#گزارش_تصویری
✨تهیه و بسته بندی هدایای مهدوی ویژه خادمین کودک مستقردر موکب ها و پیاده روی اربعین
🔸توسط گروه جهادی شهید مهدی باکری از گروه ریحانه خلقت و دختران حاج قاسم
#اربعین
#گروه_جهادی_شهید_باکری
#پایگاه_شهید_شرکایی
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
https://eitaa.com/shohadayeshahed
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
@payame_kosar
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #هفدهم
انگار هربار که قامت میبستم بار غصه برای دقایقی از شانه ام برداشته می شد. اما هنوز دلم بی تاب بود و مرتب به بهشت زهرا می رفتم...💓🚶🌷
پدر و مادرم #متوجه نماز خواندنم شدند...
پدرم که تا آن روز کمتر درمورد تصمیماتم اظهار نظر می کرد یک شب صدایم زد و گفت :
_ بیا چند دقیقه بشین اینجا من و مادرت میخوایم باهات صحبت کنیم.😐
مادرم با طعنه گفت :
+ آقا افتخار نمیدن که. الان خلوتشون بهم میخوره.😏
پدرم نگاه سنگینی به مادرم کرد و ادامه داد :
_ ببین رضا، من و مادرت خیلی مدته متوجه شدیم تو اون #آدم_سابق نیستی. خیلی مدته میخوایم باهات حرف بزنیم. ولی مراعات حالتو می کنیم. ببین پسرم تو دیگه مرد شدی، بزرگ شدی، مهندس شدی. ما نمیدونیم چی باعث شده تو انقدر بهم بریزی و با هرچیزی که ما میگیم #مخالفت کنی ولی دوست نداریم تو این حال و روز ببینیمت. خودت بهتر از هر کسی میدونی من و مادرت هرکاری توی این زندگی میکنیم برای رفاه توئه. پس سعی نکن انقدر تو روی ما وایسی و با رفتارات پیش غریبه و آشنا سرشکسته مون کنی. من هیچوقت نخواستم توی کارها و تصمیماتت دخالت کنم یا مجبورت کنم طوری رفتار کنی که باب میل منه. با اینکه گاهی گستاخی ها و سرکشی هات از حد گذشت. مثل شب آخر سفر ترکیه. اون کاری که توی رستوران کردی🏤🍾 من و مادرت رو پیش جمع کوچیک کرد. همه تصور کردن تو یه بچه ی ترسو و بی دست و پایی. الانم مثلا برای ما نمازخون شدی.نمیخوام اجبارت کنم نخونی، ولی میدونم دو روز دیگه میخوای توی جمع بگی وقت نمازه من نمیام، وقت نمازه من نمیرم، وقت نمازه فلان کارو نمی کنم.
مادرم بغض کرده بود و سردرد گرفته بود. با صدای لرزان گفت :
+ مگه من بجز تو که یه دونه بچهمی کی رو دارم توی این دنیا؟ مگه ما برات چی کم گذاشتیم که باهامون اینجوری میکنی؟
نتوانست ادامه دهد و اشکهایش سرازیر شد...
پدر جعبه ی دستمال کاغذی را برایش نگه داشت. از #دیدن_اشک_های_مادرم تحت تاثیر قرار گرفته بودم.
از اینکه دیدم پدر و مادرم بخاطر من این همه #غصه خوردند قلبم به درد آمده بود. #روی_پای_مادرم_افتادم و #پایش را #بوسیدم و گفتم :
_" غلط کردم. باور کنین من هیچوقت نخواستم شمارو اذیت کنم..." 😭
گریه ی مادر شدید تر شد...😭
مرا در آغوش گرفت و باهم اشک ریختیم. بعد از آنکه کمی قربان صدقه ام رفت و آرام شد قول دادم #بیشتر #مراعات حالشان را بکنم.
اواخر تابستان بود...
طبق هرسال برای زیارت به مشهد🕌 رفتیم. این سفر برایم #فرق می کرد. با دلی اندوهگین و لبریز از #نیاز رفته بودم.😔🙏
همیشه سفر ما زیارتی و سیاحتی بود. اما این بار دلم میخواست #فقط_درحرم بمانم و دعا کنم.😢
میدانستم اگر بازهم در گردش و تفریح همراه پدرو مادر نروم باعث ناراحتیشان می شود. 😒
به ناچار همراهشان می رفتم. وانمود می کردم حالم خوب است اما هربار که از حرم برمیگشتم چشم های قرمزم حال دلم را لو می داد.
روز آخر قبل خداحافظی روبروی حرم نشستم و گفتم :
_" من حرف زدن بلد نیستم. تا الان که 21 سالمه هر سال اومدم اینجا اما هیچوقت ازتون چیزی نخواستم.😔میگن شما هر دردی رو شفا میدی، هر گره ای رو باز می کنی، 🙏هر زخمی رو مرهم میذاری، هر پریشون حالی رو آروم می کنی.👈 ازت میخوام یا این محبتی که به دلم افتاده رو #ازم_بگیری یا #کمکم کنی پیداش کنم. امام رضا... گرفتارم... "
بعد از درد و دل کردن #نماز خواندم و خداحافظی کردم...😊✋
پس از آن سفر احساس #آرامش_بیشتری می کردم. 😇با آنکه بعد از چند ماه
حاجتم را نگرفته بودم اما نماز خواندن را #ادامه_دادم.
یک روز محمد پرسید
_چرا هنوز نماز می خوانم؟😊
من هم بدون مکث گفتم :
_"فقط برای آرامش"...😇✨
ادامه دارد...
┏━----🍃🌻🍂----━┓
@payame_kosar
┗━----🍂🌻🍃----━┛
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ شایعه : برای اربعین از جیب مردم بیچاره هزینه میکنند
🔸با نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی، برخی از کاربران فضای مجازی مدعی شدند اقلامی که در موکبها عرضه میشود از هزینههای دولتی است
🔸در این ویدئو، ادعای فوق راستی آزمایی شده است
#ضد_شبهه
┏━----🍃🌻🍂----━┓
@payame_kosar
┗━----🍂🌻🍃----━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #العجل یا مولا یا صاحب الزمان
#آه_کودکان_غزه
#تنها_منجی
#آقا_بیا😭
┏━----🍃🌻🍂----━┓
@payame_kosar
┗━----🍂🌻🍃----━┛
🔴 واکنش پسر پزشکیان بعد از استعفای ظریف
🔹یوسف پزشکیان، فرزند رئیس جمهور دقایقی پس از استعفای ظریف در اینستاگرام نوشت: آنچه امروز مهمتر از منتقد صریح دلسوز و متملق تاییدگر چاپلوس است، وجود افرادی است که اولا واقع بین باشند، ثانیا جامع گر باشند و ثالثا به اجماعسازی معتقد باشند.
┏━----🍃🌻🍂----━┓
@payame_kosar
┗━----🍂🌻🍃----━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت دستبند بسیار زیبا😍🌺
┏━----🍃🌺🍃----━┓
@payame_kosar
┗━----🍃🌸🍃----━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تفاوت کلیدی رفتار با دختر در کودکی و نوجوانی!
🔻 در دخترهای زیر سن بلوغ، گفتن خصوصیات ظاهری نه تنها ایرادی ندارد، بلکه واجب است.
مثلاً چقدر موهایت قشنگت است، چقدر رنگ پوستت را دوست دارم، چقدر دوست داشتنی هستی و ... .
یعنی زیبا بودن او را طرح کنید
🔴 اما بعد از سن بلوغ خصوصیات ظاهری را نباید گفت و باید خصوصیات باطنی را طرح کرد.
مثلاً چقدر مهربانی، چقدر با حیایی، چقدر مومنی، چقدر اخلاقت را دوست دارم و ... .
💥 قبل از سن بلوغ نیازهای جسمی باید تامین شود، اما بعد از سن بلوغ توجه به آنها آسیب دارد و اگر دختر نوجوان، به درونیات خود متوجه نشود به دنبال جلوهگری خواهد رفت.
یعنی کم کم باید متوجه شود، درست است که چشمان قشنگی دارد، اما وقتی مهربان نیست، به دردی نمیخورد یا درست است که پوست قشنگی دارد اما وقتی اخلاق بدی دارد آن زیبایی هم به چشم نمیآید.
☑️ با نزدیک شدن به سن بلوغ کم کم از صورت به سیرت باید برسیم.
حضرت رسول (ص) هم در دوران کودکی حضرت زهرا (س)، ایشان را با عباراتی مانند حمیرایی یعنی خوشگلم صدا میکرند اما وقتی بزرگتر شده بودند عباراتی چون ام ابیها را به کار میبردند.
#دکتر_سعید_عزیزی
#تربیت_فرزند
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گردو پلو غذای اصیل شهرکرد🤤🦋
مواد لازم :
۲تا دونه پیاز
۴۰۰ گرم گوشت چرخ کرده
نمک وفلفل سیاه
زردچوبه و دارچین
۲ مشت گردو
نصف پیمونه کشمش
نصف پیمونهزرشک
۲ ق.غ روغن حیوانی
زعفران،۳ پیمونه برنج
نون تافتون بسته ای واسه تهدیگ
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
این تصاویر از سوئیس یا استرالیا نیست اینجا ایران خودمونه ؛ پل معلق ورگهسران سرعین در اردبیل
اولین پل ترکیبی خاورمیانه ساخته دست مهندسان ایرانی👌
#ایران_مقتدر
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
🔰سخنگوی سپاه:
با توجه به نیاز به ارائه یک روایت معتبر و صادقانه، زمانبر بودن فرآیند تحقیق در مورد ترور شهید هنیه به دلیل جمعآوری نظرات کارشناسان و بررسیهای فنی، طبیعی است.
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧ثوابی بالاتر از کربلا رفتن!
🔹برگرفته از خطبه نماز جمعه
۳ شهریور ۱۴۰۲ امام جمعه اردکان
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
بنده ی من!
تو به هنگامی که به نماز می ایستی، من آنچنان گوش فرا میدهم، که گویی همین یک بنده را دارم،
ولی تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری...
#نمازاول_وقت
🪴@payame_kosar
#گزارش_تصویری
🏴 امروز هفتم صفر، حلقه صالحین شهیدان مروتی در منزل خانم مروتی برگزار شد
🔸قرائت دعای فرج ، زیارت عاشورا ، دعای علقمه
🔷 آموزش روانخوانی قرآن و تدبر در دو آیه از سوره زمر
🔶 همچنین به مناسبت شهادت حضرت امام حسن (علیه السلام) ذکر مصیبتی توسط خانم ابویی خوانده شد . التماس دعا
سرگروه: خانم سکینه مروتی
#حلقه_صالحین
#پایگاه_شهید_چمران_شریف_آباد #حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
╔══🌼══🍃══╗
@payame_kosar
╚═══🌼══🍃═╝
56.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش_تصویری
🖤 یکی بود یکی نبود ...
زیر گنبد کبود ، یه دختر سه ساله بود که نام اون رقیه 💔 بود ...
🏴 به مناسبت سالروز شهادت نازدانه اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) ، سه ساله های حسینی با رقیه خاتون همدردی کردند 🖤
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
#هیئت_رزمندگان_اسلام_اردکان_شاخه_عترت
@payame_kosar
╰━⊰🍂🌺🌺🍂⊱═╯
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #هجدهم
تابستان به یاد ماندنی گذشت...
ترم سوم آغاز شد.
انگار این #عشق #پخته_ترم کرد.😊 #صبورتر شده بودم.✨
در برابر پدر و مادرم #بااحتیاط_بیشتری رفتار می کردم.👌
دختر دلنشین قصه ام را فراموش نکرده بودم. حتی گاهی صدا و چهره اش را مرور می کردم.
اما دیگر ساعتها در بهشت زهرا به انتظار نمی نشستم و مثل سابق هفته ای یکبار همراه محمد به آنجا می رفتم. 😇🌷بیشتر تمرکزم روی درس هایم بود.
مادرم متوجه شده بود چند وقتی است با کسی به نام #محمد آشنا شدم.
اصرار داشت دعوتش کنم تا از نزدیک با او آشنا شود.😐 اما میدانستم اگر محمد را ببیند مرا از دوستی با او #منع می کند. 😕
با اصرار شدید مادر قرار شد شب تولدم (که اواخر مهر بود) برای جشن چهار نفره محمد را دعوت کنم.
برخلاف تصورم به محض اینکه پیشنهاد مادر را گفتم قبول کرد. 🙁
آن روز تا عصر کلاس داشتم.
پس از کلاس باهم به کتابفروشی رفتیم و بعد به سمت خانه حرکت کردیم. وقتی رسیدیم ماشین پدر🚗 در پارکینگ نبود. هرچقدر زنگ زدم کسی در را باز نکرد. فکر کردم حتما کار مهمی پیش آمده و رفتهاند.
در را باز کردم. همه جا تاریک بود.
به محض اینکه سمت کلید برق رفتم، چراغ ها روشن شد. 💡که ایکاش هرگز روشن نمی شد...😱😥
"تولد تولد تولدت مبارک / مبارک مبارک تولدت مبارک..."
تمام اهل فامیل به #دعوت_مادرم جمع شده بودند.
در فامیل ما کسی به #حجاب اعتقادی نداشت. انگار دنیا روی سرم آوار شده بود. 😥😓از شرمندگی پیش محمد آب شدم. طفلک سرش را زمین انداخته بود و نمیدانست چه کند.
با بدبختی به بهانه ی لباس عوض کردن از وسط مهمان ها رد شدیم و به اتاق رفتیم. لال شده بودم. با خجالت به محمد گفتم :
_ بخدا من نمیدونستم مادرم اینارو دعوت کرده. 😓واقعا معذرت میخوام.😞 خیلی شرمنده شدم. منو ببخش. اگه میدونستم اینجوریه هیچوقت نمیگفتم امشب بیای. قرار بود فقط من و تو و مادر و پدرم باشیم. نمیدونم چی شد...😑😔
محمد با ناراحتی لبخندی زورکی زد و گفت :
+ ایرادی نداره. گاهی پیش میاد. اگه اجازه بدی من برم.😒🙂
_ شرمندم...اصلا نمیدونم چی بگم.😓😔
مادرم را صدا زدم و گفتم محمد قصد خداحافظی دارد چون جمع خانوادگی است و او معذب می شود.😒
مادر هم که دلیل رفتن محمد را فهمیده بود #باتمسخر از او عذرخواهی کرد و گفت برای #غافلگیرکردن من از قبل چیزی درباره ی تعداد مهمان ها نگفته بود.
آن شب کاملا فهمیدم که مادرم بو برده بود آشنایی با محمد باعث تغییر سبک زندگی ام شده 😕و با این کار میخواست آب پاکی را روی دست محمد بریزد.😐
از عصبانیت😠 نمیتوانستم حتی یک لبخند خشک و خالی بزنم...
هدیه ی تولد پدر و مادرم سوییچ یک رنوی سبز بود.
دهه ی هفتاد تقریبا این ماشین روی بورس بود. با اینکه از دیدن این هدیه غافلگیر شدم اما ذره ای از ناراحتی ام کم نشد...😔🚙
ادامه دارد....🦋
🦋@payame_kosar🦋
🦋 🦋
🦋