eitaa logo
پیام کوثر
740 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
167 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️بهترین دعا... هر وقت کسی «التماس دعا» می‌گوید، وقت ،‌ هر چه فکر می کنم، بهتر از نمی یابم. چرا که با آمدن مولای ما, بیماری نیست که شفا نیابد؛ فقری نیست که به غنا نینجامد؛ خرابی نیست که آباد نشود؛ رزقی نیست که وسعت نیابد و حاجتی نیست که برآورده نگردد. 🌹ظهور آقای ما جمع بهترین هاست؛هر چه است در مولای ماست. امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «وَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ» فرموده‌اند: «منظور از خَيْرات: اهل بیت است.» 📚 برگرفته از« یاران امام زمان» ؛به نقل از «بحارالانوار»،ج 52،ص 288 __________🍃🇮🇷🌹 @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️روش انجام سجده در نمازهای نشسته 🔶 س : شخصی که وظیفه‌اش خواندن نماز در حالت نشسته است و می‌تواند سجده معمولی انجام دهد، آیا میان نشستن روی صندلی و زمین، مخیر است؟ یا اینکه تا زمانی که می‌تواند روی زمین بنشیند نباید روی صندلی بنشیند؟ ✅ ج: در انتخاب نوع نشستن، اختیار با اوست ولی سجده را باید روی زمین انجام دهد. 🔍 منبع : KHAMENEI.IR 🌸🍃 @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 اگه انقدر که تویِ موقعیت هایِ مختلف دنبالِ حرف زدن با آدما بودیم، با خدا حرف زده بودیم الان اوضاع بهتری داشتیم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هشدار پلیس فتا به نات کوین باز ها 🔹سردار سرتیپ دوم وحید مجید رئیس مرکز پلیس فتا بیان کرد امروز صبح تا این ساعت جمعیتی قریب بر ۳۸۳ نفر در سطح کشور شکایاتی علیه برنامه تلگرام داشتند که با انجام بازی بیت کوین کل حساب های بانکی آنها تخلیه مالی شده است. 🔹 سردار مجید : کاربرای با نصب اپلیکیشن تلگرام بر روی تلفن همراه خود؛ دسترسی به کل اطلاعات می دهند و این امر باعث می شود کاربر با هک حساب مواجه شود. همچنین قابل ذکر است که پلیس فتا هیچ مسئولیتی در قبال برنامه های فیلتر شده در سطح کشور را ندارد و نصب و فعالیت هرنوع از این برنامه ها در کشور ایران ممنوع و تبعات آن بر عهده کاربر می باشد. ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
با سلام وادب و احترام به عزیزانِ نمازگزار ، جهت یادآوری از روز جمعه همین هفته بمدت ۱۰ روز مابین نماز مغرب وعشاء نماز دهه اول ذیحجه را بجا آوریم . واز ثواب ارزشمند آن بهرمند شویم. <<نماز بين مغرب و عشاء دو رکعت هست در هر رکعت حمد و توحید و آیه‌ی ۱۴۲ سوره الاعراف خوانده می شود >> التماس دعای فرج یار 𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹 🕊 𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹 @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ ❄️شروع ماه جدید برهمه تون مبارک ❤️ان شاالله براتون گرمی دل و صفا قلب بیاره😍 ‎‎  ‎‌‌‎ ❁ ⃟ 💚 ⃟ ❁ ⃟ 💚 ⃟ ❁ ⃟ 💚 ⃟ ⃟ 💚 ⃟ ❁ ‎‎   ‎‌‌‎‌‌‎اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ @payame_kosar ❁ ⃟ 💚 ⃟ ❁ ⃟ 💚 ⃟ ❁ ⃟ 💚 ⃟ ⃟ 💚 ⃟ ❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• نماز شب اول ماه و صدقه را فراموش نکنید در راس دعاها هم سلامتی امام زمان عجل الله و تعجیل در فرجشون 💳۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۰۹۹۸۷۱گروه جهادی شهید طیبه واعظی ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل مشتاقان ز شادی بی‌قرار بی قرار است گل بریزیدگل‌ بپاشید جشن پیوند دویار است نبی چون ذات حق به شوق منجلی بگوید تهنیت به زهرا و علی. یکم ذی الحجه، سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) مبارک باد🤍 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید یک همسر وفادار و مهربان چقدر در دنیا و آخرت انسان تأثیر داره! 🌹__🌹___🍃___🌹_ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) بر تمامی مسلمانان مبارک باد. ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عالمان یهودی در حال آتش زدن گذرنامه های اسرائیلی خویش 😳 🔹 یکی دیگر از نشانه های داخلی سرنگونی اسقاطیل کودک کش، از بین رفتن مقبولیت غاصبین و موج معکوس مهاجرت 👌🏻 ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
