💢 #کلام_شهید
✍ فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی غواص #شهید_سعید_حسنی_تنها :
🖌... يا سيدى ! ياران همگى رفتند ، آنان براى تو بودند ، همه چيزشان از آن تو بود . اصلا خود را به تو سپرده بودند . چون به تو اطمينان داشتند ، چون اين طور بودند تو هم آنان را به پيش خود خواندى تا در پيش حسين تو باشند و از ياران او ، ولى ما مانديم در اين دنياى پر از معصيت.
خدايا ! آنان با تو ، چگونه سخن گفتند ، چگونه تو را خواندند ، تا تو هم اينگونه آنان را پذيرفتى . اما ما چه كنيم ؟ چگونه مثل آنها باشيم ، آيا مى توانيم ، مثل آنها باشيم.
🌺 روحش شاد و یادش گرامی
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_سعید_حسنی_تنها از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های #کربلای۴_۵ ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در جبهه های حق علیه باطل بود که دیماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی #کربلای_پنج ، در منطقه عملیاتی #شلمچه به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_۵
#غواصان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #نماز_شب
✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص #شهید_سعید_حسنی_تنها
🖌... پاییز سال ۱۳۶۳ لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) برای انجام عملیاتی از جنوب راهی شمالغرب کشور شد و تمام یگان های لشگر در کشتارگاه صنعتی شهرستان مهاباد که هنوز نیمه کاره بود مستقر شدند.
با استقرار کامل گردان ها ، تمرینات سخت و نفس گیر آغاز شده و همه روزه بعد از نماز صبح با تجهیزات کامل روانه کوه های مهاباد شده و تا حوالی غروب پیاده روی کرده و حمله به ارتفاعات را تمرین کردیم .
محوطه لشگر کاملاً بی حفاظ بود و هیچگونه میدان مین و سیم خارداری در اطرافش نبود و برای همین هم دور تا دور کشتارگاه سنگر ساخته و رزمندگان هر گردان به نوبت در داخل آنها نگهبانی می دادند . خلاصه با وجود آن همه تمرینات سخت تمام نیروها موظف به دو الی سه ساعت نگهبانی در شبانه و روز بودند .
یک شب با بسیجی دلاور سعید حسنی در سنگری بالای یک تپه که مشرف به مقر بود نگهبان بودیم ، برف سنگینی منطقه رو پوشانیده بود و سنگر هم درست نوک تپه قرار داشت ، هوا بقدری سرد بود که از شدت سرما دندان هامون بی اختیار به هم میخورد و صدا می داد .
به سنگرها توصیه شده بود که هوشیارانه و با چشم باز نگهبانی دهند و تا جای ممکن از حرف زدن اجتناب نمایند . اوضاع منطقه اصلأ خوب نبود و نیروهای مزدور ضد انقلاب شب پیش شبیخون زده و در کمال قساوت با بریدن سر تعدادی از نگهبانان چنان فضای ترسناکی درست کرده بودند که دیگه از صدای تکون خوردن علفها هم یکه می خوردیم و چهار چشمی اطراف رو نگاه میکردیم که یکدفعه غافلگیر نشیم ، خلاصه تو وضعیت دلهرهآوری مشغول نگهبانی بودیم ، پشت به پشت هم داده بودیم و بدون کوچکترین حرکت و صدائی با دقت اطراف سنگر را نگاه می کردیم .
آنروزها هوای لشگر کاملاً تغییر کرده و یک حال و هوای عجیب عرفانی و معنوی تمام گردان ها را در برگرفته بود ، رزمندگان که می دانستند در هنگامه آغاز عملیات هستند یکسره در حال دعا و سینه زنی و عزاداری بودند و نماز شب خوانان هم بقدری زیاد شده بودند که وقتی نیمه های شب به گوشه و کنار مقر و اطراف خوابگاه ها سر می زدی همه جا را مملو از رزمندگانی می دیدی که به نماز شب ایستاده و با خدای خود در حال راز و نیاز هستند.
خلاصه حال و هوای معنوی اردوگاه و دیدن حالات عرفانی همرزمان مرا را نیز هوایی کرده و خیلی دلم می خواست که مانند آنان هر شب برای نماز شب برخاسته و با خدای خود خلوت کنم ، اما راستش آنروزها هیچی از نماز شب نمیدانستم . آن شب در آن سکوت خوفناک و اجباری ، لحظاتی با خود خلوت کرده و دیدم بهترین کار این است که از سعید بخواهم تو یادگیری نماز شب کمکم کنه ، آخر سعید از نمازشب خوانهای مخلصی بود که همه شب آرام بیدار و مشغول راز و نیاز با معبود یگانه می شد ، خلاصه با همین فکر خیلی یواش زیر گوشش گفتم : سعید یه چیز ازت بخوام ، قبول میکنی !؟
سعید که با دقت مشغول وارسی اطراف بود ، آرام گفت : هرچه باشه قبول ! اما الان وقت خوبی برای حرف زدن نیست ، حرف تو نگه دار ، برگشتیم خوابگاه حرف میزنیم و بعد هم ساکت شد و دیگه هیچی نگفت .
راست میگفت هیچ وقت خوبی برای گفتگو نبود ، کوچکترین بی توجهی میتونست باعث بر باد رفتن سرمون بشه ، اما راستش بقدری مشتاق یادگیری نماز شب بودم که اصلاً نتونستم خودمو کنترل کنم و دوباره با شرمندگی زیر گوشش گفتم : سعید ! خوندن نمازشب رو یادم میدی !؟ خنده نازی کرد و گفت : انگار امشب تا شهیدمون نکنی ، دست بردار نیستی !؟ زدم زیرخنده و گفتم : فقط یه کلمه بگو ! آره یا نه !؟ خندید و خیلی یواش کنار گوشم گفت : معلومه که بله ! چی از این بهتر !؟ اگه خدا بخواهد از همین فردا شروع می کنیم ! اما جون من دیگه حواست به جلو باشه و مراقب اطراف باش !
از فردای همون شب سعید همچون معلمی دلسوز شروع به تعلیم نمازشب بهم کرد . هر روز قبل از اذان مغرب به بالای تپه ای کوچک در کنار مقر می رفتیم و سعید کلمه به کلمه دعاها و سوره های نماز شب را برام می خواند و من هم تکرارشون می کردم تا اینکه بعد از چند روز تلاش مستمر و بی وقفه عاقبت موفق به حفظ کامل آیات و دعاهای نمازشب شدم و بعد اون هم دیگه شدم همراه سعید در نیمه شب ها...
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_سعید_حسنی_تنها از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های #کربلای۴_۵ ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در جبهه های حق علیه باطل بود که دیماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی #کربلای_پنج ، در منطقه عملیاتی #شلمچه به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
🌸 روحش شاد و نامش جاوید
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_۵
#غواصان_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #کلام_شهید
✍ دست نوشته ای زیبا از بسیجی غواص #شهید_سعید_حسنی_تنها در شب حمله :
🖌...اینک که قلم به دست گرفته ام تا به اولین و آخرین یادگار خود اقدام کنم ، اشک شوق بر چشمانم حلقه زده است .
لحظات شورانگیز و روحانی است ، در چهره هر یک از برادران نور صفا و صمیمیت و اخلاص نمایان است ، گوئی اینان به سوی مرگ نمی روند که جان فشانانه در حرکتند .
مرگ نیست ! حیاتی است جاودانه !
تولدی است از نو و زیستنی است روحانی !
هرچند که مرا لیاقت چنین مرگی نیست ! ولی لبانم زمزمه میکند : { اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک}.
جانم در تلاتم است گوئی این سرزمین کربلا و امروز روز عاشور است ، صدای (هل من ناصر ینصرنی) حسین(ع) هنوز به گوش ها میرسد و از وجودم ندای #لبیک_یا_خمینی برمی خیزد .
با این ندا فانوس خاموش قلبم با نور الهی ، روشنی تازه ای می یابد و جانم به سوی معبود اوج میگیرد .
🌺 روحش شاد و یادش گرامی
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_سعید_حسنی_تنها از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های #کربلای۴_۵ ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در جبهه های حق علیه باطل بود که دیماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی #کربلای_پنج ، در منطقه عملیاتی #شلمچه به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_۵
#غواصان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #بازی_با_مرگ
✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از غواصان خط شکن #عمليات_كربلای_۵ در شب آغازین عملیات :
🖌... منطقه عملياتی #كربلای_پنج ، يكی از خطرناكترين و پر مانع ترين مناطق عملياتی دوران جنگ هشت ساله بود که استحکامات نفوذ ناپذیرش توسط مستشاران چند کشور خارجی برای حفاظت از شهر بصره عراق طراحی و اجرا شده بود .
دشمن به شكل گسترده از موانعی مثل رديف های متعدد سيم خاردار ، مین های آبی و منور ، تله های انفجاری ، موانع خورشيدی ، خاکریزهای نون و ب شکل و کانال های متعدد و.... در داخل درياچه های مصنوعی موسوم به #آب_گرفتگی استفاده كرده بود و به اعتراف اکثر كارشناسان نظامی خارجی ، خط دفاعی #شلمچه از نفوذ ناپذيرترين خطوط دفاعی به شمار می رفت .
ولی با همه اين مسايل ، رزمندگان اسلام به كمك امدادهای خداوندی و با نثار جان و هستی خود ، اين موانع را پشت سر گذاشته و خط دشمن را شكستند.
گردان حضرت ولیعصر (عج) #لشگر_۳۱_عاشورا که اکثریت از رزمندگان دلاور و بی باک #استان_زنجان بودند قرار بود در اين عمليات بعنوان نيروهای پیشرو غواص و خط شكن عمل نموده و با حمله ای غافلگیرانه خطوط اول دشمن را تصرف کنند .
در شب عمليات كه بچه ها وارد آب شدند ، بنا بود پس از رسيدن به موانع ، توقف كنند تا نيروهای تخريب با بريدن سيم خاردارها و خنثی كردن مین ها و تله های انفجاری مسیر را برای پيش روی غواصان باز كنند .
وقتی كه پس از طی مسافتی در داخل آبگرفتگی به موانع دشمن رسيديم ، بچه ها توقف كردند و تخريب چی ها در سکوت کامل مشغول باز کردن معبر شدند .
لحظات بسيار حساس و سرنوشت سازی بود . هر لحظه امکان داشت که نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در چندمتری خود شده و مکان استقرار بچه ها را زير آتش خود بگيرند .
در اين اوضاع خطرناک و دلهره آور که همه نگران ادامه کار بودند و از ترس خبردار شدن عراقی ها در سکوت مطلق فقط نظارهگر فعالیت برادران تخریبچی بودند ، غواصان دلاور و باصفا #شهید_اصغر_نقدی و #شهید_رضا_چمنی و #شهید_محمد_عسگر_آوندی یکسره باهم شوخی کرده و می خندیدند .
#شهید_اصغر_نقدی که بصورت باور نکردنی شلوغ و دوست داشتنی بود . همش شكلك های عجیب و غریب در می آورد و همه بچههای غواص را وادار به خنده می کرد . انگار نه انگار كه در ميدان جنگ و در چندمتری دشمن بودند و هر لحظه احتمال شهادت شأن می رفت !
اين يعنی به بازی گرفتن و مسخره كردن حيثيت مرگ كه تنها در پرتو ايمان راسخ به خداوند و ارزشهای الهی قابل توجيه و تفسير است و لا غير .
هنوز معبر كاملاً باز نشده بود كه یکدفعه نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در پشت موانع خود شده و از زمین و آسمان چنان آتش سنگینی را بر سرمان ريختند که منطقه به جهنمی آتشین تبدیل شد.
غواصان دلاور نقدی و آوندی و چمنی جایی مستقر بودند که كاملاً زير آتش تيربارها و سلاح های آتش پران دشمن قرار داشت ، ولی با این وجود باز هم از شوخی و خنده دست بردار نبودند و همش میگفتند و می خندیدند و جلو می رفتند و سرانجام هم هر سه نفرشان در همان شب بر اثر شدت آتش دشمن در داخل آب به شهادت رسيدند و گل خنده های سبز جاودانگی و ابديت بر روی گلبرگ سرخ لبانشان نقش بست .
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
🇮🇷 شیرمردان زنجانی ، بسیجیان غواص #شهید_علی_اصغر_نقدی #شهید_رضا_چمنی
#شهید_محمد_عسگر_آوندی از
غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های #کربلای۴_۵ ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در جبهه های حق علیه باطل بودند که دیماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی #کربلای_پنج ، در منطقه عملیاتی #شلمچه به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند .
🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_۵
#رزمندگان_زنجان
#غواصان_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #بازی_با_مرگ
✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از غواصان خط شکن #عمليات_كربلای_۵ در شب آغازین عملیات :
🖌... منطقه عملياتی #كربلای_پنج ، يكی از خطرناكترين و پر مانع ترين مناطق عملياتی دوران جنگ هشت ساله بود که استحکامات نفوذ ناپذیرش توسط مستشاران چند کشور خارجی برای حفاظت از شهر بصره عراق طراحی و اجرا شده بود .
دشمن به شكل گسترده از موانعی مثل رديف های متعدد سيم خاردار ، مین های آبی و منور ، تله های انفجاری ، موانع خورشيدی ، خاکریزهای نون و ب شکل و کانال های متعدد و.... در داخل درياچه های مصنوعی موسوم به #آب_گرفتگی استفاده كرده بود و به اعتراف اکثر كارشناسان نظامی خارجی ، خط دفاعی #شلمچه از نفوذ ناپذيرترين خطوط دفاعی به شمار می رفت .
ولی با همه اين مسايل ، رزمندگان اسلام به كمك امدادهای خداوندی و با نثار جان و هستی خود ، اين موانع را پشت سر گذاشته و خط دشمن را شكستند.
گردان حضرت ولیعصر (عج) #لشگر_۳۱_عاشورا که اکثریت از رزمندگان دلاور و بی باک #استان_زنجان بودند قرار بود در اين عمليات بعنوان نيروهای پیشرو غواص و خط شكن عمل نموده و با حمله ای غافلگیرانه خطوط اول دشمن را تصرف کنند .
در شب عمليات كه بچه ها وارد آب شدند ، بنا بود پس از رسيدن به موانع ، توقف كنند تا نيروهای تخريب با بريدن سيم خاردارها و خنثی كردن مین ها و تله های انفجاری مسیر را برای پيش روی غواصان باز كنند .
وقتی كه پس از طی مسافتی در داخل آبگرفتگی به موانع دشمن رسيديم ، بچه ها توقف كردند و تخريب چی ها در سکوت کامل مشغول باز کردن معبر شدند .
لحظات بسيار حساس و سرنوشت سازی بود . هر لحظه امکان داشت که نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در چندمتری خود شده و مکان استقرار بچه ها را زير آتش خود بگيرند .
در اين اوضاع خطرناک و دلهره آور که همه نگران ادامه کار بودند و از ترس خبردار شدن عراقی ها در سکوت مطلق فقط نظارهگر فعالیت برادران تخریبچی بودند ، غواصان دلاور و باصفا #شهید_اصغر_نقدی و #شهید_رضا_چمنی و #شهید_محمد_عسگرآوندی یکسره باهم شوخی کرده و می خندیدند .
#شهید_اصغر_نقدی که بصورت باور نکردنی شلوغ و دوست داشتنی بود . همش شكلك های عجیب و غریب در می آورد و همه بچههای غواص را وادار به خنده می کرد . انگار نه انگار كه در ميدان جنگ و در چندمتری دشمن بودند و هر لحظه احتمال شهادت شأن می رفت !
اين يعنی به بازی گرفتن و مسخره كردن حيثيت مرگ كه تنها در پرتو ايمان راسخ به خداوند و ارزشهای الهی قابل توجيه و تفسير است و لا غير .
هنوز معبر كاملاً باز نشده بود كه یکدفعه نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در پشت موانع خود شده و از زمین و آسمان چنان آتش سنگینی را بر سرمان ريختند که منطقه به جهنمی آتشین تبدیل شد.
غواصان دلاور نقدی و آوندی و چمنی جایی مستقر بودند که كاملاً زير آتش تيربارها و سلاح های آتش پران دشمن قرار داشت ، ولی با این وجود باز هم از شوخی و خنده دست بردار نبودند و همش میگفتند و می خندیدند و جلو می رفتند و سرانجام هم هر سه نفرشان در همان شب بر اثر شدت آتش دشمن در داخل آب به شهادت رسيدند و گل خنده های سبز جاودانگی و ابديت بر روی گلبرگ سرخ لبانشان نقش بست .
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
🇮🇷 شیرمردان زنجانی ، بسیجیان غواص #شهید_علی_اصغر_نقدی #شهید_رضا_چمنی
#شهید_محمد_عسگرآوندی از
غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های #کربلای۴_۵ ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در جبهه های حق علیه باطل بودند که دیماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی #کربلای_پنج ، در منطقه عملیاتی #شلمچه به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند .
🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#غواصان_شهید_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab