در رکابت را به من روزی کند، پیامبر (صلیالله علیه واله) فرمود: خدایا! به حارثه شهادت را روزی کن. چند روزی بیش نگذشت که رسول خدا لشکری برای جنگ فرستاد و حارثه هم به میدان جنگ رفت و پس از کشتن تعدادی از افراد دشمن، شهید شد».
ادامه دارد...
#کارشناس_اخلاق
#یقین
@pasokhsara
نشانههای یقین
در روایات نشانههایی برای اهل یقین ذکرشده است ازجمله:
1. تسلیم محض بودن در برابر خواست خدا
2. قطع امید از غیر خدا و امید داشتن به خدا
3. رسیدگی بهحساب خویش قبل از مرگ
4. پایدار بودن بر بندگی خدا در ظاهر و باطن
ادامه دارد...
#کارشناس_اخلاق
#یقین
@pasokhsara
راه رسیدن بهیقین
خداوند در قرآن میفرماید:
«وَاعْبُدْ رَبَّک حَتَّیٰ یأْتِیک الْیقِینُ»
«و دائم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرارسد».
راه رسیدن بهیقین عبادت است. البته منظور از عبادت، بندگی خدا و زندگی بر مدار بندگیست، نه صرفاً انجام اعمال عبادی؛ اگرچه انجام اعمال عبادی مقدمهٔ عبودیت و بندگی است.
در روایت آمده است:
«إِنَّ الْإِسْلَامَ هُوَ التَّسْلِیمُ وَ التَّسْلِیمَ هُوَ الْیقِینُ وَ الْیقِینَ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقَ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارَ هُوَ الْعَمَل وَ الْعَمَلَ هُوَ الْأَدَاءُ»
«اسلام (حقیقی) عبارت است از تسلیم شدن در برابر حقتعالی، و تسلیم همان یقین است و یقین، اعتقاد راستین و باور راستین، همان اقرار درست و اقرار درست، انجام مسئولیتها، و انجام مسئولیتها همان عمل کردن به احکام دین است».
بنابراین رسیدن بهیقین کار سادهای نیست و همت والایی میطلبد چنانچه در روایت دیگری میخوانیم:
«مَا قُسِمَ فِی النَّاسِ شَیءٌ أَقَلُّ مِنَ الْیقِینِ در میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیمنشده است».
حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند:
«الْیقِینُ مِنْهَا عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَی تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِکمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِی الْفِطْنَةِ تَبَینَتْ لَهُ الْحِکمَةُ وَ مَنْ تَبَینَتْ لَهُ الْحِکمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکأَنَّمَا کانَ فِی الْأَوَّلِینَ».
«یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آنکس که هوشمندانه به واقعیتها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آنکه حکمت را آشکارا دید، عبرتآموزی را شناسد، و آنکه عبرتآموزی شناخت گویا چنان است که با گذشتگان میزیسته است».
بینش و بصیرت که در این روایت با عنوان فطنه از آن یادشده یکی از مهمتری لوازم یقین است. انسان اهل بصیرت با تأمل در وقایع به حکمت میرسد و کسی که از نعمت حکمت برخوردار گردد از گذشتگان عبرت میگیرد.
انسان گاهی از روی آثار و علائم به وجود چیزی پی میبرد و به بودنش یقین پیدا میکند. این پایینترین مرتبهٔ یقین است. اما گاه در اثر تقویت ایمان، شخص علاوه بر استدلال به وجود چیزی آن را به عینه میبیند و درک میکند. با ازدیاد ایمان شخص مؤمن از این مرتبه نیز عبور کرده و نهتنها باعقل و روح خویش وجود حقیقت را دریافته بلکه فانی و غرق در آن امر میگردد. این بالاترین مرتبهٔ یقین است و طبق روایات افراد بسیار اندکی قادرند به این مرتبه نائل گردند چرا که تنها راه رسیدن بهیقین ثابت ماندن در مسیر بندگیست.
#یقین
#کارشناس_اخلاق
@pasokhsara