عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #سی_وهشت صدایم زد _نازنین! ب
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سی_ونه
نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود که صدایم لرزید
_تو برا چی میری؟
در این مدت هربار سوالی میکردم،..
فریاد
میکشید..
و سنگینی این مأموریت، تیزی زبانش را کُند کرده بود..
که به آرامی پاسخ داد
_الان فرماندهی ارتش آزاد تو ترکیه تشکیل شده، اگه بخوام اینجا منتظر اومدنشون بمونم، هیچی نصیبم نمیشه!
جریان خون در رگ هایم به لرزه افتاده.. و نمیدانستم با من چه خواهد کرد..
که مظلومانه التماسش کردم
_بذار برگردم ایران!😰😢🙏🙏
و فقط
ترس از دست دادن من میتوانست شیشه بغضش را بشکند که صدایش خش افتاد
_فکر کردی میمیرم که میخوای بذاری بری؟
معصومانه نگاهش میکردم تا دست از سر من بردارد..
و او #نقشه_دیگری کشیده بود که قاطعانه دستور داد
_ولید یه خونواده تو داریا بهم معرفی
کرده، تو میری اونجا تا من برگردم.
_سپس از کیفش #روبنده و #چادری_مشکی بیرون کشید و مقابلم گرفت
_این خانواده #وهابی هستن، باید اینا رو بپوشی تا شبیه خودشون بشی.
و پیش از آنکه نام وهابیت جانم را بگیرد،..😱😭
با لحنی محکم هشدار داد..😠
_اگه میخوای مثل دفعه قبل اذیت نشی، نباید بذاری کسی بفهمه #ایرانی هستی! ولید بهشون گفته تو از وهابی های افغانستانی!😈
از میزبانان وهابی تنها خاطره #سربریدن برایم مانده..😱😰
و از رفتن به این خانه تا حد مرگ وحشت کرده بودم..😱😰😭
که با هقهق گریه به پایش افتادم
_تورو خدا... 😰😭😱بذار من برگردم ایران!
و همین گریه طاقتش را تمام کرده بود.. که با هر دو دستش شانه ام را به سمت خودش کشید..
و صدایش آتش گرفت
_چرا نمیفهمی نمیخوام از دستت بدم؟
خودم را از
میان دستانش بیرون کشیدم که حرارت احساسش مثل...😱😡😰😭
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهل
حرارت احساسش مثل جهنم🔥 بود و تنم را میسوزاند...
با ضجه #التماسش میکردم😩😭 تا خلاصم کند و اینهمه باران گریه در #دل_سنگش اثر نمیکرد که همان شب مرا با خودش برد...
در انتهای کوچه ای تنگ و تاریک، زیر بارش باران، مرا دنبال خودش میکشید و حس میکردم به سمت قبرم میروم.. 😭که زیر روبنده زار میزدم..😫😭
و او ناامیدانه دلداری ام میداد
_خیلی طول نمیکشه، زود برمیگردم و دوباره میبرمت پیش خودم! اونموقع دیگه سوریه آزاد شده و مبارزه مون نتیجه داده!
اما خودش هم..
فاتحه دیدار دوباره ام را خوانده بود.. که چشمانش خیس و دستش به قدرت قبل نبود..
و من #نمیخواستم به آن خانه بروم..
که با همه قدرت دستم را کشیدم و تنها چند قدم دویدم که چادرم زیر پایم ماند و با صورت زمین خوردم...😖😩😭
تمام چادرم از خاک خیس کوچه. گِلی شده بود، ردّ گرم خون را روی صورتم حس میکردم، بدنم از درد به زمین چسبیده..
و باید فرار میکردم..
که دوباره بلند شدم و سعد👿🔥خودش را بالای سرم رسانده بود که بازویم را از پشت سر کشید...
طوری بازویم را زیر انگشتانش فشار داد که ناله در گلویم شکست و با صدایی خفه تهدیدم کرد
_اگه بخوای تو این خونه از این کارا بکنی، زنده ات نمیذارن نازنین!😏
روبنده را از صورتم بالا کشید و تازه دید صورتم از اشک و خون پیشانی ام پُر شده.. 😖😭
که چشمانش از غصه شعله کشید
_چرا با خودت این کارو میکنی نازنین؟
با روبنده خیسم صورتم را پاک کرد.. و
نمیدانست با این زخم پیشانی چه کند که دوباره با گریه #تمنا کردم
_سعد بذار من برگردم ایران...😭🙏🙏🙏
روبنده را روی
زخم پیشانی ام فشار داد تا کمتر خونریزی کند، با دست...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصورش هم زیباست و برای من، خیلی خیلی دور
موقع جان دادن، سر بر دامن ارباب گذاشته باشی
خوشا به سعادتت #آرمان_عزیز
مرگی چنین، میانه میدانم آرزوست …
#آرمان_روح_الله
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خواب دیدم که فرج آمده در دولت عشق باز فرماندهی قدس است سلیمانیِ ما
#حاج_قاسم | #فلسطین | #غزه
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
خداوندا!
در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم؛ و آن، روان بودن پیوسته به سمت تو است...
از میان وصیتنامه #حاج_قاسم عزیزم❤️
#مقاومت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه شهادت روح الله عجمیان😭
💥وعده ما در اولین سالگرد شهدای اغتشاشات،تجمع خانوادگی
«حجاب،آرمانِ روح الله
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
اوقات خوش آن بود ڪه
با دوست به سر رفت...
باقی همه بے حاصلے و بـے خبرے بود :)🌱
#شهید_مصطفے_صدرزاده💙
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی
در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی
بلکه!
فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی
که خداوند نخواست در مقابلش بایستی!
شهـــید_نوید_صفری
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ معرفی مستند «آرمان روحالله»
📽 مستند «آرمان روحالله» روایتی است از دیدار خانوادههای شهیدان آرمان علیوردی و روحالله عجمیان با رهبر انقلاب که نسخه کامل آن در آینده در KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرای آشنایی خانم ارمنستانی با شهید رسول خلیلی...
#شهید_رسول_خلیلی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌱عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد...
🌱جسم بیجان زمین از تو توان میگیرد...
🌱سالها قلب من از دوریتان مرده ولی...
🌱خبری از تو بیاید ضربان میگیرد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
•
.ابراهیم می گفت:
باید اینقدر با این بدن کار کنیم، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید،پای کارنامه مارا امضا کند و شهید شویم.
ممکن هم هست که لیاقت شهید شدن، با رفتار و کردار بد از ما گرفته شود.
#شهید_ابراهیم_هادی
#کلام_شهدا
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهید ابراهیم هادی میگفت:
چادر یادگار حضرت زهرا سلام الله علیها است، ایمان یک زن وقتی کامل میشود که حجاب را کامل رعایت کند.
#شهیدابراهیمهادی
#یادشهداباصلوات
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم سلیمانی: جانِ من و همۀ شهیدان ارزش فداشدن در راه ملت را دارد.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مردان رزمنده قهرمان..
سر فراز از شما دشت آزادگان..
لاله گون از شما دشت آزادگان..
افتخار آفرینان ایران زمین ..
مکتب از خون پاک شما پر توان..
#مردان_بی_ادعا_
#دفاع_مقدس_
#روزتون_شهدایی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
مادرش می گوید:
☎️ یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت،احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
✅ پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود.پرسیدم: چکار داشت؟!
🏰 گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در دانشگاه داد!
❗️ گفتم: چی؟؟گفت: می گوید #رتبه_اول #کنکور راکسب کرده ای.
🤩 من و پدرش با #ذوق_زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
😐 احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
🕌 در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد!!!....
✅ یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
⛏ میگفت: می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
😣 می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
کتاب زندگی به سبک شهدا، ناصرکاوه
شهیداحمدرضااحدی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #چهل حرارت احساسش مثل جهنم🔥 بود
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهل_ویک
با دست دیگرش دستم روی روبنده قرار داد و #بی_توجه_به_التماسم نجوا کرد
_اینو روش محکم نگه دار!
و باز به راه افتاد..
و این جنازه را دوباره دنبال خودش میکشید.. 😖😭
تا به در فلزی قهوه ای رنگی رسیدیم...
او در زد..
و قلب من در قفسه سینه
میلرزید..😨
که مرد مُسنی در خانه را باز کرد...
با چشمان
ریزش به صورت خیس و خونی ام #خیره ماند..
و سعد
میخواست پای فرارم را پنهان کند که با لحنی #به_ظاهرمضطرب توضیح داد
_تو کوچه خورد زمین سرش
شکست!
صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت..
و به گریه هایم #شک کرده بود که با تندی حساب کشید
_چرا گریه میکنی؟.. ترسیدی؟😠
#خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندان بان جدید جانم را به لبم رسانده بود...
و حتی نگاهم از ترس میتپید..
که 🔥سعد🔥 مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید
_نه🔥 ابوجعده!🔥 چون من میخوام برم، نگرانه!
بدنم به قدری میلرزید..
که از زیر چادر هم پیدا بود و 🔥دروغ سعد🔥 باورش شده بود که با لحنی بی روح ارشادم کرد
_شوهرت داره عازم #جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!😈
سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم..
و این خانه برایم #بوی_مرگ میداد..
که به سمت سعد چرخیدم و با لب هایی که از ترس میلرزید، #بیصداالتماسش کردم
_توروخدا منو
با خودت ببر، من دارم سکته میکنم!😰😭🙏🙏🙏
دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم..
که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد...
نفس هایش به تپش افتاده..
و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، #خیال_کردم دلش به رحم آمده
که هر دو دستش را...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهل_ودو
هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم...
_بذار برم،.. 😭🙏من از این خونه میترسم...
و هنوز نفسم به آخر نرسیده،..
🔥صدای نکره ابوجعده🔥از پشت سرم بلند شد
_اینطوری گریه میکنی، اگه پای شوهرت برای #جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!
نمیدانست سعد #به_بوی_غنیمت به ترکیه میرود..
و 🔥دل سعد🔥 هم #سختترازسنگ شده بود..
که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد
_بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟😡👿
شیشه چشمانم از گریه پر شده😢 و
به سختی صورتش را میدیدم، باانگشتان سردم به دستش چنگ زدم..
#تارهایم_نکند...
و با هق هق گریه قسم خوردم
_بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! 😢🙏اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!
روی نگاهش را پرده ای از اشک پوشانده و شاید دلش ذرهای نرم شده بود که دستی چادرم را از پشت سر کشید
و من از ترس جیغ زدم...
به سرعت به سمت در چرخیدم..
و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد
_از خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟
سعد دستانش را از دستانم بیرون کشید
تا مرا تحویل دهد..
و به جای اون زن دستم را گرفت..
و با یک تکان به داخل خانه کشید. راهرویی تاریک و بلند که
در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد...
وحشت زده صورتم را به سمت در چرخاندم،😰
سعد با غصه نگاهم میکرد..
و دیگر فرصتی برای التماس نبود..
که مقابل چشمانم 🔥ابوجعده🔥 در را به هم کوبید...
باورم نمیشد..
سعد #به_همین_راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✍سپهبد حاج قاسم سلیمانی:
مقام معظم رهبری یک، جمله مهمی دارد و آن این است« که کلمه اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم به این معناست که اگر فهم شما در یاری کردن دین خدا یک درصد است، باید شما ۱۰۰ درصد عمل کنید. اگر شما آن یک درصد را ۱۰۰ درصد عمل کردید، خدا هم ۹۹ درصد را به شما پیروزی خواهد داد. اگر شما به آن یک درصد سهم خود عمل نکردید، چه توقعی دارید که خدا حمایت کند» شما حرکت کن و خدا برکت می دهد.
🗓آبان 1394
سخنرانی در جمع مدافعان حرم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿°•
#نشر_حداکثری
اَلهَدفُ وَاضِح وَ محددٌ وَ دقیِق؛
إِزَالةِ إِسرائیل فِی الْوُجُود..
هدف واضح و روشن و دقیق است؛
پاککردن اسرائیل ازصفحه روزگار...
+ شهید حاجعمادمغنیه
#حاج_مهدی_رسولی
#فلسطین 🇵🇸
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 حاج احمد متوسلیان :
هر شهری که توسط اسرائیلیها محاصره شده را آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط میکشانیم.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آقا خطاب به خواهر شهید عجمیان: بله این شهدا مثل نوه من هستند اما در معنا از همه ما بزرگترند...
-بخشی از مستند #آرمان_روح_الله
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
سالروز شهادت مداح اهلبیت
شهید غلام حسین جان نثاری
شهید مداح از همان ابتدای عاشق اهلبیت خصوصا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود،
ودرتعزیه خوانیها همیشه نقش عباس رابعهد میگرفت،
فردی مذهبی ومتدین، خوش اخلاق، ومردم دار،
با شروع نهضت امام خمینی ره یکی ازفعالترین افراد درنهضت بود، بطور که موردتعقیب واقع شد،
اکثرا با گرفتن بلندگو درراهپیماییها شعارهایی از جنس حماسه وانقلاب میداد،
باپیروزی انقلاب وشروع جنگ تحمیلی با اینکه شش فرزند داشت
راهی جبهه ها شده،
چندین مرتبه مجروح شد،
ولی بعد از بهبودی نصبی دوباره راهی میشد،
نمی دانم چه عشقی برسینه داشت که همچون حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام،
برای یاری مولای خویش، هیچ گاه ازناملایمات نمیترسید وپیش قدم بود،
ودراین مسیر در حالیکه:
شهید عزیز درحال اقامه نماز، ترکشی به بازوی راستش اصابت ودرحالیکه دستش جدا گردیده بود، همچون حضرت عباس
خدایی شد وبه جمع دوستان شهید ش
پیوست،
🌹شهید از افراد محوری مراسم شبیه خوانی درمحله بود،،
همیشه برصله رحم، خوش اخلاقی، پرهیز از غیبت، واسراف تاکید فراوانی داشت
بسیار مرتب ومنظم بود،
در امور خانه کمک میکرد وبه این امر سفارش میکرد،
سالروزشهادت8/9❣
شهید#غلامحسین_جان_نثاری🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📅۹ آبان سالروز به اسارت درآمدن شهید محمدجواد تندگویان است، بزرگمردی که مرور زندگی و فعالیتهای او حکایت از مجاهدت هایش دارد. او ۱۱ سال در زمان اسارت به دست نیروهای بعثی چون کوهی مقاوم ایستادگی کرد و با شهادت، پیروزی را در این مبارزه از آن خود کرد.
🇮🇷شهید محمدجواد تندگویان بالاترین مقام کشوری جمهوری اسلامی ایران بود که در دوران هشت ساله دفاع مقدس توسط رژیم بعثی به اسارت گرفته شد. مرور زندگی و فعالیت های این وزیر نفت کابینه شهید محمدعلی رجایی که درست چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی اسیر شد به خوبی حکایت مجاهدت ها و مظلومیت های یاران خمینی کبیر را بازنمایی می کند.
⏪شهید تندگویان که حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری به زیبایی تمام او را شهید غریب خوانده اند با همکاری مشترک دشمن رودر رو و ستون پنجم داخلی اسیر و سال های سال سخت ترین شکنجه های جسمی و روحی و نیز درد دوری از خانواده و میهن را تاب آورد و حاضر نشد حتی کلامی علیه یاران، همرزمان و هم میهنان خود بگوید. او جان شیرین خود را در اوج جوانی بر سر اهداف والایش گذاشت و با سربلندی تمام به دیار باقی شتافت.
سالروز شهادت 8/9❣
شهید#محمدجواد_تندگویان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#خاطرات_شهید
از بیان حق هیچگاه خودداری نکرد، و هرگاه او را به سکوت دعوت میکردند، پاسخ میداد «هیچ دلیلی نمیبینم که حرف حق را به زبان نیاورم و اگر نگویم جای نگرانی است، وقتی چیزی را میبینم که حق است باید از آن دفاع کنیم حتی اگر همه ما زیر سؤال برویم.»
#شهید_سیدحسین_میررضی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa