eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ✍ غواص که از زمان و محل آگاه بود!؟ 🖌... نام ابوالفضل که می آید ناخودآگاه یاد سقا می افتیم و عطر ناب ابوالفضل العباس به مشام می رسد ، دوباره عطش عشق و معرفت ما را هم لب تشنه می کند ، عطش روز عاشورا و نیامدن علمدار ، امان از دلها می گیرد و بغضی سنگین را میهمان گلو میکند .. سردار بسیجی از بچه های اصیل و حلال لقمه محله بود که از کودکی سرسفره اربابش امام حسین(ع) و قمر بنی هاشم (ع) بزرگ شده بود . با آغاز انقلاب اسلامی به جمع دل باختگان مسلک پیرجماران پیوسته و با شروع جنگ تحمیلی ، دلاورانه کوله و بار جهاد برداشته و بصورت نیروی داوطلب روانه جبهه های حق علیه باطل شد تا خدای نکرده علم مرادش امام خمینی (ره) روی زمین نماند. ابوالفضل دلیرانه و بی باک در دهها عملیات کوچک و بزرگ به عنوان رزمنده خط شکن حضور یافته و چند باری هم سخت مجروح گردید . تا اینکه نوبت به عملیات عاشورایی رسید و بعنوان فرمانده گروهان غواصان خط شکن مشغول خدمت شد . اما در عین آموزش ها به ناگهان دچار دیابت (بیماری قند) شده و به ناچار مجبور به تزریق آمپول انسولین گردید . فرمانده دلاور گردان از موضوع اطلاع یافته و برای مراعات حال و احوالش او را از فرماندهی گروهان غواصان برداشته و فرمانده گروهان رزمندگان ساحل شکن می کند . خبر فوری به گوش ابوالفضل می رسد . شتابان برای اعتراض پیش فرمانده گردان رفته و به او می گوید : آقا محمد اگه اینکار را بکنی ، واقعاً حلالت نمیکنم ! تو از هیچی خبر نداری و نمی دونی که قراره چه اتفاقی بیفته ! باور کن من در این عملیات شهید خواهم شد و از محل شهادتم هم آگاهی کامل دارم و با انگشت نقطه ای را نزدیک موانع عراقی ها نشان داده و می گوید ، فردای عملیات جنازه مرا آنجا خواهی یافت..! ابوالفضل ! به حقیقت یک جنگجوی بی باک و نترس بود و واقعاً دوست داشت که بعنوان نیروی خط شکن و رزمنده غواص در عملیات حضور داشته باشد و برای همین هم بقدری به سردار اوصانلو گیر داده و التماس کرد تا اینکه عاقبت فرمانده تسلیم اصرار فراوانش شد و از دستور خود عقب نشینی کرد . شامگاه ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج آغاز و ابوالفضل با رزمندگان غواص خود به قلب دشمن زد و در نبردی بسیار نزدیک و سنگین موفق به شکستن خط اول و تصرف سنگرهای دفاعی عراقی ها شد . صبح عملیات ، پیکر مطهر شهدا را یکی یکی از آب جمع می کردند ، آقا محمد فرمانده دلاور گردان هم به دنبال پیکر شهدا و رفقایش بود . حیران مانده و وجب به وجب آب را با دقت فراوان وارسی می‌کرد ، انگاری که داشت از دل دریا مروارید درشت و زیبا صید می کرد. در میان آب ها به سیم خاردار سوم بعثی ها رسیده و ناگهان دست زیبای غواصی از داخل آب نمایان شد ، سریع پیکر شهید را از آب بیرون کشیده و دید که پیکر پاک و مطهر است ، درست همان محلی که خودش وعده دیدار داده بود.‌‌...! ♦️... بعد شهادتش ، یکی از دوستانش خواب دید که ابوالفضل با لباس جبهه داره خانه خدا را طواف می کنه و مثل همیشه با حالتی آرام و نگاه معصومانه به او هم می گوید : لباس جبهه همان لباس احرام است ، تو هم بیا و با لباس جبهه طواف کن.. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از بسیجیان سلحشور و رزمندگان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که از اوائل جنگ پای به میادین نبرد با متجاوزین بعثی گذاشته و بعد از حضور چشمگیر و حماسی در دهها عملیات بزرگ و کوچک و چندین بار مجروحیت و از دست دادن یک چشم عاقبت در کسوت فرمانده دلاور گروهان غواصان خط شکن در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 نامش جاوید و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
دل باخته
💢 #کربلای_پنج ✍ غواص #شهیدی که از زمان و محل #شهادتش آگاه بود!؟ 🖌... نام ابوالفضل که می آید ناخودآ
🌸 روحش شاد و یادش گرامی #شهید_ابوالفضل_خدامرادی #غواصان_شهید_زنجان #غواصان_زنجان
18.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت اول 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از مصاحبه رزمندگان سلحشور و حماسه ساز گردان حضرت امام سجاد (ع) قبل آغاز عملیات عاشورایی ♦️ زمستان ۱۳۶۵ ، شوشتر ، مقر لشگر هشت نجف اشرف 😔 لازم به ذکر است که تعداد زیادی از این دلاور مردان در عملیات عاشورایی به درجه رفیع شهادت و جانبازی نایل آمدند. دوستان رفته من خسته جگر جا ماندم  آه و صد آه کز آن قافله تنها ماندم  آخر انصاف نه این است رفیقان مددی         با شما بودم و از جمع شما وا ماندم ای شهیدان به من خفته نظر اندازید          که در این دایره من بس تک و تنها ماندم   🌺 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ✍ دست نوشته ای بسیار زیبا از سردار بسیجی غواص دلاور : ✍ دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها.. دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند... دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسانهای مخلص ، برای خاکهای خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است ..... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 📸 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ، از فرماندهان غیور و بی باک اطلاعات و عملیات بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 نامش جاوید و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
26.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت اول 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی ♦️  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🖌 ... سلام شلمچه سلام بر تو ای قرار بی قراران ، ای جائیکه نه چندان دور نردبان معراج و ترقی بودی . سلام بر تو ای نقطه تلاقی عرش با فرش . سلام بر آن نیمه شب هایت ، سلام بر آن فضای عارفانه و عاشقانه ای که شب زنده دارانت با ترنم زیبا و ملکوتی الهی العفو ، می آفریدند. سلام بر نماز شب هایی که در سنگرهای آسمانی تو آغاز میشد و در بهشت خاتمه می یافت. و باز سلام بر تو ای شلمچه ، ای جبهه عاشقان ، ای تمامیت عرشیان... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی غواص : 🖌... يا سيدى ! ياران همگى رفتند ، آنان براى تو بودند ، همه چيزشان از آن تو بود . اصلا خود را به تو سپرده بودند . چون به تو اطمينان داشتند ، چون اين طور بودند تو هم آنان را به پيش خود خواندى تا در پيش حسين تو باشند و از ياران او ، ولى ما مانديم در اين دنياى پر از معصيت. خدايا ! آنان با تو ، چگونه سخن گفتند ، چگونه تو را خواندند ، تا تو هم اينگونه آنان را پذيرفتى . اما ما چه كنيم ؟ چگونه مثل آنها باشيم ، آيا مى توانيم ، مثل آنها باشيم. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص 🖌... پاییز سال ۱۳۶۳ لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) برای انجام عملیاتی از جنوب راهی شمال‌غرب کشور شد و تمام یگان های لشگر در کشتارگاه صنعتی شهرستان مهاباد که هنوز نیمه کاره بود مستقر شدند. با استقرار کامل گردان ها ، تمرینات سخت و نفس گیر آغاز شده و همه روزه بعد از نماز صبح با تجهیزات کامل روانه کوه های مهاباد شده و تا حوالی غروب پیاده روی کرده و حمله به ارتفاعات را تمرین کردیم . محوطه لشگر کاملاً بی حفاظ بود و هیچگونه میدان مین و سیم خارداری در اطرافش نبود و برای همین هم دور تا دور کشتارگاه سنگر ساخته و رزمندگان هر گردان به نوبت در داخل آنها نگهبانی می دادند . خلاصه با وجود آن همه تمرینات سخت تمام نیروها موظف به دو الی سه ساعت نگهبانی در شبانه و روز بودند . یک شب با بسیجی دلاور سعید حسنی در سنگری بالای یک تپه که مشرف به مقر بود نگهبان بودیم ، برف سنگینی منطقه رو پوشانیده بود و سنگر هم درست نوک تپه قرار داشت ، هوا بقدری سرد بود که از شدت سرما دندان هامون بی اختیار به هم میخورد و صدا می داد . به سنگرها توصیه شده بود که هوشیارانه و با چشم باز نگهبانی دهند و تا جای ممکن از حرف زدن اجتناب نمایند . اوضاع منطقه اصلأ خوب نبود و نیروهای مزدور ضد انقلاب شب پیش شبیخون زده و در کمال قساوت با بریدن سر تعدادی از نگهبانان چنان فضای ترسناکی درست کرده بودند که دیگه از صدای تکون خوردن علفها هم یکه می خوردیم و چهار چشمی اطراف رو نگاه میکردیم که یکدفعه غافلگیر نشیم ، خلاصه تو وضعیت دلهره‌آوری مشغول نگهبانی بودیم ، پشت به پشت هم داده بودیم و بدون کوچکترین حرکت و صدائی با دقت اطراف سنگر را نگاه می کردیم . آنروزها هوای لشگر کاملاً تغییر کرده و یک حال و هوای عجیب عرفانی و معنوی تمام گردان ها را در برگرفته بود ، رزمندگان که می دانستند در هنگامه آغاز عملیات هستند یکسره در حال دعا و سینه زنی و عزاداری بودند و نماز شب خوانان هم بقدری زیاد شده بودند که وقتی نیمه های شب به گوشه و کنار مقر و اطراف خوابگاه ها سر می زدی همه جا را مملو از رزمندگانی می دیدی که به نماز شب ایستاده و با خدای خود در حال راز و نیاز هستند. خلاصه حال و هوای معنوی اردوگاه و دیدن حالات عرفانی هم‌رزمان مرا را نیز هوایی کرده و خیلی دلم می خواست که مانند آنان هر شب برای نماز شب برخاسته و با خدای خود خلوت کنم ، اما راستش آنروزها هیچی از نماز شب نمی‌دانستم . آن شب در آن سکوت خوفناک و اجباری ، لحظاتی با خود خلوت کرده و دیدم بهترین کار این است که از سعید بخواهم تو یادگیری نماز شب کمکم کنه ، آخر سعید از نمازشب خوان‌های مخلصی بود که همه شب آرام بیدار و مشغول راز و نیاز با معبود یگانه می شد ، خلاصه با همین فکر خیلی یواش زیر گوشش گفتم : سعید یه چیز ازت بخوام ، قبول میکنی !؟ سعید که با دقت مشغول وارسی اطراف بود ، آرام گفت : هرچه باشه قبول ! اما الان وقت خوبی برای حرف زدن نیست ، حرف تو نگه دار ، برگشتیم خوابگاه حرف میزنیم و بعد هم ساکت شد و دیگه هیچی نگفت . راست میگفت هیچ وقت خوبی برای گفتگو نبود ، کوچکترین بی توجهی میتونست باعث بر باد رفتن سرمون بشه ، اما راستش بقدری مشتاق یادگیری نماز شب بودم که اصلاً نتونستم خودمو کنترل کنم و دوباره با شرمندگی زیر گوشش گفتم : سعید ! خوندن نمازشب رو یادم میدی !؟ خنده نازی کرد و گفت : انگار امشب تا شهیدمون نکنی ، دست بردار نیستی !؟ زدم زیرخنده و گفتم : فقط یه کلمه بگو ! آره یا نه !؟ خندید و خیلی یواش کنار گوشم گفت : معلومه که بله ! چی از این بهتر !؟ اگه خدا بخواهد از همین فردا شروع می کنیم ! اما جون من دیگه حواست به جلو باشه و مراقب اطراف باش ! از فردای همون شب سعید همچون معلمی دلسوز شروع به تعلیم نمازشب بهم کرد . هر روز قبل از اذان مغرب به بالای تپه ای کوچک در کنار مقر می رفتیم و سعید کلمه به کلمه دعاها و سوره های نماز شب را برام می خواند و من هم تکرارشون می کردم تا اینکه بعد از چند روز تلاش مستمر و بی وقفه عاقبت موفق به حفظ کامل آیات و دعاهای نمازشب شدم و بعد اون هم دیگه شدم همراه سعید در نیمه شب ها... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌸 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab