eitaa logo
پیام کوثر
726 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
8.4هزار ویدیو
175 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ ز بوی تو یک عمره مست و مدهوشم بیا و لحظه آخر نکن فراموشم بیا بر سر بازار و این گدا بنواز که نقد جان به هوای نگاهت بفروشم السلام علیک یاامام رئوف یاامام رضاجانم😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ . 🍃🌹🇮🇷 @payame_kosar
💠 برگزاری حلقه صالحین خواهران پایگاه امام حسین علیه السلام 🔶 با بیان احکام و بحث پیرامون انتخابات و انتخاب اصلح توسط خانم امیری 🔷 سخنرانی خانم هاتفی پیرامون واقعه غدیر و انتخابات توسط سرکار خانم هاتفی ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌙❣჻ᭂ࿐✦      @payame_kosar
🔸 حلقه صالحین خواهران 🔷 با موضوع : انتخابات و انتخاب اصلح و پاسخ به سوالات شرعی بسیجیان ╭┅─•❀♡❀♡•─┅╮ ‌    @payame_kosar ╰┅─•❀♡❀♡•─┅╯
#گزارش_تصویری 🔶 حلقه صالحین شهید آزادی و شهیدان برخورداری بابیان احکام توسط خانم میثاقی برگزار شد. همچنین سخنرانی با موضوع انتخابات و انتخاب اصلح #انتخابات۱۴۰۳ #پای_کار_ایرانیم #پایگاه_شهید_چمران_شریف_آباد #حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان 🇮🇷⃟༈╰➤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⃝⃔@payame_kosar
💠 اولین جلسه کلاس های تابستانه دیوارکوب مربی : سرکارخانم زهرا قانعی ☘☘☘☘ 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── @payame_kosar
📣 پایگاه حضرت ابوالفضل(ع) برگزار میکند: 💗کارگاه مهارت های ارتباطی زوجین💗 (ویژه بانوان) 🔹جلسه دوم مدرس: فاطمه بهجتی (کارشناسی ارشد مشاوره خانواده ) 🗓سه شنبه ۱۴۰۳/۴/۱۲ ⏰️ساعت :۱۷_۱۷/۳۰ سفره صلوات داریم به نیت انتخاب فردی اصلح برای ریاست جمهوری 🔹۱۷/۵_۱۸ مولودی خوانی به مناسبت روز مباهله توسط خانم هاتفی 🔹۱۸_۱۹جلسه مشاوره به همت گروه جهادی 🌷شهید محمد علی دهستانی🌷 خیابان ابوالفضل(ع) _ خیابان ام البنین روبه روی مسجد حضرت ابوالفضل(ع) پایگاه حضرت ابوالفضل(ع) ♥️⃟༈╰➤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⃝⃔@payame_kosar
📢📢📢📢📢 مژده به مادران ودختران عزیز🥰 کارگاه آموزشی آگاهی‌های پیش از ازداوج آخرین جلسه مشاور : خانم فاطمه شیری مکان :شهرک قائم ،کوچه ش ۱۶ ،مسجد حضرت ابوالفضل سه شنبه۱۴۰۳/۴/۱۲ ساعت : ۱۸ دختران ۱۶سال به بالا و مادران عزیز می‌توانند دراین جلسه تشریف داشته باشند . منتظر حضور گرمتان هستیم https://eitaa.com/joinchat/2201813447Cbd8feebd1d ࿐჻ᭂ🌸💚🌸჻ᭂ࿐   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفت: «خدا کند امام زمان(عج) زودتر ظهور کند تا همه به این آرزو برسیم.» با تاریک شدن هوا، صدای انفجار خمپاره ها و توپ ها بیشتر شد. سوار شدیم تا حرکت کنیم. صمد برگشت و به سنگرها نگاه کرد و گفت: «این ها بچه های من هستند. همة فکرم پیش این هاست. غصة من این هاست. دلم می خواهد هر کاری از دستم برمی آید، برایشان انجام بدهم.» تمام طول راه که در تاریکی محض و با چراغ خاموش حرکت می کردیم، به فکر آن رزمنده بودم و با خودم می گفتم: «حالا آن طفلی توی این تاریکی و سرما چطور نگهبانی می دهد و چطور شب را به صبح می رساند.» فردای آن روز همین که صمد برای نماز بیدار شد، من هم بیدار شدم. همیشه عادت داشتم کمی توی رختخواب غلت بزنم تا خواب کاملاً از سرم بپرد. بیشتر اوقات آن قدر توی رختخواب می ماندم تا صمد نمازش را می خواند و می رفت؛ اما آن روز زود بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را با صمد خواندم. بعد از نماز، صمد مثل همیشه یونیفرم پوشید تا برود. گفتم: «کاش می شد مثل روزهای اول برای ناهار می آمدی.» خندید و طوری نگاهم کرد که من هم خنده ام گرفت. گفت: «نکند دلت برای حاج آقایت تنگ شده...» گفتم: «دلم برای حاج آقایم که تنگ شده؛ اما اگر ظهرها بیایی، کمتر دلتنگ می شوم.» در را باز کرد که برود، چشمکی زد و گفت: «قدم خانم! باز داری لوس می شوی ها.» چادر را از سرم درآوردم و توی سجاده گذاشتم. صمد که رفت، بلند شدم و رفتم توی آشپزخانه. خانم های دیگر هم آمده بودند. صبحانه را آماده کردم. آمدم بچه ها را از خواب بیدار کردم. صبحانه را خوردیم. استکان ها را شستم و بچه ها را فرستادم طبقة پایین بازی کنند. در طبقه اول، اتاق بزرگی بود پر از پتوهایی که مردم برای کمک به جبهه ها می فرستادند. پتوها در آن اتاق نگهداری می شد تا در صورت نیاز به مناطق مختلف ارسال شود. پتوها را تا کرده و روی هم چیده بودند. گاهی بلندی بعضی از پتوها تا نزدیک سقف می رسید. بچه ها از آن ها بالا می رفتند. سر می خوردند و این طوری بازی می کردند. این تنها سرگرمی بچه ها بود. بعد از رفتن بچه ها شیر سمیه را دادم و او را خواباندم. خودم هم لباس های کثیف را توی تشتی ریختم تا ببرم حمام و بشویم که یک دفعه صدای وحشتناکی ساختمان را لرزاند. همه سراسیمه از اتاق بیرون آمدند. بچه ها از ترس جیغ می کشیدند. تشت را گذاشتم زمین و دویدم پشت پنجره. قسمتی از پادگان توی گرد و خاک گم شده بود. خانم ها سر و صدا می کردند و به این طرف و آن طرف می دویدند. نمی دانستم چه کار کنم. این اولین باری بود پادگان بمباران می شد. خواستم بروم دنبال بچه ها که دوباره صدای انفجار دیگری آمد و انگار کسی هلم داده باشد، پرت شدم به طرف پایین اتاق. سرم گیج می رفت؛ اما به فکر بچه ها بودم. تلوتلوخوران سمیه را برداشتم و بدوبدو دویدم طبقه اول. سمیه ترسیده بود. گریه می کرد و آرام نمی شد. بچه ها هنوز داشتند توی همان اتاق بازی می کردند. آن قدر سرگرم بودند که متوجة صدای بمب نشده بودند. خانم های دیگر هم سراسیمه پایین آمدند. بچه ها را صدا کردیم که دوباره صدای انفجار دیگری ساختمان را لرزاند. این بار بچه ها متوجه شدند و از ترس به ما چسبیدند. یکی از خانم ها اتاق به اتاق رفت و همه را صدا کرد وسط سالن طبقه اول. ده پانزده نفری آدم بزرگ بودیم و هفت هشت تایی هم بچه. بوی تند باروت و خاک سالن را پر کرده بود. بچه ها گریه می کردند. ما نگران مردها بودیم. یکی از خانم ها گفت: «تا خط خیلی فاصله نداریم. اگر پادگان سقوط کند، ما اسیر می شویم.» با شنیدن این حرف دلهرة عجیبی گرفتم. فکر اسارت خودم و بچه ها بدجوری مرا ترسانده بود. وقتی اوضاع کمی آرام شد، دوباره به طبقة بالا رفتیم. پشت پنجره ایستادیم و ردّ دودها را گرفتیم تا حدس بزنیم کجای پادگان بمباران شده که یک دفعه یکی از خانم ها فریاد زد: «نگاه کنید آنجا را، یا امام هشتم!» ~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🎧 با نوای علی فانی هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 •┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈• @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵فرزندان در خانواده پر جمعیت 🔸کودکانی که در خانواده پر جمعیت زندگی و رشد می کنند در مقایسه با بقیه از مزایای بسیاری برخوردارند. 🔸بسیاری از والدین به این نتیجه رسیده اند که کودکان با چندین خواهر و برادر احساسات بهتری خواهند داشت و در سنین پایین تر دوست داشتن یکدیگر را یاد خواهند گرفت. ~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~ @payame_kosar
او با دست بسته نگذاشت کشورش دست نااهلان بیفتد... تو با دستان باز چه خواهی کرد؟!   با ما همراه شوید: ╔══✧༅࿐✾ 🆔@payame_kosar ╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مقام معظم رهبری:رشد ۸ درصدی امکان.. ~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمپوت انواع میوه با ماندگاری بالا 🍒🍑مواد لازم: گوجه سبز و هلو یا هر میوه ای که دوست دارین مثل زردآلو یا گیلاس به میزان لازم آب جوشیده خنک شده. به میزانی که شیشه پر بشه شکر به میزان دلخواه من برای گوجه سبز ۵ ق غ و برای هلو ۳ ق غ استفاده کردم 🌟🌟نکته 🌟میزان شکر به بزرگی شیشه و وزن میوه و سلیقه شما بستگی داره(حتی می تونید شکر رو حذف کنید) 🌟مدت زمان جوشیدن میوه ها نیم ساعت هست 🌟شیشه ها نمی شکنه اگر از همون موقع که اب سرد هست و زیر قابلمه رو روشن نکردین شیشه ها رو داخل قابلمه بزارید (تا زمانی که به شیشه شوک حرارتی وترد نشه ، نمی شکنه) 🌟بعد شستن میوه ها بزارید آبش بره تا کمپوت ها کپک نزنه 🌟حتما از آب جوشیده استفاده کنید تا کمپوت کپک نزنه 🌟در شیشه ها حتما محکم باسه که هوا نکشه وگرنه کپک میزنه 💫💫💫روش استریل کردن شیشه: شیشه ها رو حدود ده دقیقه با در باز داخل قابلمه ای که پر از آب هست بجوشانید و بعد از قابلمه خارج کنید و بزارید خشک بشه‌. ~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 رهبر انقلاب: هرکس علاقمند به ایران قوی و حامی جمهوری اسلامی است در انتخابات شرکت کند ✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چرا از شرکت در انتخابات که یک حق هست برای مردم، بعنوان یک تکلیف شرعی حکم می شود؟ 🎤حجت الاسلام استاد صلح میرزایی عضو مجلس خبرگان رهبری   ✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾ @payame_kosar