فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آثار مستقیم گناهان در قضا شدن نماز صبح !
🎙استاد عالی
╔═.🌟🔹.═════╗
@payame_kosar
╚═════.🌟🔹.═╝
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صلیاللهعلیکیاابیعبدالله
🔰نوحه استودیویی فوق العاده زیبای، عشق یکی راه یکی منم و غم حسین چه غم مبارکی با نوای دلنشین حاج عبدالرضا هلالی و کربلایی محمد حسین پویانفر
┅═✧❁🖤❁✧═┅
@payame_kosar
#شرکت_کننده_شماره۲۸
حسین جان! مُتعجّب نشو از من، که چرا گیر توام شکر چایى تو حُکم نمک را دارد...
مستم، ملامتم نکن ای محتسب که من
چایی نبات روضهی ارباب خوردهام
بفرمایید چای حسین ...
عباسعلی دهستانی ، از اردکان
#مسابقه_روایت_عاشقی
╔═.🍃.═══════╗
🏴 @payame_kosar 🏴
╚═══════.🍃.═╝
اقدام زیبای محمد انصاری در پیادهروی اربعین
محمد انصاری، ستاره سابق تیم پرسپولیس همزمان با برگزاری مراسم راهپیمایی اربعین ۱۴۰۱ در موکب های مسیر نجف اشرف تا کربلای معلی ویلچر زائرین سالمند و معلول را تعمیر می کند.
#پیاده_روی_اربعین
╔═.🌟🔹.═════╗
@payame_kosar
╚═════.🌟🔹.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نامه برسه به جامونده ها
🏴 #اربعین
#جامانده_اربعین
┅═✧❁🖤❁✧═┅
@payame_kosar
#شرکت_کننده_شماره۲۹
شاید با خود بگویی : از خانه هم می توانم
به حسین سلام دهم
از خانه هم می توانم زیارت اربعین بخوانم
چرا باید سختی چند روز پیاده روی را به جان بخرم و مسیری طولانی را در گرما و سرما طی کنم تا
کسی را زیارت کنم که همین لحظه هم در کنار من است ؟؟
پس بشنو سخن زینب را که به یزید فرمود :
«به خدا که نمی توانی یاد و خاطره ما را محو و نابود کنی . »
اگر من از خانه ام سلام دهم و تو از خانه ات سلام دهی
دیری نمی پاید که داستان کربلا از یادها می رود
پیاده روی اربعین کاری زینبی است !
سمیرا دل افکار، استان فارس، شهر راز
#مسابقه_روایت_عاشقی
╔═.🍃.═══════╗
🏴 @payame_kosar 🏴
╚═══════.🍃.═╝
#شرکت_کننده_شماره۳۰
نا نداشتیم. گرما امانمان را بریده بود امادیدن تابلوی کربلا توی مسیر یکباره همه چیز را عوض کرد. باورش سخت بود. فکر رسیدن به کربلا نیروی تازهای به همه کاروان داده بود. حس و امید رسیدن، خستگی را از تنمان درآورده بود. اما انگار پاها شرم داشتند با کفش تا کربلا بروند. انگار از اهل بیت امام خجالت میکشیدند.
شروع کردیم به درآوردن کفش هایمان. بعضی از بچه ها کفشهاشان را از بند، به کیفشان آویزان کرده بودند. یاد حر افتادم. حر ابن یزید ریاحی، وقتی می خواست با تمام خطاهایی که کرده بود، از امام حسین (علیه السلام) عذرخواهی کند. حری که چکمه هاش را پر از خاک و سنگ کرد و سر به زیر انداخت و رفت طرف ارباب.
گمان میکنم توی آن شرایط، همه حس و حال مرا داشتند. به کفش هام که از گردن آویزان بودند زل زدهبودم و گفتم:«خدا کند مارا هم قبول کنند...؟!»
نازنین زهرا زارعی ، از شیراز
#مسابقه_روایت_عاشقی
╔═.🍃.═══════╗
🏴 @payame_kosar 🏴
╚═══════.🍃.═╝