در مورد این شهیدان عزیز تحقیق کنید.
ان شاءالله که ادامه دهندگان راه شهدا باشیم.🤲
در ضمن میگن دعای بچه ها خیلی زود برآورده میشه پس حتما همتون باهم دعا کنین تا زودتر از شر این بیماری راحت بشیم و دوباره بتونیم همدیگر رو ببینیم و شما هم با خیال راحت به مدرسه برید و با دوستان بازی کنید. ان شاءالله
مواظب خودتون باشید .
کانال ما رو به بهترین دوستانتون معرفی کنید.😊😊
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥باید برای فردای ایران سربلند نسلی همچون حاج قاسم تربیت کرد.
#فرزند_آوری
#ایران_سربلند
#مکتب_سلیمانی
💠 @payame_kosar
#خراب_کاری_فرزند
اگر فرزندتان در حین انجام کاری، ناخواسته خراب کاری کرد:
نبایدها ::::
🚫او را مسخره نکنید.
🚫به او برچسب دست و پا چلفتی نزنید.
🚫نگویید: نخواستم ! خودم انجام میدهم.
🚫نگویید: تو نمیتوانی، تو هنوز کوچولویی.
🚫اشتباهش را گردن کس دیگری نیندازید.
زیرا:::
💥دفعات بعد از قبول مسئولیت ؛ سر باز میزند.
💥اعتماد به نفسش را از دست میدهد.
راه حل:::
✨او را به خاطر همکاری و وظیفه شناسی تشویق کنید.
✨در حد سن و تواناییش به او مسئولیت واگذار کنید.
✨صبور باشید و اجازه دهید کمکم با انجام کارها؛ مهارت کسب کند.
✨کمک کنید با همکاری خودش، خراب کاری را جبران کند.
✨بگویید: حالا تجربه شد، دیگه یاد گرفتی که تعداد کمتری بشقاب برداری.
✨✨تا به کودک مسئولیت ندهید و تشویقش نکنید؛ مسئولیت پذیر نمیشود.✨✨
@payame_kosar 🌿🌷
پیام کوثر
#ازدواج_در_وقت_نیاز #سبک_زندگی #قسمت_اول من متولد سال ۶۸ هستم. از همون ابتدای بچگی دختر پرانرژی
#ازدواج_آسان
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی
#قسمت_دوم
همسرم اون موقع دانشجوی دکتری بود و برای تحصیل چند سالی بود که کانادا زندگی میکرد. با یک بار تلفنی حرف زدن به این نتیجه رسیدم که در کلیات با هم توافق داریم و دیگه نیازی نمیدیدم در جزئیات بحث بیشتری بکنیم، دلم خیلی آروم بود. خدا واقعا همه چیز رو جور کرد.
این رو هم بگم که این بین، برادرم نقش مهمی ایفا کرد. بعد از اینکه پدرم خیلی سخت گیری میکرد و به هیچ خواستگاری جواب مثبت نمیداد، کسانی که واسطه بودند، دیگه مورد جدید معرفی نمیکردند، چون میگفتند اینها دختر شوهر بده نیستند. من هم دچار افسردگی و دلزدگی شده بودم، طوری که به پدرم گفتم اگر ازدواج نکنم به زودی، دیگه ادامه تحصیل نمیدم و میمونم تو خونه، چون دیگه با این وضع توی اجتماع رفتن به دینم صدمه میزنه...
خلاصه تو این شرایط، برادرم بدون اینکه به من بگه رفته بود با چند نفر انسان امین و معتمد صحبت کرده بود و شرایط من رو گفته بود و ازشون خواسته بود اگر مورد مناسبی میشناسند، معرفی کنند. آخر سر هم همین شد که اتفاقا برادرم شرایط من رو با دایی همسرم (که اون موقع استاد برادرم بود و از دوستان قدیمی خانوادگی) در میان گذاشته بود و نهایتا این وصلت سر گرفت. می خواهم بگم خیلی خوبه اطرافیان دختر، با رعایت حریم ها و حفظ حرمت دختر خانم واسطه گری کنند. و هم اینکه اگر خواستگارها رو بی جهت رد کنند، ممکنه درهای رحمت الهی بسته بشه و آدم تا آخر عمر مجرد بمونه یا مجبور بشه با موردی که عالی نیست ازدواج کنه.
خلاصه، کارهای خواستگاری و عقد ما خیلی سریع پیش رفت و واقعا من دست معجزه گر امام حسین عزیزم رو در تمام مراحل میدیدم. همسرم تونست مرخصی دو هفته ای بگیره، اومد ایران و عقد کردیم. سر مهریه هم من با خانواده ام خیلی اختلاف داشتم، من میگفتم ۵ تا سکه، مامانم اینا میگفتن ۱۴ تا😂. آخرش هم مهریه ام شد ۱۴ سکه و سفر حج و عتبات، که البته الان مهریه ام رو تمام و کمال به همسرم بخشیدم (ان شاء الله بعداً میگم چرا).
توی مراسم خواستگاری ما، الحمدلله به هیچ وجه حرفی از مادیات نشد، آقای داماد خونه داره؟ درآمدش چقدره؟ ماشین داره؟ اصلا این حرف ها نشد. حتی مادرشوهرم میخواستند ما رو دعوت کنند منزلشون، که مامانم گفتند: اگر منظور این رسم اینه که ما بیایم و خونه زندگی شما رو ببینیم، ما خودتون رو پسندیدیم و خونه زندگیتون برای ما مهم نیست.
مراسم عقد هم گرفتیم که مراسمی فوق العاده زیبا و معنوی شد، نه تنها از آهنگ خبری نبود، بلکه یکی از قاریان خوب کشورمون که از فامیلهای همسرم بودن، برامون سنگ تمام گذاشتند و با صوت زیباشون مراسم ما رو غرق در نور قرآن و مدح اهل بیت کردند.
من و همسرم نمیخواستیم مراسم ازدواج بگیریم، اما نهایتا به خاطر اصرار خانواده همسرم یک مهمانی زنانه توی تالار گرفتیم به عنوان عروسی و من هم سعی کردم به انتخاب های خانواده ایشون احترام بذارم و دخالتی در چگونگی برگزاری مراسم نکنم.
مراسم ازدواج ما هم صورت گرفت اما همچنان همسرم کانادا بود و من ایران، چون هنوز نتونسته بودم ویزا بگیرم. باید بار سفر می بستم و میرفتم کانادا. اما متاسفانه دوری ما یک سال و نیم طول کشید و تو این مدت چند بار درخواست ویزای من رد شد. خلاصه بعد از یک سال و نیم عذاب آور، بالاخره زندگی مشترک ما رسماً در کانادا شروع شد.
👈 این تجربه ادامه داره....
@payame_kosar
#مادر
مادر در مدیریت اجرایی تربیت،
نقش ویژهای دارد
و هیچ کس دیگری هم جز او
نمیتواند از عهدۀ ایفای این نقش برآید.
[کتاب منِ دیگرِ ما]
استاد عباسی
💗دعای خیر مادرتان بدرقه راهتان💗
#شبتون_بخیر
@payame_kosar 🌿🌷
#سلام_اربابم💙✋
صبح ها رابه سلامی به توپیوندزنم
ای سرآغازترین روز خدا صبح بخیر
به امیدی که جوابی زشمامی آید
گفتم ازدورسلامی به شماصبح بخیر
#صلے_الله_علیڪ_یااباعبـدالله💙
🍂سرانجام این سردار سرافراز اسلام در حالی که تنها ۲۵ سال داشت در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ خورشیدی به همراه برادرش مجید زین الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به طرف سردشت آذربایجان غربی درحرکت بود در منطقه تپه ساروین با گروهک های ضد انقلاب درگیر و به فیض شهادت نائل آمد.
🍁 آیت الله خامنه ای که در زمان شهادت شهید زین الدین، ریاست جمهوری اسلامی ایران و ریاست شورای عالی دفاع را برعهده داشتند در پیامی از مقام شهید مهدی زین الدین تجلیل کردند در این پیام آمده است: شهادت سردار شجاع اسلام مهدی زینالدین و برادر فداکارش مجید را به یکایک افراد و فرماندهان لشگر ۱۷ قم و به همه فرماندهان سپاه پاسداران تبریک و تسلیت می گویم. بی شک این خونهای پاک، همگان را در پیگیری هدفهای بزرگ اسلامی مصمم تر و بازوی پرتوان رزمندگان را نیرومندتر می سازد. سردار شهید این لشگر، شهید مهدی زین الدین که به حق می توان گفت از ستارگان درخشان بود، با فقدان خود ما را داغدار کرد.
#ستاره ها
#شهید_مهدی_زین_الدین
🥀شهدا را مهمان صلواتی کنیم. 🥀
@payame_kosar
توجه📣
با عرض سلام عزیزانیکه ثبتنام نداشتند
با ورود در قسمت http://www.me313.ir:313/emamat.aspx
می توانند ثبت نام کنند.
زمان آزمون تا روز جمعه ساعت ۲۲ تمدید شد.
باتشکر💐
☑️این عروس و داماد هم جای عقد و عروسی گرفتن یه حرکت خیلی قشنگی کردند. بعد از خوندن عقدشون رفتند یکی از مراکز درمانی و به کادر درمان گل دادند!
🔸چقدر خوبه تو اوج خوشیهامون هوای کسایی که هوامون رو دارند داشته باشیم! دمتون گرم عروس و داماد عزیز
براتون آرزوی خوشبختی می کنیم.
#ترویج_فضائل
✅@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 خبرهای خوبی که شاید ندیده باشید.
#ترویج_فضائل
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عکاسی که روایتگر دلهره است و ایثار و فداکاری را ثبت میکند.
گفتوگو با عکاسی که تا ته خط کرونا رفته و برگشته ...
خداقوت دلاوران
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بانوی نخبه ایرانی: در مصاحبه دکتری شرط کردند در صورتی قبولت میکنیم که بچه دار نشوی!
#مطالبه
@payame_kosar
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چونکبوتر راهی صحن و سرایت میشوم
صلیاللهعليكيااباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@payame_kosar
پیام کوثر
#ازدواج_آسان #ازدواج_در_وقت_نیاز #سبک_زندگی #قسمت_دوم همسرم اون موقع دانشجوی دکتری بود و برای تحص
#فرزندآوری
#زایمان_طبیعی
#سبک_زندگی
#قسمت_سوم
زندگی مشترک ما رسما در کانادا شروع شد. اونجا برای اینکه من هم بیکار نباشم برای ادامه تحصیل اقدام کردم و به خواست خدا برای ارشد حقوق انرژی در یکی از بهترینهای دانشگاه های دنیا در این زمینه قبول شدم.
در تمام طول اقامتم در کانادا توفیق داشتم تا پوشش چادرم رو حفظ کنم. از دوست و آشنا تحقیق کرده بودم و شنیده بودم چند نفری با حجاب چادر تو کانادا زندگی کردند، همین برای من قوت قلب شد تا همین کار رو انجام بدم. با چادر دانشگاه رفتم، خرید رفتم، جنگل و کوه نوردی رفتم و ... مسلما خیلی پوشش من برای دیگران عجیب بود، اما در مجموع میتونم بگم بازخوردهای مثبتی که دریافت کردم بسیار بسیار بیشتر از بازخوردهای منفی بود. وظیفه ی من هم به خاطر همین پوششم چند برابر بود تا بهترین تصویر رو از یک زن با حجاب مسلمان نشون بدم. جالبه تو دانشگاه خیلی ها ازم میپرسیدند مگه زنها در کشور شما اجازه ی تحصیل دارند؟ و با شنیدن اینکه دانشجوهای زن در ایران بیش از مردان هستند واقعا شگفت زده میشدند.
خلاصه، یک ترم از تحصیل من گذشت و تصمیم گرفتیم که یک فرشته به خانواده مون اضافه کنیم. ترم دوم هم در بارداری گذشت و پسر نازنین من در تعطیلات بین دو ترم به دنیا اومد😊 و من یک هفته بعد سر کلاس نشسته بودم😅 خیلی سخت گذشت ولی الحمدلله اون ترم هم تمام شد.
در مورد زایمانم باید بگم تاکید و اهتمامی زیادی در سیستم بهداشت کانادا به زایمان طبیعی وجود داشت. مثلاً همین پسر اول من، تقریبا یقین دارم که اگر ایران بودم من رو سزارین میکردند، چون هم از ۴۱ هفته شده بودم، هم مدفوع کرده بود و هم در زمان انقباضات ضربان قلب بچه پایین میومد. اما تو بیمارستان با اینها به عنوان مسائل عادی زایمان طبیعی برخورد میشد و اصلا استرس به من وارد نمیکردند و حتی حرفی از سزارین نشد.
هنوز درسم تمام نشده بود و پسرم ۶ ماهش بود که تصمیم گرفتیم فرشته ی بعدی رو به جمع خانواده مون اضافه کنیم. هم من و هم همسرم (البته بیشتر خودم) ، دوست داشتیم فاصله سنی بچه هامون کم باشه. از طرفی چون به نسبت دیر ازدواج کرده بودم، دوست داشتم تا سنم پایین تره بچه دار بشم، چون هم توان جسمی آدم بیشتره، هم حوصله اش.
خلاصه پسر اولم ده ماهه بود که من به لطف خدا دوباره باردار شدم. وقتی پسر دومم رو باردار بشم، تنها دغدغه ام این بود که چقدر میتونم به پسر اولم شیر بدم. تحقیقات زیادی در این مورد کردم و از دکتر هم پرسیدم. متوجه شدم تا زمانی که لکه بینی پیش نیاد میشه با وجود بارداری به شیردهی هم ادامه داد. البته فقط تا هفته ۲۴ بارداری مادر شیر داره و بعد از اون شیر دوباره به آغوز تبدیل میشه. در نتیجه هم مقدارش خیلی کم میشه و هم طعمش فرق میکنه. بعضی بچه ها باز اینو هم میپسندن، بعضی دیگه هم نمیپسندن و خودشون دیگه نمیخورند. من هم تونستم تو بارداری دوم و سومم تا چند ماهی شیردادن به بچه قبلی رو ادامه بدم.
همزمان با بارداری دوم، فوق لیسانس هم تمام شد با نمره ی عالی، با آینده ی کاری و مالی فوق العاده، و احتمال قبولی بالا در مقطع دکتری... اما من که با آمدن پسرم در زندگی مراحل جدیدی از رشد و تعالی در خودم رو احساس کرده بودم، به این نتیجه رسیدم که برای درس خواندن وقت هست، اما «دوره ی طلایی فرزندآوری» زود میگذره و اگر از دستش بدم دیگه برنمیگرده.
احساس میکردم کم کم دارم به نتایج جدیدی در مورد «نقش خاص خاص» خودم میرسم، نقشی که توی دنیا فقط و فقط به من داده شده، که هیچکس به جز من نمیتونه انجامش بده و قراره دنیا رو تکون بده.......
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون منور به نور الهی
@payame_kosar
📝بخشی از وصیت نامه شهید
بسمه تعالی
🖋اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین (ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین (ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان (عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین (ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن.
🖋در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها مینویسم، به انضمام مسائل شرعی دیگر.
۱- مسائل شرعی:
🖌الف) نماز: به نظرم نمیآید بدهکار باشم. ولی مواقعی که ممکن است صحیح نخوانده باشم، لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.
🖌ب) روزه: تعداد ۱۹۰ روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.
🖌ج) خمس: سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست .
🖌د) حق الناس: وای از آتش جهنم و عالم برزخ، خداوند عالم بصیراست.
۲- مادیات
#ستاره ها
#شهید_مهدی_زین_الدین
@payame_kosar
▪️پیام تسلیت فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان به مناسبت درگذشت مادر بزرگوار شهید محمدرضا فتوحی▪️
🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹
@payame_kosar
با حضور فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج اردکان؛
برندگان مسابقه بزرگ کتابخوانی کتب "تو جای همه آرزوهایم" و "حماسه تپه ی برهانی" مشخص شدند.
🔻طی مراسم قرعه کشی با حضور سرهنگ پاسدار سید اسد الله امامی فرماندهی و سرهنگ دوم پاسدار ابوالفضل طالعی جانشین فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج اردکان و اعضای پاتوق کتاب اردکان برندگان مسابقه بزرگ کتابخوانی کتب "تو جای همه آرزوهایم" و "حماسه تپه ی برهانی" مشخص شدند.
▪️در این نشست که در محل سالن جلسات ناحیه مقاومت بسیج اردکان برگزار شد؛ اعضای پاتوق کتاب اردکان گزارشی از فعالیت این مجموعه و فضای کتاب و کتابخوانی شهرستان را به فرمانده ناحیه بسیج اردکان ارائه نمودند.
▫️قابل ذکر است که این مسابقه بزرگ با مشارکت ناحیه مقاومت بسیج اردکان، پاتوق کتاب اردکان، شهرداری و شورای اسلامی شهر اردکان،نهاد کتابخانه ها،فرهنگی مصلی اردکان و به مناسبت چهلمین سالگرد گرامیداشت هفته دفاع مقدس و بزرگداشت سرداران و 4000 شهید استان یزد در شهرستان اردکان برگزار گردید.
#مسابقه_کتابخوانی
#کنگره_شهدا_استان_یزد
#اردکان_شهر_مقاومت
🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹
🔸@payame_kosar
بسمه تعالی
فرماندهی پادگان حضرت ولیعصر عج اردکان جهت اطمینان خاطر همشهریان و خانواده های محترم سربازان این پادگان بابت مطلب درج شده در کانال ذره بین در شهر نکاتی را به شرح ذیل اعلام می دارد :
1 از ابتدای شروع کرونا ( اسفند 1398) تا هم اکنون مفتخریم که اعلام کنیم هیچ مورد مبتلا به این ویروس منحوس در بین سربازان آموزشی, کادر،پاسداران و پایوران این مرکز به علت رعایت دقیق پروتکل های بهداشتی و همچنین نظارت دقیق و کامل، وجود نداشته است. که به زودی گزارش مفصلی در این مورد به همشهریان و خانواده های گرامی سربازان داده خواهد شد.
2 درمورد دوره آموزشی پاسداران عزیز لازم به ذکر است که در بدو ورود،7 نفر از آنها به دلیل مشهود بودن مبتلا به این ویروس منحوس به شهر های خود بازگردانده شدند. این 7نفر حتی به پادگان ورود هم نکرده و از درب دژبانی با تهیه بلیط توسط پادگان به شهر های خود بازگشتند.
3 تعداد 20 نفر از این پاسداران آموزشی که در پیام مذکور هم از آنها نام برده شده است، با تب سنجی اولیه توسط نیروهای خدوم بهداری این مرکز از بقیه جدا شدند و پس از انجام ازمایشات تکمیلی و اثبات منفی بودن تست کرونای آنها، به دوره برگشت داده شدندو الان هم در صحت و سلامت در حال گذراندن دوره اموزشی می باشند.
در پایان به همشهریان عزیز، خانواده های محترم سربازان کادر و وظیفه این اطمینان را می دهیم که سلامتی سربازان خدوم را در اولویت وظایف خدمتی خود قرار داده ایم.
ومن الله التوفیق
فرماندهی پادگان حضرت ولیعصر عج اردکان
سرهنگ پاسدار علی شاکر اردکانی
🔹️روابط عمومی سپاه اردکان🔹️
🔸️@rasa_ar
پیام کوثر
#حتما_ببینید 🎥 #تیزر_معرفی_کتاب📚 💠حماسه تپه ی برهانی💠 🔸وقتی که هیچ راهی جز #خدا جلوی
⚠️مژده ⚠️مژده
دوستان پاتوق کتابی📚 که برنده #مسابقه_کتابخوانی نشدند... غصه😭نخورند و ناامید نشوند...
ما یه #شگفتانه 🎁داریم 🎉
مخصوص کسانی که برنده نشدند ،اونم اینه که، #انتقادات و #پیشنهادات خودتون را در زمینه های مختلف اعم از:
1⃣کتب مسابقه
2⃣نحوه معرفی کتب
3⃣تبلیغات مسابقه
4⃣نحوه اجرای مسابقه
5⃣سوالات مسابقه
6⃣نوع و تعداد جوایز مسابقه
رو با کد سه رقمی و سری حروفی و کدملی که داخل مسابقه شرکت کردین به آیدی زیر ارسال کنید
@mh_arami
به قید قرعه به ۱۰ نفر از کسانی که نظراتشون رو چه خوب، چه بد ،واسه ما فرستادن کارت هدیه ۵۰ هزار تومانی اهدا میشه..
منتظر نظراتتون هستیم ..
راستی تا ۲۰ ام آبان ماه هم بیشتر مهلت نداره..
@patogh_ketab_ardakan
⭕️ اولین کسانی که تو را دیدند...
🔹 چهل مرد از شیعیان دارای وجاهت، خانه ی امام عسکری جمع شدند تا از امام بعدی بپرسند؟ عثمان بن سعید قیام کرد و گفت: «ای پسر رسول خدا! میخواهم از شما راجع به چیزی سئوال کنم، که شما به آن عالم تر هستی» امام فرمودند: «ای عثمان! بنشین.» عثمان ناراحت شد و خواست خارج شود، امام فرمودند: «هیچ کس خارج نشود.» و هیچ کسی خارج نشد، پس از لحظاتی، امام، عثمان را صدا زدند و فرمودند: «آیا شما را خبر دهم که برای چه آمده اید؟» گفتند: «یابن رسول الله!»؛ امام فرمودند: «آمده اید تا از حجت پس از من سئوال کنید؟» گفتند: «آری» در این حال "پسری" که مثل قرص ماه بود... وارد شد.
🔺 امام عسکری فرمودند: این پسر، پس از من، امام شما و جانشین من بر شماست. از او "اطاعت کنید" و بعد از من "متفرق نشوید" که در دینتان هلاک میشوید
📚میلاد، مجموعه مقالات...ص۵۱
#شناخت_امام_زمان_عج
@payame_kosar
#معرفی_کتاب
📖از برف تا برف
این کتاب سیره ی عملی «مهدی شیخ زین الدین» معروف به «مهدی زین الدین»، جوانی از خانواده ای لبنانی تبار، که فرماندهی یکی از لشکرهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را عهده دار بود. نام «لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (صلوات الله علیه)» (یگان اختصاصی رزمندگان قم) با نام زین الدین گره خورده و بدون اغراق مهدی زین الدین شناسنامه ی این لشکر است. او در بیست و چهار اسفند ۱۳۳۸ متولد شد و به هنگام عروج (۲۷ آبان ۱۳۶۳) بیش از بیست و پنج سال بهار از عمرش نمی گذشت.
📖از همه عذر میخوام
کتاب از همه عذر می خوام با موضوع خاطرات، آثار و تصاویری از زندگی شهید مهدی زین الدین فرمانده ی لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب در ۱۰۴ صفحه و توسط نشر يازهرا (س) منتشر شده است.
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅سخنرانے کوتاه حجت اݪاسݪام ۅاݪمسلمین عالی در مورد متصل شدن انقلاب اسلامے بہ ظهور به دست رهبر معظم انقلاب اسلامی.
✅«گوشتان به دهان رهبری باشد که گوشش به دهان حجت بن الحسن است...»
❀⊱🌼 عاشق رهبر 🌼⊰❀
🎥{{سخنرانی امام زمانی}}
⏰زمان: ۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه
@payame_kosar
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
در روز میلاد بابرکت پیامبر بزرگ اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع)؛
🔶پخت و توزیع 1300 پرس غذای گرم در اردکان🔶
🔻هفتمین مرحله از رزمایش کمک مومنانه در قالب طبخ 1300 پرس غذای گرم و توزیع آن بین نیازمندان اردکان با حضور سرهنگ پاسدار سید اسدالله امامی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان برگزار گردید.
▪️این مرحله از رزمایش توسط خادمین شهدا و قرآن در محل کانون قرآن اردکان و در روز میلاد بابرکت پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله) و امام جعفر صادق (علیه السلام) و همچنین بزرگداشت یوم الله 13 آبان و در راستای کنگره سرداران و شهدای شهرستان اردکان صورت گرفت.
#کمک_مومنانه_اردکان
#کنگره_شهدا_استان_یزد
#اردکان_شهر_مقاومت
🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹
🔸@payame_kosar
🔹 #تزکیه_نفس 🔹
🔰چه کنیم تا از اصحاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) الشریف باشیم؟
❤️ #امام_صادق (عليه السّلام) فرمودند: 🔻
☑️ كسی كه دوست می دارد از اصحاب امام قائم بشمار آيد، پس در انتظار بسر ببرد و ورع و پارسايی را پيشه خود سازد و به محاسن اخلاق بپردازد، اين چنين كسی را منتظر گويند و اگر بميرد در حالی كه امام خود را زيارت نكرده باشد، پاداش وی بسان كسانی است كه در ركاب امام حضور دارند.
📚 مستدرك سفينة البحار، ج ۶ ، ص ۱۸۴
✔️ خود را برای یاری امام زمان ارواحناله الفداه آماده کنیم.❓
#مهدویت
@payame_kosar
پیام کوثر
#فرزندآوری #زایمان_طبیعی #سبک_زندگی #قسمت_سوم زندگی مشترک ما رسما در کانادا شروع شد. اونجا برای
#مادری
#فرزندآوری
#زایمان_طبیعی_در_خانه
#قسمت_چهارم
در دوره ی بارداری دومم از یکی از دوستان پاکستانی ام در مورد «ماما و زایمان در خانه» شنیدم. با تحقیق بیشتر متوجه شدم اونجا امکان زایمان در خانه وجود داره که ماما این کار رو انجام میده. پیش ماما رفتم و چون شرایطم الحمدلله نرمال بود، میتونستم در خانه زایمان کنم. با تحقیق بیشتر و بررسی شرایط تصمیم گرفتیم پسر دومم رو تو خونه به دنیا بیارم.
اواخر کار بود که پسر دومم توی شکم هی میچرخید و معلوم نبود بالاخره سرش پایینه یا بریچه (یعنی سرش بالاست). اونجا زایمان طبیعی بریچ هم انجام میدادند، به خواست مادر یا اینکه امکان این هم فراهم بود که پزشکی سعی میکرد بچه رو از روی شکم بچرخونه تا سر بچه پایین بیاد و طبیعی زایمان کنه.
نهایتا من یک روز نشستم و شدیدا با گریه و زاری به حضرت ابوالفضل العباس متوسل شدم که بچه ام بچرخه و سرش بره رو به پایین. چون خیلی از سزارین میترسیدم و هم اینکه اگر سزارین میشدم دیگه معلوم نبود دکتر خانم میاد بالای سرم یا آقا. فکر اینکه مردی بخواد سزارین کنه انقدر حالم رو بد میکرد که حتی نمیخواستم بهش فکر کنم. خلاصه همون شب که خوابیدم احساس کردم پسرم یک چرخ بزرگ توی شکمم زد. با خوشحالی به همسرم گفتم فکر کنم بچه چرخید.