🚨 🇱🇧🏴‍☠الموسوی، مقام ارشد حزب الله: به کسانی که ما را تهدید به جنگ می کنند می گوییم که اگر جنگی رخ دهد، جنگ آخرالزمانی خواهد بود. ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صمد کسی نبود که بشود با اصرار و حرف، توی خانه نگهش داشت. وقتی می گفت می روم، می رفت. آن روز هم رفت و شب برگشت. کمی میوه و گوشت و خوراکی هم خریده بود. توی رختخواب بخوابم. باید بروم به این مملکت خدمت کنم.» دکتر به صمد دو ماه استراحت داده بود. اما سر ده روز برگشتیم همدان. تا به خانه رسیدیم، گفت: «من رفتم.» اصرار کردم: «نرو. تو هنوز حالت خوب نشده. بخیه هایت جوش نخورده. اگر زیاد حرکت کنی، بخیه هایت باز می شود.» قبول نکرد. گفت: «دلم برای بچه ها تنگ شده. می روم سری می زنم و زود برمی گردم.» صمد کسی نبود که بشود با اصرار و حرف، توی خانه نگهش داشت. وقتی می گفت می روم، می رفت. آن روز هم رفت و شب برگشت. کمی میوه و گوشت و خوراکی هم خریده بود. آن ها را داد به من و گفت: «قدم! باید بروم. شاید تا دو سه روز دیگر برنگردم. توی این چند وقتی که نبودم، کلی کار روی هم تلنبار شده. باید بروم به کارهای عقب افتاده ام برسم.» آن اوایل ما در همدان نه فامیلی داشتیم، نه دوست و آشنایی که با آن ها رفت و آمد کنیم. تنها تفریحم این بود که دست خدیجه را بگیرم، معصومه را بغل کنم و برای خرید تا سر کوچه بروم. گاهی، وقتی توی کوچه یا خیابان یکی از همسایه ها را می دیدم، بال درمی آوردم. می ایستادم و با او گرم تعریف می شدم. یک روز عصر، نان خریده بودم و داشتم برمی گشتم. زن های همسایه جلوی در خانه ای ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. خیلی دلتنگ بودم. بعد از سلام و احوال پرسی تعارفشان کردم بیایند خانة ما. گفتم: «فرش می اندازم توی حیاط. چایی هم دم می کنم و با هم می خوریم.» قبول کردند. در همین موقع، مردی از ته کوچه بدوبدو آمد طرفمان. یک جارو زده بود زیر بغلش و چند تا کتاب هم گرفته بود دستش. از ما پرسید: «شما اهل روستای حاجی آباد هستید؟!» ما به هم نگاه کردیم و جواب دادیم: «نه.» مرد پرسید: «پس اهل کجا هستید؟!» صمد سفارش کرده بود، خیلی مواظب باشم. با هر کسی رفت و آمد نکنم و اطلاعات شخصی و خانوادگی هم به کسی ندهم. به همین خاطر حواسم جمع بود و چیزی نگفتم. مرد یک ریز می پرسید: «خانه تان کجاست؟! شوهرتان چه کاره است؟! اهل کدام روستایید؟!» من که وضع را این طور دیدم، کلید انداختم و در حیاط را باز کردم. یکی از زن ها گفت: «آقا شما که این همه سؤال دارید، چرا از ما می پرسید. اجازه بدهید من شوهرم را صدا کنم. حتماً او بهتر می تواند شما را راهنمایی کند.» مرد تا این حرف را شنید، بدون خداحافظی یا سؤال دیگری بدوبدو از پیش ما رفت. وقتی مرد از ما دور شد، زن همسایه گفت: «خانم ابراهیمی ! دیدی چطور حالش را گرفتم. الکی به او گفتم حاج آقامان خانه است. اتفاقاً هیچ کس خانه مان نیست.» یکی از زن ها گفت: «به نظر من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت. از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد.» با شنیدن این حرف، دلهره به جانم افتاد. بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود. می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد. مرد بدجوری همه را ترسانده بود. به همین خاطر همسایه ها به خانة ما نیامدند و رفتند. من هم در حیاط را سه قفله کردم. حتی درِ توی ساختمان را هم قفل کردم و یک چهارپایه گذاشتم پشت در. آن شب صمد خیلی زود آمد. آن وضع را که دید، پرسید: «این کارها چیه؟!» ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «شما زن ها هم که چقدر ترسویید. چیزی نیست. بی خودی می ترسی.» بعد از شام، صمد لباسش را پوشید. پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «می روم کمیته کار دارم. شاید چند روز نتوانم بیایم.» گریه ام گرفته بود. با التماس گفتم: «می شود نروی؟» با خونسردی گفت: «نه.» گفتم: «می ترسم. اگر نصف شب آن مرد و دار و دسته اش آمدند چه کار کنم؟!» صمد اول قضیه را به خنده گرفت؛ اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت. اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم. نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد. اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد. دوباره با ترس و لرز آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه؟!» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد. دیگر مطمئن شده بودم یک نفر می خواهد ما را اذیت کند. از ترس تمام چراغ ها را روشن کردم. بار آخری که صدای زنگ آمد، رفتم روی پشت بام و همان طور که صمدیادم داده بوداسلحه را آماده کردم.دومردوسط کوچه ایستاده بودندوباهم حرف می زدند. ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا