eitaa logo
پاسخ شبهات و پرسش ها - متن
326 دنبال‌کننده
63 عکس
43 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند : لَوْلاَ أَنَّ اَلذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْعُجْبِ مَا خَلَّى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ وَ بَيْنَ ذَنْبٍ أَبَدا ترجمه: اگر «گناه» براى مؤمن بهتر از «غرور و خودپسندی» نبود، خداوند هرگز نمی‌گذاشت كه بندۀ مؤمنش دچار گناه شود. مشکاة الأنوار، ج 1، ص 667 توضیح: مؤمنین گاهی با خود می‌گویند: «من خیلی خوبم» یا «بهتر از دیگران هستم». اینجاست که وقتی شرایط گناه برای او پیش بیاید خداوند جلوی گناه کردن او را نمی‌گیرد تا مومن بفهمد که نباید به تقوای خود مغرور می‌شد. البته مؤمن کسی است که وقتی دچار گناه می‌شود، شرمنده می‌شود وگرنه مومن نیست. ایمان باعث عذاب وجدان و تلاش برای توبه خواهد شد. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیوی مهم استاد ملکیان که غربزده‌ها را رسوا کرد این ویدیو ثابت کرد که روشنفکران غربگرا در ایران دچار «خودبزرگ‌بینی شدید»، «تحقیر عقاید اکثریت مردم» هستند. کسانی مثل دکتر مصطفی ملکیان بسیار باکلاس و فریبنده، سبک زندگی دینی و صفای مومنان را تحقیر می‌کنند. غرور تحصیلکرده‌های غربزده، نمونه‌های زیادی دارد که یک موردش همین «تحقیر و تمسخر آقای رئیسی» به بهانه‌های مختلف بود. نمونه دیگرش زیر سؤال بردن «عزاداری سیدالشهدا(ع)» و «احکام اسلامی» بود که در بیانات امثال همین چهره فلسفی ارائه شده است. غربزده‌های جامعه ما، «پیامبران و ائمه(ع)» را در سطح «انسانهای معمولی ولی دانا و بااخلاق» پایین می‌آورند و به «برگزیدگی معصومان(ع)» و «کرامات و معجزات» باور ندارند بنابراین «خادم الرضا(ع) بودن» را «بی‌کلاسی» می‌دانند در حالی که «تواضع انسان» را نشان می‌دهد. معتقدند «بشر امروز باید به عقلِ خود (که البته آلوده با خودبزرگ‌بینی است) اکتفا کند و تعالیم انبیا(ع) جز در محدوده‌ای کوچک یعنی «چند توصیه اخلاقی»، بی‌اعتبار است و «شریعت دینی» نباید برای ساختن جامعه و تمدن مورد اتکا قرار گیرد. مصطفی ملکیان، استاد مشهور «فلسفه غرب» در دانشگاه های ما بوده و طی سالیان طولانی با قضاوت‌های غیرمنصفانه، «اخلاق و معنویت بدون شریعت» را به جای «پیروی از قرآن و اهل بیت(ع)» به دانشجویان ما پیشنهاد می‌کرده است. ادعای اخلاق دارند ولی اخلاق را هنگام اظهارنظر درباره جامعه مسلمان و روحانیت و رئیس جمهور با اخلاص ما فراموش می‌کنند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
بعد از واقعه کربلا آیا امام زین العابدین علیه السلام با یزید بیعت کردند؟ اگر بیعت کردند چرا؟ پاسخ: هدف و اعتقاد اهل بیت (علیهم السلام) این بود که بیعتی با یزید انجام نشود که یزید بتواند آن را به عنوان «سند مشروعیت خود» به جامعه بقبولاند و حق و باطل، مشتبه شوند. از این رو امام حسین (علیه السلام) به عنوان نوه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و پیشوای راستینِ مسلمانان، خود را مجاز به چنین بیعتی نمی دانست. اما پس از قتل علنی امام حسین (ع) دیگر برای همه معلوم شد که بیعتهای قبلی که از بزرگان و صحابه گرفته شده بود هم از روی اختیار نبوده بلکه اجباری و با تهدید به قتل بوده است. بنابراین پس از انتشار خبر «قتل حسین (ع) به جرم خودداری از بیعت»، هرکس بیعت کند موجب اشتباه مردم در تشخیص حق و باطل نمی شد بنابراین دیگر بیعت برای اقلیت مخصوصا برای بنی هاشم که علنا مقاومت کرده و مصیبت کشیده بودند، مجاز بود. با همین منطق بود که امام سجاد علیه السلام بعد از حدود یکسال از شهادت پدر، وقتی او را مجبور به بیعت کردند امتناع نکرد زیرا اکنون همه مردم می دانستند که چنین بیعتی پس از قتل عام بنی هاشم، یک بیعت کاملا اجباری است و مشروعیت واقعی به حکومت نمی‌دهد. اما اگر سیدالشهدا (ع) حتی زیر سایه شمشیر با یزید بیعت می‌کرد فرق داشت زیرا بعدا اینطور وانمود و تبلیغ می‌شد که «حسین با رضایت خودش بیعت کرده و اجبار و تهدیدی در کار نبوده است» یعنی حق و باطل، مشتبه می‌شدند و حقیقت برای اکثریت مردم روشن نمی شد. ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام موجب شد «آزادانه بودنِ همه بیعت های قبلی و بعدی» زیر سؤال برود زیرا علنی شد که رویه حکومت اینست که افراد را در دوراهی میان بیعت و قتل، قرار می‌دهد و هرکس بیعت نکند به قتل خواهد رسید. بنابراین امام سجاد علیه السلام در ماجرای حرّه که سپاه یزید برای قتل عام مردم مدینه آمده بود، از روی مجبوری، تظاهر به بیعت کرد زیرا چنین بیعتی مثل روغنِ ریخته بود و تأثیری در تقویت حکومت یزید نداشت. شهادت حسین (ع) کاری کرده بود که دیگر هیچ بیعتی توانایی و ظرفیت مشروعیت دادن به دستگاه را نداشته باشد بنابراین بر افراد مضطر، جایز شد که بیعت کنند. در واقع حکم «بیعت از روی مجبوری» قبل و بعد از عاشورای سال 61 تفاوت کرد و دستکم برای اهل بیت (ع) که یکبار بزرگترین هزینه را بخاطر امتناع از بیعت با ظالمِ متجاهر داده بودند، جایز گردید. علیه السلام عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
آیا حدیث زیر معتبر است؟ حسین می گوید: "ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند." منبع: سفینه البحار، نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه ۱۶۴. ....................... ✍️ پاسخ : 🌺 اولا : چنین روایتی در کتب روایی معتبر شیعه با این متن خاص، از امام حسین ع یافت نمی شود و آدرسی هم که داده شده صحیح نیست. 🌺 ثانیا : یک روایت دیگر داریم که آن هم از امام صادق (ع) است نه امام حسین (ع) و مطلب دیگری به این شکل میگوید : 💐نحْنُ قُرَيْشٌ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَمُ 😳 جاعل آن روایت از همین روایت دوم استفاده کرده و چون نمی دانسته که «اباعبدالله» در سند روایات، اشاره به امام صادق (ع) است، روایت را به امام حسین(ع) نسبت داده و در ترجمه آن نیز اشتباه کرده است. معنای روایت دوم نباید اشتباه فهمیده شود. برای فهم معنای حدیث یک مثال می زنیم: فردی مثلا دوستان زیادی دارد و با آنها رفت و آمد می کند مثلا برادرش به او می گوید تنها با فامیل ها رفت و آمد کن و با غریبه ها الفت نگیر! 😒 او جواب می دهد : آن کس که مرا درک کند فامیل من است و آن کس که مرا درک نکند غریبه است در اینجا این شخص می خواهد بگوید : هر کس که مرا درک کند من با او رفت و آمد می کنم چه فامیلم باشد و چه نباشد و هر کس که مرا درک نکند با او رفت و آمد نمی کنم چه فامیلم باشد و چه نباشد چون فامیل واقعی کسی است که مرا درک می کند. 🤔 حالا حدیث را معنا کنیم 👇 چون در میان اعراب به خاطر تعصب جاهلی که داشته اند ، عجم ها به عنوان غریبه مطرح بودند امام می فرماید : 😘شیعه ما (چه عرب باشد و چه عجم ) عرب است یعنی فامیل و خودی است. 😡دشمن ما (چه عرب باشد و چه عجم ) عجم است یعنی بیگانه است. در این روایت کلمه «عرب» و «عجم» به ترتیب به معنای «خودی» و «بیگانه» استفاده شده است چون در نظر مخاطبانِ عربی که سخن معصوم(ع) را می شنیدند ، عرب یعنی دوست و عجم یعنی دشمن. 🤔 نکته : بر فرض اگر در روایت بالا کلمه های عرب و عجم به معنای متعارفشان ترجمه شوند این حدیث از نگاه شیعه بی اعتبار است زیرا صریحاً با قرآن که تقوا را ملاک برتری می داند و اهمیتی برای نژاد قایل نیست، تعارض دارد و اهل بیت(ع) فرموده اند: اگر حدیثی برایتان آوردند که با قرآن و سیره پیامبر (ص) سازگاری ندارد، از خدا بترسید و آن را قبول نکنید زیرا سخنِ ما نیست (منبع: رجال الکشی، ص 224) در سوره حجرات می خوانیم: "یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ" "اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را اقوام و قبیله‏ هایی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است. " اهل بیت(ع) نیز همین دیدگاه قرآنی را تبلیغ می کردند و هر حدیثی با این دیدگاه تعارض داشته باشد جعلی یا تحریف شده است و اعتبار ندارد. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
توضیح استاد مطهری(ره) درباره بخشش گناهان در اثر گریه بر امام حسین علیه السلام عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
آیا در کربلا آب نبود و امام حسین ع تشنه شهید شدند؟.mp3
3.51M
آیا در کربلا آب نبوده و امام حسین (ع) تشنه شهید شده اند؟ آیا اصحاب سیدالشهدا(ع) در شب عاشورا غسل شهادت کرده اند؟ واقعیت ماجرای شهادت حضرت عباس (ع) چگونه بوده است؟ ایا استاد مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی وجود حضرت لیلا (مادر علی اکبر ع) را رد کرده است؟ 9 دقیقه صوت مهم (علیه السلام) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
✅ خاطره جالب یک مداح از آیت الله خامنه ای حاج عباس حیدرزاده مداح اهل‌بیت می گوید: وقتی من در محضر رهبر معظم انقلاب مداحی کردم، در آخرِ خواندنم به مستمعین گفتم: «دست‌ها را بالا بیاورید و بگویید » 🔹 بعد وقتی من خدمت ایشان برای عرض ارادت رسیدم، فرمودند: «اینکه شما گفتید دست‌ها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا سلام‌الله‌علیها، ما هیچ کجا نداریم که برای غیر از خدا دست بالا بیاورید؛ نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه. به مداحان بگویید زمان مداحی و بردن نام امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها دست های خود را بالا نبرند. این کار در روایات شیعه و سنی توصیه نشده و وهابی‌ها هم آن را دستمایه قرار می دهند و می گویند ببینید شیعیان در کنار نام خدا برای ائمه(ع) هم دستان خود را بالا می برند (یعنی بهانه برای زدنِ برچسب شرک به شیعه پیدا میکنند)! شما خودتان رعایت کنید و به سایر مداحان هم بگویید که فقط برای « » گفتن از مردم بخواهند که دست‌شان را بالا بیاورند». منبع: سایت باشگاه خبرنگاران جوان - گفتگو با مداح آیینی در سال 1397 کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
آیا گریه بر حسین (ع) موجب بخشودگی است؟ توضیح مهم درباره یک حدیث با سند معتبر از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «مَنْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر» ترجمه: « هر کس که نزد او از (مظلومیتِ) ما یاد شود و اشک از چشمانش جاری شود - حتی اگر به اندازه بال مگسی باشد - خداوند او را می آمرزد حتی اگر گناهانش به اندازه کف آب دریا باشند» منبع: 📚 احمد بن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص63، حدیث شماره 110 توضیح: به نظر می رسد این حدیث از گریه ای سخن می گوید که همانند «گریه ی صادقانه ی انسانِ توبه کار» است و فرد را به جبران گذشته و ادای حق الناس و حق الله وادار می کند. در واقع اشک بر امام حسین (ع) هرچند که اندک باشد اگر ناشی از معرفت و آگاهی و نشانه اوج گرفتن روح انسان و هماهنگ شدن نیات و رفتارهای او با مکتب اهل بیت(ع) باشد براستی موجب بخشایش گناهان است. با توجه به اینکه چنین گریه ای «کیفیت عالی» دارد «کمیّت» آن چندان مهم نیست پس حتی اگر به اندازه بال مگس باشد مقبول درگاه خداست زیرا ثمره اش تقواست که «انما یتقبّل اللهُ مِن المتقین». اما گریه ای که صرفا ناشی از «احساسات لحظه ایِ یک انسانِ دل نازک» باشد و تاثیری در جهت گیری، عملکرد و اراده انسان نگذارد و فرد، همچنان در خلاف جهت اهل بیت(ع) حرکت کند، موجب نجات نیست. چنین گریه ای از یک نظر شبیه گریه ی امثال «عمر سعد» است که خود از قاتلان سیدالشهدا (ع) بود ولی نقل شده که در هنگام تاراج خیمه های اهل حرم به گریه افتاد. بنابراین حدیث بالا شامل گریه کسانی که در عمل و عقیده فرقی بین حق و باطل نگذارند و از خیانت و ستمگری خود پشیمان نباشند نیست. در این مورد بنگرید به: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج17، ص173 و ج27، ص491. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
👌 فتوای مراجع تقلید درباره دسته های عزاداری و مراسمات خیابانی #محرم ✅ بله ، اصل قضیه بسیار مطلوب و خوب است؛ اینکه بیرون بیاییم و شعارهای حسینی رو علنی بیان کنیم، عالی است. ❌ ولی مراقب هم باشیم حق الناسی ایجاد نکنیم ، گاهی دیده شده صدای بلند باند و اکو و طبل ، مردم و مخصوصا افرادی که مریض در منزل دارند رو اذیت کرده ، گاهی باعث ترافیک های زیادی شده ، گاهی ساعت 2 شب هم این دسته روی ها با صدای بلند ادامه داره . 👌 حواسمون باشه طبق فرمایش مراجع معظم تقلید، اینطور مراسمات ، باعث اذیت مردم نشه ، حتی راجع به مسجد هم گفته شده فقط صدای #اذان از بلندگو پخش بشه، وگرنه هر صدایی غیر از اذان اگر باعث اذیت مردم بشه، #شرعی نیست. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
پرسش: آیا قاتلان امام حسین (ع) در روز عاشورا شیعیان کوفه بودند که ایشان را دعوت کردند و سپس با امام خود جنگیدند؟ اگر چنین نیست به طور مستند بگویید که واقعیت چه بوده است؟ پاسخ: نام هیچیک از سران شیعیان کوفه در میان قاتلان امام حسین (ع) دیده نمی‌شود و کسانی که دستشان را به خون امام (ع) و یارانش آلوده کردند صرفا «اشرافِ غیرشیعه» بودند. در ادامه اسناد و توضیحات لازم را ارائه می‌کنیم: چنانکه کتب معتبر و قدیمی تاریخ -همچون «انساب الاَشراف» که از تاریخ طبری قدیمی‌تر است - نوشته‌اند، دستکم دو گروه از کوفیان به امام حسین (ع) نامه نوشتند: 1- اشرافِ غیرشیعه در کوفه که اگرچه شیعه نبودند اما تحلیل سیاسی‌شان این بود که پس از مرگ معاویه، احتمالا حکمرانی یزید تثبیت نخواهد شد و قدرت سیاسی به زودی - دستکم در عراق- به دست حسین (ع) و شیعیان علی (ع) خواهد افتاد. این افراد را از آن جهت با عنوان «اشراف کوفه» معرفی میکنند که بخاطر ثروت یا جایگاه سیاسی و قبیله‌ای خود، می‌توانستند بر طیف عظیمی از مردم اثر بگذارند و نظر و سفارش آنها برای هزاران نفر معتبر بود. برخی از این اشراف، با یکدیگر همفکری کردند و نامه‌ای از طرف خود و هوادارانشان به حسین (ع) نوشتند و اظهار کردند که مردم کوفه همه سربازان گوش به فرمان حسین (ع) خواهند بود و از او می‌خوهند تا به کوفه بیاید. اسامی شماری از این اشراف، چنین است: شَبَث بن رِبعی یَربوعی، حَجّار بن اَبجَر عِجلی، یزید بن حارث شیبانی، عزرة بن قیس اَحمَسی و عمرو بن حجّاج زبیدی، محمد بن عُمَیر تمیمی (1) 2- سران شیعه در کوفه همچون سلیمان بن صرد خزاعی، رفاعة بن شداد بجلی و مسیب بن نجبه فزاری و حبیب بن مظاهر(مظهر) و سایر شیعیان که از روی اعتقاد به حقانیت امام (ع) به او نامه نوشتند و اظهار کردند که رهبر نداریم و اگر تو یبایی ممکن است بر محور حق متحد گردیم و استاندار کوفه را به شام تبعید کنیم(2). می‌دانیم که سالها قبل برخی از سران شیعه در کوفه همچون حُجر بن عدی و یارانش به امر معاویه به قتل رسیده بودند و بقیه نیز در طول سال‌های متمادی در هراس و تقیه به سر برده بودند. نکات مهمی درباره روند حوادث: در آغاز استانداری کوفه بر عهده فردی ترسو یا نرمخو به نام نعمان بن بشیر بود و همین موجب شده بود مردم تصور کنند اگر حسین (ع) به کوفه بیاید نعمان بن بشیر بدون درگیری کنار خواهد رفت و مردم عراق به سرعت درباره امام (ع) به اجماع خواهند رسید و حکومت عدل اسلامی تاسیس خواهد شد؛ بنابراین هم سران شیعیان کوفه و هم اشرافِ غیرشیعه به امام (ع) نامه نوشتند. و از او دعوت کردند. با اینهمه امام (ع) به این نامه ها اعتماد نکرد و از راه‌های دیگری نیز درستی محتوای پیام‌ها را بررسی کرد از جمله اینکه مسلم بن عقیل را برای ارزیابی اوضاع، به کوفه اعزام کرد. تحول مهمی که در این میانه رخ داد این بود که یزید، نعمان بن بشیر را عزل کرده، ابن زیاد را که فردی زیرک و خشن بود به عنوان امیری کوفه منصوب کرد. این انتصاب، تاثیر جدی بر افکار عمومی گذاشت و آرایش نیروهای سیاسی را تغییر داد. اشراف کوفه احساس کردند با نصب فرد قاطع و خشنی مثل ابن زیاد، عموم کوفیان جرأت نخواهند داشت همانند گذشته از مسلم حمایت کنند بنابراین به ابن زیاد پیوستند. وقتی هانی بن عروة بازداشت شد و هوادارانش در اطراف دارالإماره تجمع کردند، همین اشراف یعنی شبث بن ربعی و حجار بن ابجر و .... برای ترساندن مردم، از بالای دارالإماره به مردم می‌گفتند که فتنه را کنار بگذارید، وحدت امت را در هم نشکنید و کاری نکنید که سپاهیان شام به خانه‌هایتان حمله‌ور شوند(3). نکته دیگر اینست که نفوذ برخی از جواسیس و شهادت مسلم و هانی هر یک در اندازه خود موجب اختلال در ارتباط تشکیلاتی شیعیانِ کوفه شد و اندکی پیش از عاشورا، راه‌های خروج از کوفه بر شیعیانی که میخواستند به حسین (ع) ملحق شوند بسته شد و بجز افراد معدودی همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، سایر شیعیان یا نتوانستند از محاصره بگریزند و به امام (ع) ملحق شوند یا دچار دودلی و سرگردانی شدند. در روز عاشورا اشراف کوفه – خواه آنان که به امام (ع) نامه نوشته یا ننوشته بودند - عموما در لشگر ابن زیاد حضور داشتند؛ عمر بن سعد که فرماندهی کل سپاه را بر عهده داشت از اشراف کوفه بود نه از شیعیان. همچنین هریک از حجّار بن ابجر، شبث بن ربعی، شمر بن ذی الجوشن، عمرو بن حجاج زبیدی و عزرة بن قیس احمسی به عنوان فرماندهان بخشهای مختلف لشگر منصوب شدند(4) هیچیک از این شخصیت‌ها از سران شیعه کوفه نبودند بلکه در کتب تاریخ با عنوان «اشراف کوفه» معرفی شده‌اند. بقیه در لینک زیر:👇👇 https://eitaa.com/pasokhtext/427
🚦 : آیا حضرت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا دخترشان فاطمه را به عقد حضرت قاسم علیه السلام در آورده اند؟ 📍 : فاطمه دختر امام حسین علیه السلام پیش از این ازدواج کرده است، همسر او حسن بن حسن بن علی ابن ابیطالب علیه السلام یعنی پسر عموی ایشان فرزند امام مجتبی علیه السلام بوده است و حسن که معروف به حسن مثنی بوده است یعنی حسن دومین. ایشان همراه با امام حسین علیه السلام و همسر خود فاطمه در واقعه کربلا حضور دارد و حسن مثنی در روز عاشورا جنگید و مجروح بر زمین افتاده بود، لشکریان عمرسعد لعنهم الله قصد قتل او را کرده بودند، اما اسماء بن خارجه که از بزرگان کوفه و دایی او یا از بستگان مادری نزدیک او بود، او را نجات داد و به عنوان اینکه او از خویشاوندان من است، مانع شد که لشکر کوفه حسن مثنی را به قتل برسانند و او را به خانه خود برد و مداوا کرد و بعد از چند ماه که حال حسن مثنی بهبودی پیدا کرد، او را به سوی مدینه روانه کرد. 📍اما این داستان که عروسی حضرت قاسم علیه السلام در روز عاشورا باشد که در خیلی از جاها گفته می شود، فاقد سند معتبر است. در هیچ یک از منابع اصلی و مقاتل معتبر چنین مسئله ای نیامده است. 🔸ولی برخی منابع که به دوران متأخر تعلق دارند، بدون ذکر سند این مطلب را آوردند که از سوی محققین این نکته مردود اعلام می شود. منبع: کانال استاد دکتر محمدحسین عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
تفأل پزشکیان به قرآن چه معنایی داشت؟ از دیشب، کانالها پر شده اند از مطالبی درباره «تفأل پزشکیان به قرآن» در هنگام ورود به ساختمان ریاست جمهوری و میگن آیه ای که آمده، سرانجام بدی برای دولت جدید، «پیشگویی» می‌کند. اما واقعیت چیست؟ اولا گشودن قرآن در این ماجرا، «استخاره» نبود بلکه «تفأل»(فال گرفتن) بود. استخاره مربوط به جایی است که در بین دو گزینه عقلانی و مطابق شرع، تردید داریم و با تفکر و مشورت هم نمی‌توانیم هیچ‌یک را بر دیگری ترجیح دهیم. اما در تفأل، هدف انسان چیز دیگری است. ثانیا از نظر دینی، «تفأل به قرآن» اگر به قصد «هدایت خواستن» باشد، کاری پسندیده است اما اگر برای «پیشگویی آینده» باشد در روایات ما نهی شده و ناپسند است و در تصمیمات نیز نباید به آن استناد کرد. اساساً کارکرد قرآن برای غیرمعصوم، «پیشگویی کردن» نیست بلکه «هدایت کردن» است. اگر به قصد هدایت شدن، تفأل به قرآن بزنیم و آیه ای درباره عذاب ظالمان بیاید، معنایش «هشدار» به ماست تا از کارهای ناپسند آن ظالمان، دوری کنیم. رئیس جمهور محترم نیز نباید از این تفأل نتیجه بگیرند که آینده بدی پیش روی ایشان است بلکه آن را یک هشدار به خود بدانند و تلاش کنند با جدیت تمام از آنچه مورد غضب خداوند است، دوری کنند. متن آیه شریفه ی مورد بحث اینست: قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِن لَّا تَعْلَمُونَ. ترجمه: «ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ‌ﻫﺎیی ﺍﺯ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﺭﺁﻳﻴﺪ. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮔﺮﻭهی ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ، ﻫﻢ‌ﻣﺴﻠﻜﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ذلت ﻭ ﺧﻮﺍﺭی ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻤﻊ گردند. ﺁﻥ‌ﮔﺎﻩ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻤﺮﺍهی ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﭘﺲ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ را ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ فرما. ﺧﺪﺍوند می‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: همه شما را عذابِ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭلی شما ﻧمیﺩﺍﻧﻴﺪ.» از آن آیه فهمیده نمی‌شود که «رئیس جمهور جدید باید از قدرت کناره گیری کند» زیرا استخاره نیست بلکه تفأل است و گویی میخواهد ایشان را هدایت کند به اینکه باید به جای لعن و نفرین گروههای قبلی، تمام تلاش خود را برای عدم ارتکاب اشتباهات پیشینیان انجام دهد. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
سرزنش کردن بی‌گناه و نحسی ایام! فردی به نام حسن بن مسعود می‌گوید: روزی به محضر امام هادی(علیه السلام) رفتم در حالی که انگشتم آسیب دیده بود، یک مرد سواره هم به من برخورد کرده و شانه‌ام را آسیب زده بود. همچنین بخشی از لباسم در شلوغی جمعیت پاره شده بود. (خطاب به آن روز) گفتم: «براستی که روز شوم و نحسی هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند» امام هادی(علیه السلام) فرمود: ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چگونه گناه خودت را به گردن یک بیگناه می‌اندازی؟! (یعنی از تو چنین انتظاری نداشتم). عقل من سر جایش آمد و اشتباهم را فهمیدم و گفتم: ای مولای من! استغفرالله می‌گویم و از خدا عذرخواهی می‌کنم. فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی کرده‌اند که آن‌ها را شوم و نحس می‌نامید وقتی بخاطر اعمالتان در آنها مجازات شده‌اید. گفتم: برای همیشه از خداوند طلب بخشایش می‌کنم. این توبه ی من باشد ای فرزند رسول خدا! فرمود: به خدا قسم (این عذرخواهی ظاهری) سودی ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده سرزنش می‌کنید، خداوند شما را مجازات می‌فرماید. (باید این شیوه را واقعا و در عمل، رها کنید). ای حسن! مگر نمی‌دانی که پاداش دادن و مجازات کردن، کار خداست و اوست که دیر یا زود(در آخرت یا دنیا)، جزای اعمال انسان را می‌دهد؟! عرض کردم: آری مولای من! فرمود: دیگر این را تکرار نکن(و حوادث ناگوار را به گردن نحسی ایام نینداز!) و در مورد حکم خدا( یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ می‌دهد)، نقشی برای (نحس بودنِ) روزها قائل نشو! منبع: 📚 کتاب تحف العقول، ص: 482 توضیح تکمیلی: محتوای این روایت با آیات قرآن سازگاری دارد زیرا کلمه «نحس» در قرآن فقط برای «روزهای عذاب شدنِ قوم عاد» ذکر شده است: - فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَىٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ(سوره فصلت: آیه 16) - إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ‎(سوره قمر: آیه 19) اینکه واژه «نحس» در قرآن فقط برای «دوره زمانیِ نزول عذاب» به کار رفته است، شاید معنایش اینست که حوادثی که مردم تصور می‌کنند بخاطر نحس بودن ایام است در واقع فقط «مجازات اعمال خود آنهاست که به خاطر خودداری از توبه، در همین روزهای دنیایی به سراغ آن‌ها آمده است». متن عربی این روایت: قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِي وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ! فَقَالَ(عليه السلام) لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؟! قَالَ الْحَسَنُ: فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ. فَقَالَ(عليه السلام): يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا؟! قَالَ الْحَسَنُ: أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! قَالَ(عليه السلام): وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا ؟! قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ! قَالَ (عليه السلام) لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ منبع: 📚 کتاب تحف العقول، ص: 482 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا زیارت اربعین در صدسال اخیر اختراع شده است؟ تاریخچه زیارت اربعین به روایت ابوریحان بیرونی ابوریحان بیرونی(اندیشمند بزرگ شیعه) که در سال 440 هجری یعنی حدود هزارسال پیش وفات کرده در کتاب الآثار الباقیه، صفحه 422 درباره روز بیستم ماه صفر (اربعين) می‌گوید: " و فی العشرین رُدَّ رأسُ الحسین الی مجثمه {جثته} حتی دَفِنَ مع جُثَّتِه و فیه زیارةُ الأربعین و هُم حُرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشامِ" ترجمه: "و در روز بیستم (از ماه صفر)، سر حسین {علیه السلام} به آرامگاهش باز گردانده شد تا در کنار بدنش دفن شود و در این روز زیارت اربعین انجام شد و آنان (زائران)، خانواده اش بودند که پس از بازگشت از شام {به زیارت آمدند} " مشخصات کتابشناختی: ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة(تحقیق و تعلیق پرویز اذکائی)، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب، سال 2001م/1379هـ ش. . عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
✔️ سندی کهن دالّ بر شهرت زیارت اربعین نزد امامیه کتاب «العَلَمُ المَشهور في فَوائِدِ فَضلِ الأيّامِ وَالشُّهورِ» تألیف عالم برجسته‌ی اهل سنّت در قرن ششم و هفتم هجری قمری، ابو الخطّاب ابن دحیه کلبی (ت ٦٣٣ هـ )برای نخستین بار سال 2020 در مغرب در سه مجلد به چاپ رسیده است. موضوع کتاب در رابطه با وجه تسمیه، فضائل و ویژگی‎های ماه‌های سال و برخی اتفاقات مهمی است که در آنها رخ داده است. مؤلّف ابتدا از بیان ویژگی‌های ماه محرّم شروع کرده و به ماه ذی الحجّة ختم نموده است. مؤلف در باب ماه محرّم در مجلد اوّل از صفحه ۲۰۱ به مقدار حدودا ۲۰ صفحه به مقتل الحسین علیه السلام پرداخته است. وی در ضمن بیان مقتل و حوادث پس از آن عباراتی بلیغ و البته جانسوز در مظلومیت اهل‌بیت دارد، که از میان آنها عبارتی جانسوز درباره اسارت آل الله در شام نوشته‌ است. از گزارشات مهم نویسنده در این بخش، اشاره‌ی او به شهرت زیارت اربعین نزد امامیه است: "در کتب امامیه خوانده‌ام که سر مطهر پس از چهل روز از شهادت به بدن ملحق شد و این روز چهلم روزی معروف و مشهور نزد امامیه می باشد و زیارت حسین بن علی در این روز را زیارت اربعین می‌نامند." وَقَرأتُ في كُتُبِ الإمامِيّةِ: أنّ الرَّأسَ أُعيدَ إلى الجُثَّة بكربَلاء بَعدَ أربَعينَ يَوماً مِنَ المَقتَلِ، يومٌ معروفٌ عِندَ الإمامِيَّة يُسَمّونَ الزِّيارَةَ فيه زِيارَةَ الأربعينَ 📖 العَلَم المشهور، ١/٢١٥ این کتاب را پس از مدت مدیدی انتظار دو سال پیش در یکی از زیرزمین‌های استانبول خریداری کردیم. ✍️ حامد کاشانی عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
آیا پیامبر (ص) وفات کرده اند یا به شهادت رسیده اند؟ پرسش: پیامبر اکرم (ص) وفات کرده اند یا در اثر زهر به شهادت رسیده اند؟ اگر شهید شده اند آیا قاتل ایشان معلوم است؟ آیا روایتی که می گوید پیامبر (ص) به دست دو تن از زنان خود (یعنی عایشه و حفصه ) مسموم شده اند دارای سند قوی است؟ پاسخ: این نظریه که پیامبر اکرم (ص) در اثر مسمومیت به شهادت رسیده باشند با شواهد متعدد تاریخی قابل تقویت است اما هویت قاتلان ایشان روشن نبوده و نیست و بر اساس یک روایت ضعیف یا تحلیل ها و حدس ها نمی توان نظر قاطعی ابراز کرد. روایتی که می گوید 2 تن از همسران پیامبر (ص) به ایشان زهر نوشانده اند تنها در تفسیر عیاشی با سندی منقطع و ضعیف آمده است(تفسیر العیاشی، ص200، روایت شماره 152). نسخه ای که از این تفسیر بر جای مانده ، یک نسخه ناقص است که اسانید روایاتش تلخیص شده اند و معمولا در سند هر یک از روایاتش هویت 3 الی 4 واسطه که بین مؤلف و معصوم(ع) قرار داشته اند نامعلوم است. به گفته نجاشی(رجال شناس بزرگ شیعه) ، مؤلف تفسیر عیاشی گرچه خودش راستگو بوده ولی بسیار از افراد ضعیف نقل می کرد: « كان يروي عن الضعفاء كثيرا » ( رجال النجاشي ، ص٣٥٠). بنابراین وقتی هویت 3 یا 4 تن واسطه های میان عیاشی تا معصوم(ع) مشخص نیستند نمی توانیم سند این روایت را صحیح یا موثق بنامیم و حجت شرعی برای «نسبت دادنِ قاطعانه این روایت به معصومان(ع)» نداریم. وانگهی روایتی که در تفسیر عیاشی آمده تنها یک روایت است و در موضوع مهمی همچون « هویت قاتل رسول الله ص » نمی توان به آن اکتفا کرد.این موضوع برای شیعه مهم بوده و قاعدتا اگر معصومان(ع) احادیثی در این مورد فرموده بودند باید با روایات و اسانید متعدد نقل می شد نه اینکه تنها با یک سند منقطع و ضعیف نقل شود. بر فرض اگر کسانی چنین توجیه کنند که اهل بیت(ع) به دلایلی از بیان مکرر و علنی این موضوع خودداری کرده اند ، باید به آنان گفت: پس ما نیز مأمور به «گمانه زنی» نیستیم. ازسوی دیگر ، مضمون این روایت در آثار بر جای مانده از کلینی ، صدوق ، شیخ مفید ، سید مرتضی و شیخ طوسی دیده نمی شود حال آنکه اگر یک روایت مشهور بود مخصوصا باید در ابواب التاریخ در کتاب کافی کلینی نقل می شد. البته بعدها کتاب های روایی قرن 11 و 12 یعنی تفسیر الصافی ، بحارالانوار ، تفسیر البرهان و تفسیر نورالثقلین همین یک روایت را از تفسیر عیاشی اخذ و مجددا نقل کرده اند که این نیز دلیل کافی بر صحت سند یا متن آن روایت نخواهد بود زیرا مؤلفان این آثار تقریبا هر روایتی که یقین به جعلی بودنش نداشتند نقل می کرده اند. در هر حال ، اعتقاد به «دست داشتن دو تن از همسران پیامبر(ص) در مسموم کردن آن حضرت» یک دیدگاه مشهور و مورد تأیید و تأکید عموم علمای شیعه نبوده است. تنها سخنی که می توانیم با « احتمال قوی » بیان کنیم اینست که « پیامبر اکرم(ص) در اثر مسموم شدن به شهادت رسیده اند » اما اسناد و مدارک کافی برای تعیین هویت عاملان و طراحان پشت پرده این توطئه نداریم بنابراین باید از اظهارنظر شتابزده و قاطعانه بپرهیزیم. صلی الله علیه وآله (ص) (ص) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
هدایت شده از نشریه معارف
💢نُهم‌ربیع مناسبتی برگرفته از فرهنگ غالیان ✍مهدی مسائلی روز نهم‌ربیع‌الاوّل نزد بعضی از شیعیان به روز کشته شدن خلیفهٔ دوم شهرت یافته است. اما با رجوع به کتاب‌های تاریخی به این مطلب می‌رسیم که تمامی آن‌ها به اتفاق اواخر ماه ذی‌الحجه را به‌عنوان ایام کشته‌شدن خلیفه دوم معرفی نموده‌اند و هیچ منبع تاریخی، ماه دیگری را برای این واقعه ثبت نکرده است. افزون بر این بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز هنگام بحث از قتل خلیفهٔ دوم، تاریخ آن را در ماه ذی‌الحجه دانسته‌اند و حتی بعضی با صراحت قتل او در روز نهم‌ربیع‌ را نادرست دانسته‌اند. (برای مطالعه بیشتر رک: به کتاب نهم‌ربیع جهالت‌ها خسارت‌ها) اعتقاد به کشته‌شدن خلیفه دوم در روز نهم‌ربیع مستندی جز روایتی معروف به «رُفع‌القلم» ندارد. این روایت به یکی از اصحاب امام هادی(ع) به نام احمد بن اسحاق نسبت داده شده است و از طریق او و از قول امام فضیلت‌هایی را برای این روز بر می‌شمرد. در ارزیابی این روایت باید گفت منبع نقل آن، کتاب‌های متأخر شیعه مربوط به بعد از قرن هفتم و هشتم قمری هستند که اتقان و اعتبار روایی ندارند. سند این روایت نیز از جهات مختلفی ضعیف و غیرقابل‌ اعتماد است و افزون بر وجود راویان ناشناخته‌ای که منحصر به این روایت هستند، افتادگی تعدادی از راویان نیز بر ضعف آن می‌افزاید.(رک: نهم‌ربیع جهالت‌ها خسارت‌ها، ص۲۲-۳۷) اما نکته مهم این‌که طبق تحقیقات انجام شده، روایت نهم‌‌ربیع برگرفته از کتاب‌های غالیان نُصیریه است که امروزه به اسم علویون در سوریه شناخته می‌شوند. شواهدی در متنِ آن نیز این مطلب را تأیید می‌کنند. یادکرد از نهم‌ربیع در منابع نُصَیریه مربوط به قرن سوم قمری و اوایل پیدایش این فرقه است. یکی از منابع متقدم نُصَیریه که به تفصیل به این موضوع پرداخته است، کتابی معروف به «مجموع الاعیاد» نوشته ابی‌سعید میمون بن قاسم طبرانی نُصیری( 358-426هـ) است. وی در ابتدای این کتاب نهم‌ربیع را در کنار نوروز و مِهرگان(جشنی باستانی در ۱۶ مهرماه) از اعیاد فارسی برمی‌شمارد و سپس در یک فصل مُجزا دو روایت و دو دعا درباره این روز می‌آورد. یکی از این دو روایت تقریباً همان روایتِ مشهورِ رُفِع‌َالقَلَم است که به کتب شیعه راه یافته است. روایت دیگر که اعتقاداتی همچون تناسخ در آن وجود دارد، نیز با اين روايت از جهت گزارش‌گری هم‌سنخ است و از یک منشأ داستان‌پردازی برخوردار است.(طبرانی، مجموع‌الاعیاد، برلین: ۱۹۴۶، ص۱۳۱-۱۴۸) به نظر می‌رسد کمرنگ بودن گزاره‌های غالیانه‌ مربوط به خداباوری امامان یا اموری همچون تناسخ علت راه‌یابی روایت رُفِع‌َالقَلم از منابع نُصیریه به کتب شیعه بوده است. همچنین ناشناخته بودن اکثر راویان آن، و وجود یک راوی اهل‌سنت و یک راوی شیعه (احمد بن اسحاق)، نیز احتمالا در حساسیت‌زدایی از آن و راه‌یابی‌اش به منابع متأخر شیعه بی‌تاثیر نبوده است. البته با دقت در متن این روایت، خصوصیات مربوط به غُلات نُصَیریه در آن مشهود است. زیرا در نقلی از آن آمده است که راویانش درباره ابوخطاب که یکی از بزرگان و اصحابِ سِرِ غُلات است، با هم اختلاف داشتند و از این جهت به احمد بن اسحاق مراجعه کردند. افزون بر این، می‌دانیم که غلات در کنار ترویج اعتقاد به خداباوری امامان، به ترویج فرهنگ گذر از شریعت و لااُبالی‌گری نیز می‌پرداختند. در فرازی از این روایت که نام‌گذاری‌اش به رفع‌القلم نیز بدین‌‌خاطر است، به نقل از پیامبر(ص) به خدای متعال چنین نسبت می‌هد: «به فرشتگان نویسندهٔ اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همهٔ مردم(خَلق کُلُّهُم) بردارند و هیچ چیزی از گناهان آنان را ننویسند، به کرامت تو و وصیت.» بر اساس این فرازِ غالیانه قلم تکلیف از تمام خلق، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، سه روز برداشته می‌شود و هیچ کدام از گناهان و خطایای آن‌ها ثبت نمی‌شود. متأسفانه بعضی که به مناسبت پایه‌گذاری شده توسط این روایت دل‌بسته‌اند، تلاش زیادی در توجیه این تعبیر غالیانه دارند، و بدون توجه به منبعِ اصلی آن، گاهی آن را با عنوان مهلت در توبه توجیه می‌کنند و گاهی آن را با شفاعت تطبیق می‌دهند. مواردی که نه با ظاهر این فراز هم‌خوانی دارد و نه با سایر نصوص قرآنی و روایی موافقت دارد. در مجموع باید گفت از همان ابتدای پیدایش جریان غالیانه‌ی نُصیریه، نهم‌ربیع در میان آنها به عنوان یک عید معروف بوده است و سپس به مرور به آثار شیعه وارد شد. در زمان صفویه، با بالاگرفتن منازعات مذهبی شیعه و سنی، ترویج این مناسبت قوت بیشتری در شیعه پیدا کرد و با حمایت پادشاهی صفوی، بعضی از عالمان نیز به دفاع از آن پرداختند، به گونه‌ای کم‌کم مناسبتی با عناوینی همچون عیدالزهراء، و... در فرهنگ مذهبی شیعه نفوذ پیدا کرد. البته در سالیان اخیر آگاهی و هوشمندی جامعه شیعه جلوی تبلیغ بیشتر آن را گرفته است. 🌐 کانال نشریه معارف https://eitaa.com/maarefmags_ir
خیلی از نعمت های این دنیا، جواب و پاداش خوبیهای من و تو نیست بلکه امتحانه خدا داره امتحان میگیره تا تلاش کنی و بیشتر یاد بگیری و لیاقتتو نشون بدی بازخورد رفتارت میشه برزخ و آخرتت این دنیا اکثرش مصنوعیه بجز اون مواردی که کار مثبتی میکنی یا به دیگران خوبی میکنی مقصد اصلی، دنیا نیست بلکه جای دیگس خیلی دنبال جمع کردن پول و شهرت و ریاست و ... نباش اولویتها را بر اساس این واقعیتها تنظیم کنیم. اولویت با «خوبی کردن به خانواده و بستگان و همسایگان و نیازمندان» هست. اولویت با شاد کردن دل بندگان خداست. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از فرق های گوشت ذبح حلال و ذبح غیرحلال 👌 شاید همین یکی از فلسفه های احکام قربانی و ذبح باشد. والله العالم. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
معنای نام فاطمه(س) پرسش: آیا صحت دارد که نام فاطمه یعنی «خانمی که بچه اش را از شیر گرفته است»؟ پاسخ: اینکه بگوییم «فاطمه یعنی زنی که نوزاد خود را از شیر گرفته» یک تعریف نامناسب است زیرا به جنبه مثبت موضوع توجه ندارد و بر نیمه خالی لیوان تمرکز می‌کند. از نظر لغوی، کلمه فاطمه یعنی مادری که نوزادش را کاملا (به مدت دو سال) شیر داده و سیراب کرده و وظیفه مادری را در حق فرزندش تمام و کمال به جا آورده و اکنون زمانی رسیده که نوزادش دیگر نیازی به شیر مادر ندارد بنابراین او را وارد مرحله غذا خوردن می‌کند» (۱) در فرهنگ عرب وقتی اسم نوزاد را «فاطمه» می‌گذاشتند احتمالا مقصودشان «فال نیکو زدن» بوده یعنی چنین نام مثبتی را انتخاب می‌کردند به این امید که این دختر- در خردسالی فوت نکند بلکه - به سن مادری برسد و فرزندانش را کاملا از شیر خود سیراب سازد». البته یک تفسیر ذوقی هم در برخی از روایات آمده که مضمونش تقریبا اینست که فاطمه، مادری است که در قیامت (به برکت شفاعت و حمایتش)، محبانش از آتش جهنم دور و جدا می‌شوند(۲). نتیجه: نکته اصلی در معنای لغوی نام فاطمه، «مادر بودن» و «حمایت کامل از فرزند» است. منبع: ۱ - ابن منظور، لسان العرب، جلد : 12، صفحه : 454 ۲ - ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۳۳۰ عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
گاهی برابری یعنی ظلم گاهی باید نابرابری باشد تا عدالت برقرار شود عدالت یعنی هر چیزی در جای خود و به اندازه ی خود یعنی رعایت تناسب یعنی نجنگیدن با فطرت و خلقت الهی که بر اساس تفاوت افراد است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
پرسش: چرا شیعیان در پایان تلاوت قرآن به جای « صدق الله العظیم » میگویند «صدق الله العلی العظیم »؟ آیا اسم خدا را با اسم بنده او می توان در یک ردیف به حساب آورد؟ پاسخ: کلمه «العلي» وقتی با «ال» می آید « اسم عَلَم » (اسم خاص) نیست و هیچ اشاره ای به امام علی(ع) ندارد اما اگر بدون «ال» باشد می تواند اسم شخصِ خاص هم باشد. بنابراین وقتی در پایان تلاوت قرآن میگوییم « صدق الله العلي العظيم » معنایش فقط و فقط اشاره به « خدای بلندمرتبه ی بزرگ » است و هیچ اشاره ای به امام علی (علیه السلام) ندارد. در قرآن گاهی دو صفت « العليّ » و « العظیم » با هم آمده اند مثل عبارت پایانیِ  آیت الکرسی: « وَ هُوَ العَلِيُّ العَظيمُ » ( بقره: ۲۵۵) گاهی نیز « العظيم » به تنهایی آمده مثل آیه پایانی سوره واقعه که می فرماید: « فَسَبِّح بِاسمِ رَبِّکَ العظیمِ » بنابراین گفتنِ « صَدَقَ الله ... » به هر دو شیوه درست است و اینکه گاهی اهل سنت و شیعه در این موضوع با هم اختلاف و دعوا و مشاجره می کنند نتیجه بی اطلاعی و سوء تفاهم آنان است. البته شیوه شیعیان بهتر به نظر می رسد زیرا به دو صفت از صفات نیکوی پروردگار تاکید می کنند که این، کامل تر است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفیانی و علائم ظهور و احادیث آخرالزمان بیانات شنیدنی و شایان تأمل حجت الاسلام جواد ابوالقاسمی درباره روایات آخرالزمان، سفیانی و علایم ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) گرچه ممکن است برخی از دیدگاه‌های ایشان جای نقد یا تکمیل داشته باشد اما نکات شنیدنی و جدید نیز در این صحبت‌ها هست. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis