eitaa logo
تـࢪگݪ🇵🇸
159 دنبال‌کننده
929 عکس
603 ویدیو
5 فایل
بہ‌نام‌خاݪـق‌زیبایے🌝 فَإِ‌نَّ‌المَرأَةَ‌رَیحَانَةٌ خدامیگہ‌: تو‌ریحانہ‌ےخلقتے🙂🤍 کانال‌اصلی‌مونِ☺️ @monjiyaran313 هیئت‌دخترونه‌مونِ🙂 @Banat_al_shohada -باهام حرف بزن دیگہ‌ قربونت برم🥺♥️ https://harfeto.timefriend.net/17357127622642
مشاهده در ایتا
دانلود
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ قوانین جالب که تا امروز فکر می‌کردید فقط مختص ایران است! ضوابط پوشش (Dress code) چیست و در دنیا چگونه اجرا می شود؟ @patogh_targoll•ترگل
283_2909902373313.mp3
1.66M
در غیر این صورت مهدوی نیستی ‌! . .
حاج قاسم مثلِ یک فلسطینی به فلسطین عشق می‌ورزید...؛
کار بشر به جایی میرسه که تو تمام نفس هاش مهدی رو صدا میزنه ؛
هدایت شده از _منجی یاران_🇵🇸
حاجی... جات خیلی خالیه :) باید میبودی الان.. تکیه گاه میشدی... @monji_yaran
هدایت شده از تـࢪگݪ🇵🇸
بِسـم‌ِرَب‌ِالزهَـرا :)
🔴بیش از ۷۰۰ سلبریتیِ دنیای سرگرمی با امضای نامه‌ای از اسرائیل در جنگ غزه حمایت کردند‼️ 🔻الن دی‌جنرس همجنس‌باز، دواین جانسون، گل گدوت اسرائیلی و آنجلینا جولی از کشتار و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و فلسطین حمایت کردند! 🔻همچنین سلبریتی‌هایی مانند ریحانا، زین مالکِ در ظاهر مسلمان، سلنا گومز که در تهاجمات گذشته‌ی اسرائیل با هشتگ و پست از مردم غزه حمایت کرده بودند، این‌بار و باوجود این حجم از جنایت علیه زنان و کودکان، سکوت کردند‼️ ⚠️ همه‌ی این جماعت در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱ از جریان حمایت‌های علنی و چندباره داشتند‼️ 🔴 @patogh_targoll•ترگل
تصاویری از ارتش رژیم صهیونیستی پشت مرزهای غزه👆 فقط ببینید تصاویر این دخترایی که الان باید مشغول درس و دانشگاهشون باشن و به زور اومدن جنگ رو چطور بَزَک کردن و نشون میدن !! اینم از به سبک اسرائیلی !! 🔴 @patogh_targoll•ترگل
یک هفته‌ای از عقدمون گذشت. آماده شده بودم تا طبق معمول هر روز ساعت هفت کمیل بیاد و با هم به محل کارمون بریم. ساعتم رو نگاه کردم پنج دقیقه‌ای تا هفت مونده بود. پیراهنی رو که تو این یک هفته برای کمیل دوخته بودم رو داخل کیسه‌ی هدیه‌ی دسته‌دار زیبایی گذاشتم. پیراهن پاره‌ی کمیل رو به سوگند داده بودم تا شبیه همون رنگ و طرح پارچه‌ای برام بخره. البته پارچه‌ای که سوگند خریده بود کمی رنگش فرق داشت. نتونسته بود مثل اون گیر بیاره. امروز می‌خواستم پیراهن رو به کمیل بدم و یک جورایی هنرم رو هم به رخش بکشم. نگران بودم که نکنه فیت تنش نباشه یا دوختم توی تنش ایرادی داشته باشه. چند دقیقه‌ای جلوی در ایستادم. از دور دیدم که لبخند به لب پشت فرمون نشسته و چشم از من برنمی‌داره. جلوی پام ترمز کرد. همین که سوار ماشین شدم بعد از سلام واحوالپرسی، پرسید: _از کی جلوی در منتظرید؟ _سه چهار دقیقه‌ای میشه. لبخندش محو شد. _دیگه جلوی در نیاید، من همین که رسیدم بهتون زنگ میزنم و میگم که پایین بیاید. _چرا؟ قیافه‌ی مهربونی به خودش گرفت. _نیا خانم، چون بادیگاردت بهت میگه. تعجب زده نگاهش کردم. انگار یک آن تصمیم گرفت صمیمیت بیشتری خرجم کنه. _شما دیگه زیادی نگرانید. به طرفم چرخید و جزجزء صورتم رو از نظر گذروند و بعد دستش رو نزدیک صورتم آورد و چند تار مویی که از کنار روسریم بیرون اومده بودن رو با انگشت داخل فرستاد. _کار از محکم کاری عیب نمی‌کنه خانم خانما. چقدرم روسریت رو همیشه قشنگ می‌بندی. خیلی بهت میاد. حالا چرا مقنعه‌ی اداره رو نمی‌پوشی؟ نگاهم از چشماش به روی یقه‌اش لغزید، قلبم یک آن غافلگیر شد، گرمای انگشتای دستش با صورت یخ زدم حس خوبی به من داد. از کارش خجالت زده شدم و آروم گفتم: _گاهی می‌پوشم، ولی کلا مقنعه رو دوست ندارم. چهار سال دانشگاه درس خوندم، حتی یک روزم مقنعه نپوشیدم. سایه‌بون ماشین رو پایین زدم تا روسریم رو مرتب کنم و با خودم زمزمه کردم. _موی کوتاه این دردسرا رو هم داره دیگه، مدام میان بیرون. همونطور که ماشین رو راه می‌نداخت گفت: _اصلا بهت نمیاد موهات کوتاه باشن. آهی کشیدم و با حسرت گفتم: _خیلی بلند بود، کوتاهش کردم. _عه؟ چه کاری بود، آخه چرا؟ سرم رو پایین انداختم. _یه وقتایی لازمه دیگه، واسه رشد بهتر. مهربون‌تر از همیشه نگام کرد. _من که تا حالا بدون روسری ندیدمت، ولی کلا به نظرم موی کوتاه خیلی بهت بیاد. امروز کمیل چرا اینطوری حرف میزد؟ درست می‌گفت تو این مدت هر دفعه همدیگه رو دیدیم حجاب داشتم. البته نه با چادر ولی روسری سرم بود طوری که صدای همه در اومده بود و خودمم عذاب وجدان گرفته بودم. شاید کمیل به این نتیجه رسیده که رفتار خودش باعث میشه که من باهاش راحت نباشم. احتمالا امروز تصمیم دیگه‌ای برای رفتار با من گرفته بود. ✍به‌قلم‌لیلا‌فتحی‌پور •@patogh_targoll•ترگل