eitaa logo
پیام کوثر
844 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
175 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ نصیحت پدرانه امام زین العابدین علیه السلام به فرزندش (امام محمد باقر علیه السلام) فرمود: فرزندم! با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن! ۱- از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او مطالب را بر خلاف واقع نشان می دهد. دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور جلوه می دهد. ۲- از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز؛ زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن (مثلاً به یک وعده لقمه) می فروشد. ۳- از همنشینی با بخیل پرهیز نما؛ که او از کمک مالی به تو آن گاه که بسیار به او نیازمندی، مضایقه می کند. (در نیازمندترین وقتها، تو را یاری نمی کند.) ۴- از همنشینی با احمق (کم عقل) اجتناب کن؛ زیرا او می خواهد به تو سودی برساند ولی (بواسطه حماقتش) به تو زیان می رساند. ۵- از همنشینی باقاطع رحم (کسی که رشته خویشاوندی را می برد) بپرهیز؛ که او در سه جای قرآن مورد لعن و نفرین قرار گرفته است. @payame_kosar
✨✨✨نقل از برادر شهید ❄️ زمستان سال ۸۷ من وحسین در میدان امام حسین تهران قدم می زدیم. یک خانمی با فرزندش در کنار خیابان نشسته بود و جوراب می فروخت. 🧦از کنار آن می گذشتیم که حسین ایستاد و تمام جوراب های آن خانم را خرید و هزینه ای بیشتر از قیمت جورابها پرداخت کرد. از حسین پرسیدم مابقی پولت چی؟ گفت تمام جورابها را خریدم که با بچه ی کوچکش اینجا ننشیند.💗💗💗 🥀شادی روح همه شهدا به خصوص این شهید بزرگوار صلوات 🥀 ها @payame_kosar
✨﷽✨ 💚مهمان امام حسین (علیه السلام) : شیخ رجبعلی خیاط می فرمود : در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود، به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 📚کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳ @payame_kosar
🔻 نشست روشنگری در شرایط کرونایی با رعایت پروتکلها ➕ برخی افراد و ارگان‌ها کرونا را بهانه‌ای کرده‌اند برای کار نکردن! برای فرمانده پایگاه های محترم جهت اجرا کردن برنامه های کرونایی @payame_kosar
👤 توییت استاد ‏همینکه پس از ۱۴۰۰ سال هنوز به پیامبر توهین می کنند نشان می دهد جریان فکری که ایشان در تاریخ ایجاد کردند هنوز زنده و موثر است و ابوجهل ها و ابو لهب های مدرن ایشان را سد راه زیاده خواهی های خود می بینند . 💚 🏴 @payame_kosar
قسمت چهل و سوم: متاسفم  بی صدا ایستادم یه گوشه ... نمازش که تموم شد، بلند شد و رو به من گفت ... - برای قبول دعوتم، اینقدر هم عجله لازم نبود ...  و خندید ... با شنیدن این جمله، تازه به خودم اومدم ... زبانم درست نمی چرخید ...  - شما مسلمان هستید آقای هیتروش؟ ... پس چرا اون روز که گفتم مسیحی هستید، چیزی نگفتید ... همون طور که سجاده اش رو جمع می کرد و توی کاور میذاشت با خنده گفت ... - خوب اون زمان هنوز مسلمان نشده بودم ... هر چند الان هم نمیشه گفت خیلی مسلمانم ... هنوز به خوندن نماز عادت نکردم ... علی الخصوص نماز صبح ... مدام خواب می مونم ... تازه اگر چیزی از قلم نیوفته و غلط نخونم ... اون با خنده از نماز خوندن های غلط و عجیبش می گفت ... و من هنوز توی شوک بودم ... چنان یخ کرده بودم که کف دستم مور مور و سوزن سوزن می شد ... - خدایا! حالا باید چه کار کنم؟ ...  - خانم کوتزینگه ... مهمانی تولدی که براتون گرفتم رو قبول می کنید؟ ... من واقعا علاقه مندم با پسر شما و خانواده تون آشنا بشم ...  توی افکار خودم غرق شده بودم که صدام کرد ... مبهوت برگشتم سمتش و نگاهش کردم ...  - حال شما خوبه؟ ... به خودم اومدم ...  - بابت این جواب متاسفم اما فکر نمی کنم دیگه بتونم برای کسی همسر خوبی باشم ... این رو گفتم از جا بلند شدم ... @payame_kosar
قسمت چهل و چهارم: مرد کوچک - اشکالی نداره ... من چیز زیادی از اسلام و شیوه زندگی یه مسلمان بلد نیستم ... شما می تونید استاد من باشید ... هنوز نواقص زیادی دارم ولی آدم صبوری هستم ... حتی اگر پاسخ شما برای همیشه منفی باشه ... لازم نیست نگران من باشید ... من به انتخاب شما احترام می گذارم ... دستم روی دستگیره خشک شده بود ... سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... و بعد از چند لحظه، از اونجا اومدم بیرون... تمام روز فکرم رو به خودش مشغول کرده بود ... ناخواسته تصاویر و حرف ها از جلوی چشمم عبور می کرد ... سرم رو گذاشتم روی میز ... - خدایا! من با این بنده تو چه کار کنم؟ ... شب، پدر و مادرم برام جشن کوچکی گرفته بودن ... می خواستیم جشن رو شروع کنیم که پدرم مخالفت کرد ... منتظر کسی بود ... زنگ در به صدا در اومد ... در رو که باز کردم یه شوک دیگه بهم وارد شد ... - آقای هیتروش، شما اینجا چه کار می کنید؟ ... خندید ... - برای عرض تبریک و احترام با پدرتون تماس گرفتم ... ایشون هم برای امشب، دعوتم کرد ... و بدون اینکه منتظر بشه تا برای ورود بفرمایید بگم، اومد تو... با لبخند به پدر و مادرم سلام کرد ... و خیلی محترمانه با پدرم دست داد ... چشمش که به آرتا افتاد با اشتیاق رفت سمتش و دستش رو برای دست دادن بلند کرد ... - سلام مرد کوچک ... من لروی هستم ... اون شب به شدت پدر و مادرم و آرتا رو تحت تاثیر قرار داده بود ... @payame_kosar
ای در تو زنده تا به ابد صبر فاطمه آقا به حق ناله خیرالنسا بیا دریاب با تصدقی این مستمند را ای حضرت کریم ، عزیز خدا بیا از فرط مصیبت شده ام تحبس الدعا بنما خودت برای ظهورت دعا بیا از قتلگاه ناله هل من معین رسد ای وارث حسین سوی کربلا بیا طفلان تشنه حسرت عباس می خورند ای ساقی دوباره آن خیمه ها بیا تعجیل در ظهور آقا امام زمان(عج)۳ صلوات @payame_kosar
بنام نامت و باتوڪل به اسم اعظمت میگشایم دفترامـــروزم را باشد ڪہ در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترم باشد! 🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺🍃 @payame_kosar
❤️امیرالمومنین علی علیه السلام : 🍃❣ هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم می‌گردد... 📚نهج البلاغه ازخطبه 176 @payame_kosar