1_1140639469.mp3
23.94M
📜ایراد #خطبه_اول
🎙توسط نماینده مجلس خبرگان رهبری، نماینده ولی فقیه و امام جمعه محترم کاشان
حضرت آیت الله #سلیمانی حفظه الله تعالی
۱۴۰۰/۵/۲۹
🔻🔺️#امور_جوانان ستاد برگزاری نماز جمعه کاشان
◼@payame_adineh
1_1140635733.mp3
22.73M
📜ایراد #خطبه_دوم
🎙توسط نماینده مجلس خبرگان رهبری، نماینده ولی فقیه و امام جمعه محترم کاشان
حضرت آیت الله #سلیمانی حفظه الله تعالی
۱۴۰۰/۵/۲۹
🔻🔺️#امور_جوانان ستاد برگزاری نماز جمعه کاشان
◼@payame_adineh
آیت الله عباسعلی #سلیمانی نماینده ولی فقیه و امام جمعه محترم کاشان:
📜ايران با دخالت آمریکایی افغانستان به شدت مخالف است .
🔺️🔻#روابط_عمومی ستاد برگزاری نمازجمعه کاشان
با ما همراه باشید...
https://chat.whatsapp.com/DQAIBfYg2we6AxVyK9RxFo
خطبه اول ۲۹ مرداد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَم جاعل النور و الظلم الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ الصلوة و السلام علي سيد الانبياء و اشرف اولاد آدم حبيب اله العالم ابي القاسم مصطفي محمد صلي الله عليه و علي اوليائهم امن و اللعن الدائم علي اعدائهم من الآن الي يوم الندم
عباد الله اوصيكم و نفسي بتقوي الله،
خودم و شما را توصيه ميكنم به رعايت تقوا
در 61 هجري در سرزمين نينوا دو نيرو به مثل امروز برابر هم صف آرايي كردند.
يك نيرو آمار جمعيتياش در آغاز 18 هزار نفر و آمار نهايياش در پايان 32هزار نفر
اما با يك نيرو آغازش 72 نفر و آمار نهايياش هم72 نفر بودند
يك نيرو آب را در محاصره گرفتند و همه ظرفيت آب در اختيار آن نيرو بود اما يك نيرو حتي براي آوردن آب نميتوانستند،
به رزمندگان مشكي داده ميشد و به حالت حمله و فرار به شريعه ميرفتند به زحمت ميتوانستند مشك را مقداري آب بردارند اما به حد كافي آب در اختيار نداشتند.
يك نيرو محل استقرارش در جنوب غربي بيابان بود كه تا ساحل فرات كه از شمال شرق ميگذشت تقريبا نيم فرسنگ فاصله داشت و تپهي كم ارتفاع هم در مقابلش بود كه تا حدي آنها را از ديد پنهان ميكرد.
اما يك گروهي در سمت شرق بيابان درست در مقابل آن اردوي اندك خيمه زده بودند و شط فرات را در اختيار داشتند و گاز انبري اين اردوي اندك كمتر از 100 نفر را محاصره كرده بودند.
استقرار نيروي آقا اباعبدالله عليهالسلام در نقطهي دور از آب و آبادي اختياري نبود، اجباري بود، دستوري بود كه از سوي دستگاه اموي به حرّ بن يزيدرياحي صادر شد و به حُرّ دستور دادند كه بايد اباعبدالله عليهالسلام و عائله و همراهانش را دور از نقطهي آب مستقر بسازيد و به عُمر سعد دستور دادند تا با حركت ايضايي امكان حفرچاه در ميانههاي خيمهها براي اباعبدالله عليهالسلام باقي نگذاريد.
3 عامل در اين اردوي اندك موجب افزايش عطش و تشنگي بود
1-آب در اختيار نداشتند.
2- محل استقرارشان چون جنوب غربي بيابان كربلا بود از زماني كه چشم خورشيد پيدا شده بود بر اين گروه ميتابيد تا مقداري از عبور آفتاب از خط استوا و ميانه
3- به خاطر کمبود نيرو اباعبدالله عليهالسلام الزام پيدا كرد كه دور خيام را خندق بكند، تجربهي جنگ احزاب و در درون اين خندق هيزم جمع آوري كند و صبح روز عاشورا اين هيزمها را به آتش بكشد تا دشمن فرصت حمله از هر طرف به خيام را نداشته باشد وقتي خيمهها دركنار شعلههاي آتش است و آفتاب مستقيم بر اين خيمهها ميتابد و آب هم در اختيار نيست پيداست سه عامل تشنگي را تشديد ميكند، قهرمانها را از پا در آورد تا چه رسد به كودكان خردسال و ضعيف البنيه.
يك سالي در عرفات مثل اينكه خورشيد از جا حركت كرد و به سطح و سقف عرفات نزديك شد من حاضر بودم و مشاهده كرديم و آمار هم نشان داد، بيش از 400 نفر غش كرده بودند از شدت تشنگي نه آتشي در عرفات بود نه كمبود آب، فقط تابش خورشيد،
محدوديتهايي كه اباعبدالله عليهالسلام داشت و براي بچهها به وجود آمده بود به مثل عصر ديروز اينها بود اباعبدالله عليهالسلام دستور داد خيمهها را به شكلي برپا كنند كه
طناب خميهها به هم وصل باشد
طناب خيمهها در هم گره بخورد
طناب خيمهها در هم تنيده شود
فلسفه اينكار اين بود كه دشمن نتواند آزادانه به درون خيمهها حمله ور شود، قطعا وقتي دشمن با آمادگي تمام نتواند در خيمهها آزادانه ورود پيدا كند بچهها راه فرار نداشتند، علاوه بر آن وقتي در درون خندق و كانال آتش برافروخته شده باشد بچهها راه فرار نداشتند، تنها راه فرار بچهها سمت و سويي كه بود اردوگاه دشمن در مقابل قرار داشت.
اگه ما بوديم و سرزده وارد اين عرصه ميشديم يك سمت 32000 نفر نيرو با شعار دين با بهانهي دفاع از اسلام ميديديم و يك سمت هم يك گروه اندكي حداكثر 132 نفر حق را به جانب كي ميدانستيم؟
آيا به جانب آن انبوده جمعيّت يا به جانب اين اندك جمعيّت؟
ترديدي نيست كه اگر به دقت نگاه نكنيم حق را به جانب آنها ميدانيم چرا كه اين گروه را خوارج ناميدند نه خوارج يعني مردمي درون جزيرة العرب و مردمي بيرون عراق و مردمي خارج از بلاد اسلامي.
خوارج يعني كساني كه عليه دين قيام كردند و بايد سركوب شوند، نابود شوند، اثري از آنها نماند و بخشنامه هم گفتند لا يبقي منكم ساكن دار و لا نافذ النار
اما اگر برگرديم به 50 سال قبل،
برگرديم به 40 سال قبل،
برگرديم به 45 سال قبل،
برگرديم به دوران حيات پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم
ميبينيم اين گروه اندك رهبري را آقايي به عهده دارد كه مصداق نزول سوره هل اتي است
همان عزيزي است كه طعام و افطار خودش را به مسكين و يتيم و اسير انفاق كرد و در حقش و در حق برادرش و در حق پدر و مادرش آمد (وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً) چهره ي صد در صد بهشتي به تضمين قرآن
اگر به عقب برگرديم، ميبينيم رهبري اين گروه را كسي به عهده دارد كه از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سفينه نجات معرفي شد.
اگر به عقب برگرديم ميبينيم رهبري اين گروه اندك را عزيزي به عهده دارد كه از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چراغ هدايت توصيف شد
و اگر به عقب برگرديم ميبينيم از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اين دردادنه به عنوان محبوب و ريحانه ي پيامبر قلمداد شد در حق او و برادرش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
( مَنْ أَحَبَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ عليهم السلام أَحْبَبْتُهُ وَ مَنْ أَحْبَبْتُهُ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا أَبْغَضْتُهُ وَ مَنْ أَبْغَضْتُهُ أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ اللَّهُ خَلَّدَهُ فِي النَّار)
اين مخلّد در آتش است اينها سفارشات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود، توصيههاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود به مردم ديدند كه او مصداق مباهله است، ديدند او مصداق قربا است ديدند او مصداق هل اتي است ديدند سفارشات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را ،اما چه شده اين مردم براي تبرك و تيمم به آقا جان چنان حمله بردند، هجمه آوردند كه امام صادق عليه السلام بفرمايد 30 و اندي نيزه در بدن بابام فرو رفته و 60 و اندي شمشير بر بدن او نشست، غير از آنچه كه ابا عبدالله عليه السلام توانست از خودش دور كند، غير از آنچه كه از سنگ و كلوخ و شمشير شكسته و نيزه شكسته و سپر شكسته و ابزار جنگي از كار افتاده به سمت او پرتاپ شد كه شده يك تل وقتي زينب با اينكه ديد جايگاه شهادت برادر را اين امروز آمد نميدانست كجا بدن برادر است، گشت تا پيدا كرد اين شمشير شكستهها را كنار زد ، نيزهها را كنارزد انبوده از سنگ و كلوخ را كنار زد يك بدن برهنه ديد و او روي افتاده، به تعبير خود آقا امام حسين عليه السلام وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
اگر گوشت و استخوان را در هاونگ بريزيد بكوبيد كه گوشت از استخوان و استخوان از گوشت تشخيص داده نشود ميگويند سَحِقُ
اباعبدالله عليه السلام فرمود بدن مرا سَحِق كردند براي ربودن ، براي ربودن مندیل، برای ربودن قنسوه، براي ربودن عمامه، براي ربودن انگشتر، براي ربودن شمشير، براي ربودن لباس اباعبدالله عليه السلام به مسابقه گذاشتند.
زينب دنبال هيچ يك از اين ابزار و عدوات نرفت، اما وقتي از شام ميخواست برگردد،
يزيد گفت چي ميخواهي؟
گفت پيراهن حسين را برگردانيد،
گفت همهي ادوات و ابزار به غارت رفت دنبال پيراهن برادر؟
گفت من هرچه قيمتش هست چند برابر ميدهم
فرمود: يزيد ما پيراهن حسين را نياز دايم نه پول تو را، وقتي پيراهن برگردانده شد زينب پيراهن را به دست گرفت،
پيشوايان ديني ما فرموند از اين پيراهن بيش از 130 تير و شمشير و نيزه ، خنجر برون كرده را زينب بر شمرد و اين پيراهن را نگاه داشت آورد مدينه هديه براي رسول الله(ص) گفت پيراهن حسينت خودت داوري كن بر پيكر برادرم چه گذشت و اين پيراهن آنقدر گرانبهاست كه ابزار شفاعت مادرش زهرا عليهاالسلام در روز قيامت است.
امروز سختترين روز دوران زندگي آل الله است، ديروز روز شهادت بود، ديروز روز خون بود
ديروز مرتب خبر از شهادت اكبر و قاسم و عون و جعفرو عباس و ديگران ميرسيد. ولي امروز بايد عزيزان در قالب اسير از كنارگودي قتلگاه عبور كنند، يا به پيشنهاد خودشان يا بر اساس سياست آن پليدهاي تاريخ
آمدند از كنار گودي قتلگاه عبور كنند بي اختيار از مركبها ريختند زمين و رفتند كنار بدن اباعبدالله از بين همه نالهها، ناله دختر نازدانه جانسوز تر بود چون دست كوچك را روي زخمها ميكشيد و ناله مي زد يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ!
گفتند عمرسعد صحنه را ديد صورت را برگرداند شروع كرد گريه كردن، آنقدر صحنه سوزناك بود
ديروز سكينه اباعبدالله را سوزاند،
امروز اباعبدالله سكينه را سورزاند
ديروز ابا عبدالله سوارشد به ميدان برود از همه خداحافظي كرد وداع انجام شد اما وقتي سوار بر مركب شد مركب پا از پا برنداشت، قدم به جلو نگذاشت، مركب متوقف خم شد ديد دو تا دست را گذاشته روي دو زانوي اسب بابا گفت دخترم بلند شو بزاربروم ،
گفت نميزارم گفت تا پياده نشوي نميگذارم، پياد شد گفت بگو
گفت تاننشيني نميگويم
نشست گفت بگو تا مرا روي زاويت ننشاني نميگويم، روي زانو نشست گفت دخترم حالا بگو
گفت حالا بگو ،
گفت يادت هست خبر شهادت مسلم به تو رسيد به عمهام زينب فرمودي برو به خيمه مسلم آماده باشد ميخواهم وارد خيمه شان شوم من هم همراهتان آمدم دو دختر مسلم را دو طرف زانو نشاندي ملاطفت كردي و عمه جانم زينب پرسيد مگر مسلم ما شهيد شد؟ تو به گريه افتادي فرمودي نه فقط به شهادت رسيد طناب به مچ پايش بستند در شهركوفه گرداند در ميدان نخيله به دار آويزان كردند يادته بابا؟ فرمود بله گفت تو بچههاي مسلم را يتيم نوازي كردي، بگو بعد از تو كي از من يتيم نواز ي ميكند
اباعبدالله يك مقدار نوازش داد بچه را، خواهر را صدا زد فرمود بيا سكينه را از من تحويل بگير
فرمود تو دل مرا آتش زدي
امروز اباعبدالله سكينه را آتش زد، آمد بي اختيار ميگريست وقتي لشكريان خواستند قافله را حركت دهند همه را حركت دادند اما اين طفل نتوانست از بابا جدا شود
الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
إِنَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ- كِتَابُ اللَّهِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
( قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ *لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ *وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ *وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ*وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ*لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ)
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله و الصلواة و السلام علي رسول الله حَبِيبِ إِلَهِ الْعَالَمِينَ أَبِي الْقَاسِمِ المصطفي مُحَمَّدِ. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم،
اللهم صلي علي اميرالمؤمنين عليه السلام و صل علي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ و صل علي سبطي الرحمة و امامَيِ الهُدي الحسن و الحسين و صل علي ائمه المسلمين علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي ابن جعفر و علي ابن موسي و محمد ابن علي و علي ابن محمد و الحسن بن علي وحجة ابن الحسن المهدي صلواة الله و سلامه عليهم اجمعين
اللهم انا رضينا بهم ائمه فرضنا لهم انك علي كل شيء قدير
با توصيه مجدد به تقوا مناسبتها را ياد آوري ميكنيم
جمعه 29 مرداد و 11 محرم روز تجليل از اسرا و مفقودان و روز حركت اسراي عاشورا به سمت كوفه و روز برقراري آتش بس ميان ايران وعراق درسال 67 شمسي
شنبه سالروز شهادت آقا امام سجاد عليه الصوات و السلام در سال 95 قمري و روز تدفين شهداي كربلا به دستآقا امام سجاد عليه السلام و روز ورود اسرا به كربلا و روز بزرگداشت علامه مجلسي و روز به آتش كشيدن مسجد الاقصي به دست صهيونيستهاي پليد در سال 1969 ميلادي و به همين مناسبت روز جهاني مساجد بلكه هفتهي مساجد نامگذاري شده كه بايد در اين هفته يك توجهي به كار كرد مساجد و بازسازي امور و شئون مساجد از قبيل هيأت امنا و ديگر عزيزان صورت بگيرد،
يكشنبه روز صنعت دفاعي،
دوشنبه روز بزرگداشت حكيم ابوعلي سينا و روز پزشك و سالروز شهادت سيد اسدالله لاجوردي رئيس دادگاه انقلاب و رئيس سابق سازمان زندانهاي كشور
و سه شنبه آغاز هفته دولت و شهادت مبارز خستگي ناپذير آيت الله آسيد علي اندرزگو در سال 1357
و چهارشنبه اشغال ايران توسط متفقين و تبعيد خفت بار رضا شاه در سال 1320 و آغاز جنگهاي صليبي در سال 1095 ميلادي
پنجشنبه روز كارمند و سالروز شهادت مبارز متعهد حاج مهدي عراقي و فرزند برومندش توسط گروهك فرقان در سال 57
اين روزها تحرك جديد طالبان سبب شد كه افغانستان برروي آنتن جهاني برود و در صدر اخبار دنيا قرار بگيرد روي اين گروه داوريهاي مثبت و منفي فراوان صورت ميگيرد از اين باب وظيفه ميدانم در خطبه دوم تحليل مختصري نسبت به اين گروه داشته باشم و براي انجام تحليل چند محور را مد نظر قرار ميدهيم
1- جمعيت افغانستان جمعيّت تركيبي است 40 در صد پشتون ها هستند كه طالبان از همين پشتنها هستند و چيزي حدود 75% پشتون را تشكيل ميدهند 30 در صد تاجيكها هستند و 20درصد هزاره شيعه و 10 درصد ازبكها و ساير گروهها
نكته دوم و محور دوم طالبان را چه گروه تروريستي بدانيم كه برخيها با اين بحث ياد كه ميكنند و چه گروه جنبش مردمي بدانيم كه بعضيها به عنوان جنبش مردمي ياد ميكنند امروز هم يك تفكر است، هم يك تشكل،
يك تفكر با اين كه انشعابات فراواني هم در آن پيدا شد ولي طرفداران قابل توجهي دارد
يك تشكل، تشكيلاتي كه در قالب طلاب و طلبه و مذهب و مذهب حنفي جلوه ميكند در مدارس پاكستان هم آموزش ديني ميبينند و هم در يگانهاي مختلف سازمان يافته آموزش نظامي ميبينند تشكيلات طالبان تشكيلاتي است از 90 هزار نيروي مصلح كه همه نيروي حقوق بگير و همه از پشتونها هستند،
محورسوم، اتاق فكر و اتاق عمليات طالبان در شهر راپرهندي است در درون پاكستان و نه در افغانستان بودجه سالانه اين گروه در آنجا تخصيص پيدا ميكند و تقسيم ميشود و طالبان سلاح سنگين ندارند حداكثر سلاحشان آرپيچي است و مركبشان هم موتورسيكلت اگر هوا و فضا ، هوا و فضاي باراني باشد اينها زمين گير مي شوند البته هركجا با ارتش مواجه ميشوند وارد معامله ميگردند
نكته چهارم طالبان نام آشناست، در دهه 90 هم بر افغانستان حكومت يافت وجز سه كشور آن زمان عربستان، پاكستان و امارات هيچ كشوري آنها را به رسميت نشناخت مردم افغانستان سه خاطره شيرين از طالبان دارند
1- برقراري امنيت
2- كاهش توليد موادّ مخدر
3- برخورد با مفاسد اقتصادي
اما سه خاطره تلخ و منفي دارند
1- محدوديتهاي اجتماعي به خصوص در حوزهي زنان و رسانه
2- استعداد مذهبي و تحميق اعتقادات مذهبي توأم با خشونت بر مردم و
3- انزواي سياسي، به خاطر اينكه هيچ كشوري روي خوشي به طالباننشان نداد
محور پنجم طالبان در اين دوره بيش از 95درصد از خاك افغانستان را به تصرف در آورده بودند اما چون توسط كشورهاي ديگر شناسايي نشدند و به رسميت پذيرفته نشدند نتوانستند كاري از پيش ببرند، امروز از مجموع 388 شهرستان ،200 منطقه و 200 شهرستان را در اختيار دارند ولي به جبر نه به اختيار و ميدانند تا شناسايي نشوند رسميت پذيرفته نشوند كاري را از پيش نخواهند برد، لذا با كشورهاي همسايه، قدرتهاي فرا منطقهاي در حال مذاكره هستند تا شايد بتوانند خودشان را در بين كشورهاي همسايه و قدرتهاي فرامنطقهاي جا بندازند، البته امروز طالبان نسبت به دهه 90 عملگراتر و محتاطتر است رسانههاي دنيا هم درباره اين گروه امروز دو دسته شدند برخي اين گروه را تكفير كرده و فارغ از هرگونه ضعف و اشكال ميدانند و برخي اين گروه را تروريزم قلمداد ميكنند و هر نوع اقدام طالبان را منفي و تعامل با آنها را مردود و مترود ميشناسند
ارزيابي جمهوري اسلامي درباره طالبان اين است كه از لحاظ ماهيت، بينش ، شناخت شناسي و معرفت شناسي نسبت به دهه 90 تغييري در اينها ايجاد نشد، اما در گرايش، رفتار و تاكتيكها متحول شدند، يعني نوع بازي طالبان از نگاه جمهوري اسلامي تا حدي عوض شد
محور ششم بودجه طالبان سه مرکزحاصل ميشود،
تأمين بودجه از مواد مخدر
تأمين بودجه از غنائم جنگي
تأمين بودجه از عوارض و زكاتي كه از جادهها به دست ميآورند
و يا از بعضي كشورها كه اينها را به رسمت شناخته بودندكمك ميكنند البته خودشان هم گروه سازگار و كم هزينه و كم خرجي هستند
آيا طالبان تصميم بر به دست آوردن حكومت افغانستان را دارد يا نه؟
گروهي بر اين باورند كه آري سي ان سي بر اين باور است كه كابل تا 6 ماه ديگر سقوط ميكند زيرا امروز در داخل كابل حرف زده ميشودكه حدود 6 تا 7000 تا طالب وجود دارد كه اگر روزي طالبان تصميم به محاصره كابل بگيرند اين افراد از داخل براي كمك به اينها روند به سقوط كابل را تسريع ببخشند و البته اين نشان از يك شگرد هوشمندانه نظامي طالبان است
برخي از كشورها براين باوزند كه اين سيستم دو سال ديگر برسر كار هست زيرا حاکمیتی درست براي كابل پيدا نشود، اشرف غني يا معاون او باقي خواهند ماند، زيرا امروز در افغانستان قدرتي وجود نداره كه بتواند كودتا كند و طالبان هم به اين جمع بندي نرسيده كه به طرف كابل حمله ور شود
ولي تحليل ايران در افغانستان بر اين گذاره هست كه بايد سيستمي به وجود بيايد تا قدرت را گرفته و جانشين غني شود، طالبان با تجربه دهه 90 و عدم گرايش دنيا و اكثريت مردم داخلي افغانستان هم به آنها هيچ گرايشي ندارند و هيچ پذيرشي ندارند، طالبان ترجيح ميدهد كه در بيرون شهر بماند و صرفاً عوارض و باجگيري كند و چون نسبت به دهه 90 با تجربهتر وزيركتر شده البته ميخواهد از بيرون فرايندها را كنترل كنند تحولات درون شهر را زير نظر داشته باشند، چون ميدانند اگر داخل شهر شوند بايد مشكلات و مسائل مردم را مديريت كنند و توان مديريت مسائل مردمي را در حال حاضر ندارند. و مي دانند گرچه ارتش كلاسيك افغانستان توان مقابله با حملات پارتيزاني طالبان را ندارد اما اگر مقاومت مردمي در افغانستان در سطوح مختلف شكل بگيرد طالبان عرضه مقابله با عموم مردم را نخواهد داشت.
نميدانند كه نيازهاي اقتصادي افغانستان صرفاً از پاكستان و ايران و بخش كوچكي از آسياي ميانه تأمين ميشود و اينها تا روي كار آمدند تا به رسميت شناخته نشوند آن تأمين نيازهاي افغانستان هم انجام نخواهد پذيرفت و ميدانند تا در قالب انتخابات هرچند فرمايشي و نمايشي اگر قدرت را در اختيار نگيرند از راه بيعت اجباري يا از راه كودتا و يا از راه اشغالگري هرگز در دنيا به رسميت شناخته نميشوند تا وقتي به رسميت شناخته نشوند كاري نميتوانند از پيش ببرند و خوب ميدانند كه در صورت برقراري انتخابات و انجام رفراندوم طالبان 30% سهم در نظام سياسي افغانستان دارند و 70% افغانستان هرگز دلي به طالبان نخواهند داشت پس حاكميت مطلق طالبان در افغانستان امكان پذير نيست.
اما نگاه جمهوري اسلامي
سياست خارجي ما درباره افغانستان از اين قضيه كه ما طالبان را داعش نميدانيم
افغانستان را عراق و سوريه نميشناسيم
جمهوري اسلامي احتراز دارد از اين كه كابل كه به دنبال بسط نفوذش در افغانستان و تضعيف حاكميت كابل است