eitaa logo
پیام نایین
1.8هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
6.4هزار ویدیو
148 فایل
اخبار و رویداد های شهرستان نایین و ایران @payamnaein پایگاه خبری پیام نایین👇 Payamnaein.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
اقسام راویان حدیث ۱. منافقان وَ إِنَّمَا أَتَاكَ بِالْحَدِيثِ أَرْبَعَةُ رِجَالٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ: المنافقون: رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِيمَانِ، مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ، لَا يَتَأَثَّمُ وَ لَا يَتَحَرَّجُ، يَكْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مُتَعَمِّداً؛ فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ كَاذِبٌ لَمْ يَقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقُوا قَوْلَهُ، وَ لَكِنَّهُمْ قَالُوا صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ لَقِفَ عَنْهُ، فَيَأْخُذُونَ بِقَوْلِهِ -وَ قَدْ أَخْبَرَكَ اللَّهُ عَنِ الْمُنَافِقِينَ بِمَا أَخْبَرَكَ وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ بِهِ لَكَ-؛ ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ، فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ وَ جَعَلُوهُمْ حُكَّاماً عَلَى رِقَابِ النَّاسِ، فَأَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيَا، وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ، فَهَذَا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ. افرادى كه حديث نقل مى كنند چهار دسته اند، كه پنجمى ندارد: اول- منافقان نفوذى: نخست منافقى كه تظاهر به ايمان مى كند، و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه مى ترسد و نه از آن دورى مى جويد و از روى عمد دروغ به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت مى دهد. اگر مردم مى دانستند كه او منافق دروغگو است، از او نمى پذيرفتند و گفتار دروغين او را تصديق نمى كردند، اما با ناآگاهى مى گويند او از اصحاب پيامبر است، رسول خدا را ديده و از او حديث شنيده، و از او گرفته است، پس حديث دروغين او را قبول مى كنند. در صورتى كه خدا تو را از منافقين آنگونه كه لازم بود آگاه ساخت و وصف آنان را براى تو بيان داشت. آنان پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باقى ماندند و به پيشوايان گمراهى و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده. پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند، و بر گردن مردم سوار گرديدند، و به وسيله آنان به دنيا رسيدند، همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند، اين يكى از آن چهار گروه است.
افسام راویان حدیث ۲. خاطئون الخاطِئون: وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) شَيْئاً لَمْ يَحْفَظْهُ عَلَى وَجْهِهِ، فَوَهِمَ فِيهِ وَ لَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِباً، فَهُوَ فِي يَدَيْهِ وَ يَرْوِيهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَقُولُ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِيهِ لَمْ يَقْبَلُوهُ مِنْهُ، وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ كَذَلِكَ لَرَفَضَهُ. دوم- اشتباه كار: دوم كسى كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چيزى را به اشتباه شنيده، امّا سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است، و با توهّم چيزى را گرفته، امّا از روى عمد دروغ نمى گويد، آنچه در اختيار دارد روايت كرده و به آن عمل مى كند و مى گويد من از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن را شنيده ام. اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده، و غير واقعى پنداشته، از او نمى پذيرفتند، خودش هم اگر آگاهى مى يافت كه اشتباه كرده آن را رها مى كرد.
اقسام راویان حدیث ۳. اهل شبهه وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ، أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ، فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ؛ فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ. سوّم- ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند: گروه سوم کسانى هستند که حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) شنيده اند که در آن به چيزى امر فرموده، سپس (در حديث ديگرى) از آن نهى کرده (و حکم اوّل را نسخ فرموده) در حالى که آن شنونده از حکم دوم با خبر نبوده (و نمى دانسته که حکم ناسخ جاى منسوخ را گرفته است) يا از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نهى درباره چيزى شنيده است که بعداً به آن امر فرموده، در حالى که اين شخص (از حکم دوم) آگاه نشده است. به اين ترتيب در حقيقت اين شخص منسوخ را فرا گرفته و حفظ کرده; ولى ناسخ را حفظ نکرده است. اگر او مى دانست آنچه را شنيده است نسخ شده آن را رها مى ساخت و اگر مسلمانان هنگامى که آن حکم را از وى شنيدند مى دانستند نسخ شده است، آن را ترک مى کردند.
اقسام راویان حدیث ۴. حافظان راست گفتار الصادقون الحافظون: وَ آخَرُ رَابِعٌ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ، مُبْغِضٌ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، وَ لَمْ يَهِمْ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ، فَجَاءَ بِهِ عَلَى مَا سَمِعَهُ [سَمْعِهِ]، لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ، فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ، وَ عَرَفَ الْخَاصَّ وَ الْعَامَّ وَ الْمُحْكَمَ وَ الْمُتَشَابِهَ، فَوَضَعَ كُلَّ شَيْءٍ مَوْضِعَهُ. چهارم- حافظان راست گفتار: دسته چهارم، آن كه نه به خدا دروغ مى بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت مى دهد. دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دشمن دارد. در آنچه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيده اشتباه نكرده، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است، و آن چنان كه شنيده بدون كم و كاست نقل مى كند. پس او ناسخ را دانسته و به آن عمل كرده، و منسوخ را فهميده و از آن دورى جسته، خاص و عام، محكم و متشابه، را شناخته، هر كدام را در جاى خويش قرار داده است.
شگفتى آفرينش پديده ها وَ كَانَ مِنِ اقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ وَ بَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ، أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ الزَّاخِرِ الْمُتَرَاكِمِ الْمُتَقَاصِفِ يَبَساً جَامِداً، ثُمَّ فَطَرَ مِنْهُ أَطْبَاقاً فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا، فَاسْتَمْسَكَتْ بِأَمْرِهِ وَ قَامَتْ عَلَى حَدِّهِ؛ وَ أَرْسَى أَرْضاً يَحْمِلُهَا الْأَخْضَرُ الْمُثْعَنْجِرُ وَ الْقَمْقَامُ الْمُسَخَّرُ، قَدْ ذَلَّ لِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِهَيْبَتِهِ وَ وَقَفَ الْجَارِي مِنْهُ لِخَشْيَتِهِ. يکى از نشانه هاى اقتدار و جبروت خداوند و آفرينش بديع و دقيق او اين است که از آب درياى پهناور و موّاج و متراکم که امواجش سخت به هم مى خورد و صداى عظيمى از آن بر مى خاست لايه خشک و جامدى آفريد، سپس از آن طبقاتى به وجود آورد و آنها را از هم باز کرد و هفت آسمان را تشکيل داد، بعد از آنکه به هم پيوسته بودند; همه آنها به فرمان او برقرار ماندند و در حدّ و اندازه اى که او تعيين کرده بود قرار گرفتند، آنگاه زمينى به وجود آورد که درياى عظيم و مسخّر شده اى آن را بر دوش خود حمل مى کرد دريايى که در برابر فرمانش خاضع و در مقابل هيبتش تسليم بود و آبهاى جارى آن از خشيّت او ساکن شد (و امواجش آرام گرفت).
در عبارت فوق دو جمله ديده مى شود که در بدو نظر با يکديگر هماهنگ نيست: نخست مى گويد: «خداوند زمين را بر فراز درياى پهناور راکدى که جريان ندارد گسترده است» و در ذيل مى گويد: «طوفانهاى درهم کوبنده و بادهاى شديد آب اين دريا را بر هم مى زند». امّا با دقت در اين تعبير روشن مى شود که هيچ منافاتى با هم ندارند; زيرا جمله اوّل از آرام بودن طبيعت اين دريا سخن مى گويد و جمله دوم از تأثير عوامل بيرونى; يعنى تندبادها بر صفحه درياها. اينکه مى فرمايد: «ابرهاى پرباران نيز آن را به حرکت در مى آورد»; (وَ تَمْخُضُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ) يا به اين دليل است که چنين ابرهايى همواره همراه با طوفانهاست، يا اينکه باران سيل آسا که بر صفحه اقيانوسها مى ريزد، آن را تحت تأثير خود قرار داده و موّاج مى کند.
خداشناسی الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ عَنْ شَبَهِ الْمَخْلُوقِينَ، الْغَالِبِ لِمَقَالِ الْوَاصِفِينَ، الظَّاهِرِ بِعَجَائِبِ تَدْبِيرِهِ لِلنَّاظِرِينَ، وَ الْبَاطِنِ بِجَلَالِ عِزَّتِهِ عَنْ فِكْرِ الْمُتَوَهِّمِينَ، الْعَالِمِ بِلَا اكْتِسَابٍ وَ لَا ازْدِيَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، الْمُقَدِّرِ لِجَمِيعِ الْأُمُورِ بِلَا رَوِيَّةٍ وَ لَا ضَمِيرٍ الَّذِي لَا تَغْشَاهُ الظُّلَمُ وَ لَا يَسْتَضِيءُ بِالْأَنْوَارِ، وَ لَا يَرْهَقُهُ لَيْلٌ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ نَهَارٌ، لَيْسَ إِدْرَاكُهُ بِالْإِبْصَارِ وَ لَا عِلْمُهُ بِالْإِخْبَارِ. سپاس خداوندى را سزاست كه از شباهت داشتن به پديده ها برتر و از تعريف وصف كنندگان والاتر است. با تدبير شگفتى آورش بر همه بينندگان آشكار، و با بزرگى عزّتش، بر همه فكرهاى انديشمندان پنهان است. داناست، نه آن كه آگاهى او از جايى گرفته شده يا در حال فزونى باشد و يا از كسى فراگيرد، اداره كننده سراسر نظام آفرينش است بى آنكه نيازى به فكر كردن يا انديشه درونى داشته باشد. خدايى كه تاريكى ها او را پنهان نسازد، و از نورها روشنى نگيرد، شب او را نپوشاند، و روز بر او نمى گذرد، نه بينايى او از راه ديدگان، و نه علم او از راه اطلاعات و اخبار است.
پیامبر شناسی (وَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَصِفُ جَوْهَرَ الرَّسُولِ، وَ يَصِفُ الْعُلَماءَ، وَ يَعِظُ بِالتَّقْوى.) وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ عَدْلٌ عَدَلَ وَ حَكَمٌ فَصَلَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَيِّدُ عِبَادِهٌِ؛ كُلَّمَا نَسَخَ اللَّهُ الْخَلْقَ فِرْقَتَيْنِ جَعَلَهُ فِي خَيْرِهِمَا، لَمْ يُسْهِمْ فِيهِ عَاهِرٌ وَ لَا ضَرَبَ فِيهِ فَاجِر. أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ لِلْخَيْرِ أَهْلًا وَ لِلْحَقِّ دَعَائِمَ وَ لِلطَّاعَةِ عِصَماً، وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدَ كُلِّ طَاعَةٍ عَوْناً مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ يَقُولُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ وَ يُثَبِّتُ [بِهِ] الْأَفْئِدَةَ، فِيهِ كِفَاءٌ لِمُكْتَفٍ وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَفٍ. (از خطبه هاى امام عليه السلام است كه در آن از صفات درونى پيامبر صلى الله عليه و آله و اوصاف دانشمندان و اندرز به تقوا سخن مى گويد.) گواهى مى دهم كه خدا عدل است و دادگر، و دادرسى جدا كننده حق و باطل، و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده او سرور مخلوقات است. هر گاه آفريدگان را به دو دسته كرد او را در بهترين آنها قرار داد، در خاندان او نه زناكار و نه مردم بدكار است. آگاه باشيد خداوند براى خوبى ها، مردمى، و براى حق، ستون هاى استوارى، و براى اطاعت، نگهدارنده اى قرار داد. هر گامى كه در اطاعت بر مى داريد، ياورى از طرف خداى سبحان وجود دارد كه زبان ها به نيروى آنها سخن مى گويند، و دل ها با كمك آنها استوارند، براى يارى طلبان ياور، و براى شفا خواهان شفا دهنده اند.
ارزش دانشمندان الهى وَ اعْلَمُوا أَنَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُسْتَحْفَظِينَ عِلْمَهُ، يَصُونُونَ مَصُونَهُ وَ يُفَجِّرُونَ عُيُونَهُ، يَتَوَاصَلُونَ بِالْوِلَايَةِ وَ يَتَلَاقَوْنَ بِالْمَحَبَّةِ وَ يَتَسَاقَوْنَ بِكَأْسٍ رَوِيَّةٍ وَ يَصْدُرُونَ بِرِيَّةٍ، لَا تَشُوبُهُمُ الرِّيبَةُ وَ لَا تُسْرِعُ فِيهِمُ الْغِيبَةُ، عَلَى ذَلِكَ عَقَدَ خَلْقَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ، فَعَلَيْهِ يَتَحَابُّونَ وَ بِهِ يَتَوَاصَلُونَ، فَكَانُوا كَتَفَاضُلِ الْبَذْرِ يُنْتَقَى فَيُؤْخَذُ مِنْهُ وَ يُلْقَى، قَدْ مَيَّزَهُ التَّخْلِيصُ وَ هَذَّبَهُ التَّمْحِيصُ. بدانيد بندگانى كه نگاه دار علم خداوندند، و آن را حفظ مى كنند، و چشمه هاى علم الهى را جوشان مى سازند، با دوستى خدا با يكديگر پيوند داشته و يكديگر را ديدار مى كنند. جام محبّت او را به همديگر مى نوشانند، و از آبشخور علم او سيراب مى گردند. شك و ترديد در آنها راه نمى يابد، و از يكديگر بدگويى نمى كنند. سرشت و اخلاقشان با اين ويژگى ها شكل گرفته است، و بر اين اساس تمام دوستيها و پيوندهايشان استوار است. آنان، چونان بذرهاى پاكيزه اى هستند كه در ميان مردم گزينش شده، آنها را براى كاشتن انتخاب و ديگران را رها مى كنند. با آزمايش هاى مكرّر امتياز يافتند، و با پاك كردن هاى پى در پى خالص گرديدند.
پندهای جاودانه فَلْيَقْبَلِ امْرُؤٌ كَرَامَةً بِقَبُولِهَا وَ لْيَحْذَرْ قَارِعَةً قَبْلَ حُلُولِهَا، وَ لْيَنْظُرِ امْرُؤٌ فِي قَصِيرِ أَيَّامِهِ وَ قَلِيلِ مُقَامِهِ فِي مَنْزِلٍ حَتَّى يَسْتَبْدِلَ بِهِ مَنْزِلًا، فَلْيَصْنَعْ لِمُتَحَوَّلِهِ وَ مَعَارِفِ مُنْتَقَلِهِ. پس آدمى بايد اندرزها را بپذيرد، و پيش از رسيدن رستاخيز پرهيزكار باشد، و در كوتاهى روزگارش انديشه كند، و به ماندن كوتاه در دنيا نظر دوزد تا آن را به منزلگاهى بهتر مبدّل سازد. پس براى جايى كه او را مى برند، و براى شناسايى سراى ديگر تلاش كند.
ستایش و نیایش أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوكاً ظَالِماً لِنَفْسِي، لَكَ الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ لَا حُجَّةَ لِي، وَ لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَنِي وَ لَا أَتَّقِيَ إِلَّا مَا وَقَيْتَنِي. شب را به روز آوردم در حالى که بنده مملوکى هستم که به نفس خويش ستم نمودم. خداوندا تو حجّت را بر من تمام کرده اى و من حجّتى (در ارتکاب خلاف در برابر) تو ندارم، جز آنچه تو بخشيده اى نمى توانم چيزى به دست آورم، و جز آنچه مرا از آن حفظ کرده اى توان حفظ خود را ندارم.
ستایش و نیایش اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِي غِنَاكَ، أَوْ أَضِلَّ فِي هُدَاكَ، أَوْ أُضَامَ فِي سُلْطَانِكَ، أَوْ أُضْطَهَدَ وَ الْأَمْرُ لَكَ. اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي. خداوندا! به تو پناه مى برم با آنکه در سايه بى نيازى تو هستم، فقير شوم و با آنکه در پرتو هدايت تو قرار گرفته ام گمراه گردم يا در پناه حکومت تو بر من ستم شود يا با آنکه همه چيز در دست توست مغلوب و مقهور گردم. خداوندا! نخستين موهبت از مواهب خويش را که از من مى گيرى جان من قرار ده و جانم نخستين وديعه از ودايع نعمتهايت باشد که نزد من دارى و از من باز مى ستانى (چشم و گوش و ساير اعضاى تنم را تا پايان عمر سالم بدار).