خدا روشکر فردا که سونو رفتم سر بچه رو به پایین بود و آمادهی زایمان طبیعی. با اینکه زایمان دومم بود و توقع داشتم این پسرم زودتر به دنیا بیاد و راحتتر، باز هم کار به ۴۱ هفته رسید و بدون اغراق ۳ شبانه روز از درد به خودم پیچیدم و نه لحظه ای تونستم بخوابم، نه بشینم و نه بخوابم، فقط در حالت ایستاده و راه رفتن کمی درد برام قابل تحمل تر بود. اما چون میدونستم زایمان نزدیکه تحمل کردم. بالاخره زمانش رسید و ماماها با وسایل و تجهیزاتشون اومدن خونمون.
بودن تو فضای خونه آرامش بی نظیری به آدم میده و خبری هم از دستگاههایی که تو بیمارستان به آدم وصل میکنند و دم به دقیقه ضربان بچه رو چک میکنند و انقباضات رو چک میکنند نیست و همین باعث میشه مادر راحت باشه و آرامش داشته باشه و حتی از دردهایش لذت ببره.
پسر دومم هم الحمدلله اومد تو آغوش من و در همون لحظه تمام دردهای من و خستگی های اون چند روز ناپدید شد، بلکه تبدیل شد به خاطرات شیرینم، هنوزم از یادآوری اون لحظات حس عالی تمام وجودم رو در بر میگیره. جالبه که تو سزارین این فرآیند برعکسه، یعنی مادر خیلی شیک و راحت میره بیمارستان، اما تازه بعد از تولد بچه که باید شیرین ترین لحظات زندگیش باشه و از فرزندش لذت ببره، داره درد میکشه. این رو هم بگم که دوره ی نقاهت زایمان دومم خیلی خیلی راحتتر و سریع تر بود. و در عین ناباوری خودم من کاملا سرپا بودم و کارهای خونه رو میکردم.
پسر دومم خیلی آرام بود و کارهاش راحتتر انجام میشد. فکر میکنم آرامش نسبی که در طول بارداری داشتم و انس با قرآن باعثش بوده و هست. خلاصه پسرم سه ماهش بود که به همسرم اعلام آمادگی کردم برای فرشته ی بعدی.
همسرم اول فکر میکرد شوخی میکنم و جدی نمیگرفت اما بعداً که دید دارم جدی میگم بهم گفت اول وزنت باید کم بشه بعد. آخه متاسفانه سر بارداری اولم خیلی زیاده روی کردم و الکی وزنم زیاد شد، اونم خیلی زیاد!!! پرسیدم مثلاً چقدر وزنم کم بشه؟ گفت مثلاً ۲۰ کیلو!
من که میدونستم تو شیردهی نمیشه راحت رژیم گرفت و کم کردن بیست کیلو برای من حداقل یک سال زمان میبرد، ناخودآگاه زدم زیر گریه، انقدر گریه کردم که همسرم پشیمون شد و حرفش رو پس گرفت😂. خلاصه چند ماهی تونست منو راضی کنه به بهانه ی دفاع دکتری و ... که بی خیال بشم. ولی دیگه بیشتر از ۴ ماه حریف من نشد و تو هفت ماهگی پسر دومم، خدا فرشته ی دیگری رو در وجود من قرار داد.😊
بارداری سومم به خواست خدا شروع شد و ویارها و بداخلاقی های شدید چند ماه اولش🙈 تغییرات هورمونی از یک طرف و دوری از خانواده ام از طرف دیگه، و تنهایی از پس دوتا فسقلی براومدن، حالِ روحی من رو حسابی بهم ریخته بود.
متاسفانه اونجا چون زندگی دانشجویی داشتیم، نمیشد کسی رو برای کمک در کارهای خونه بیارم. ضمن اینکه اونجا این خدمات بسیار گرون تر از ایرانه و کمتر کسی میتونه از امکانات کارگر و پرستار استفاده کنه. اصلا روحیه خوبی نداشتم، الان میفهمم که درگیر افسردگی بارداری و بعد از زایمان شده بودم، ولی اون موقع خبر نداشتم. تنها چیزی که خوشحالم میکرد این بود که فهمیدم این فرشته ی من دختره. یادمه توی اتاق سونو که بودیم و فهمیدم بچه ام دختره از خوشحالی گریه کردم.
👈 این تجربه ادامه دارد....
@payame_kosar