eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁|همیشه روے لبش لبخند بود، نه از این بابت که هیچ مشکلے نداشت، اما هادے مصداق همان حدیثے بود که می‌فرمایند: مومن شادی‌هایش در چهره است و حزن و اندوه‌اش در درونش می‌باشد. 🍁|همه‌ے رفقاے ما او را به همین خصلت می‌شناختند، اولین چیزے که از هادے در ذهن دوستان نقش بسته بود، چهره‌اے بود که با لبخند آراسته شده بود، از طرفے هم بذله‌گو و اهل شوخے و خنده بود، رفاقت با او هیچ‌کس را خسته نمی‌کرد، در این شوخی‌ها دقت می‌کرد که هیچ گناهے از او سر نزند. @🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
طوری تلاش کنید که اگر روزی امام زمان(عج) فرمودند: یه سرباز متخصص میخوام بفرمایند؛فلانی بیاید... سربازی که هیچ‌ کارایی نداشته باشه بدردِ آقا نمیخوره... برید آمادگیِ جسمانیِ خودتون رو ببرید بالا مومن باشید همراه با آمادگیِ جسمانی...!✋🏼 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🚩عاشقم... عاشقِ ستاره ی... عاشقِ ابرهای سرگردان... عاشقِ روزهای ... عاشقِ هر چه نامِ توست بر آن ... هیچ بارانی ردپای را از کوچه باغ خاطراتمان نحواهد شست 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
کاش می‌شد ! جهانی به رنگ، مردانگی شما بسازیم ... رزمنده نوجوان ایرانی در یکی از روستاهای فتح شده کردستان عراق ، اسفند ۱۳۶۵ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌱|اخلاق عملے را باید از ابراهیم هادے آموخت. 📝』یادم هست در ارتفاعات کوره‌موش، در همان روزهاے اول، چهار اسیر گرفتیم. ما در یکے از خانه‌هاے ابتداے شهر مستقر بودیم. همراه با ابراهیم، این چهار اسیر را به خانه آوردیم تا چند روز بعد به پادگان ابوذر منتقل شوند. آن سوے حیاط، یڪ اتاق با درب آهنے وجود داشت. رفقا پیشنهاد کردند که اسرا را به آنجا منتقل کنیم و دربش را قفل کنیم. ابراهیم قبول نکرد. گفت: «اینها مهمان ما هستند.» گفت: آقا ابرام چے می‌گی؟ اینها اسیر جنگے هستند. یه وقت فرار می‌کنند. ابراهیم گفت: «نه، اگر برخورد ما صحیح باشد مطمئن باش هیچ کارے نمی‌کنند». دستان اسرا را باز کرد و آورد داخل اتاق. سفره ناهار پهن شد. نان و کنسرو را آوردم. تعداد کنسروها کم بود. با تقسیم‌بندے ابراهیم، خودمان هر دو نفر یڪ کنسرو خوردیم، اما به اسراے عراقی، هر نفر یڪ کنسرو دادیم! عراقی‌ها زیرچشمے شاهد این اتفاقات بودند. می‌دیدند که قرار بود آنها را زندانے کنیم، اما حالا در بهترین حالت در کنار ما هستند. آنها می‌دیدند؛ همان چیزے که ما می‌خوریم حتے بهتر از آن را براے اسرا می‌آوریم. دو روز گذشت. ابراهیم به من گفت: «حمام را روشن کن.» من هم آبگرمکن را روشن کردم و حمام آماده شد. ابراهیم چهار دست لباس زیر تهیه کرد و یکے یکے اسراے عراقے را به حمام فرستاد تا تمیز شوند. عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت. همان موقع یڪ خودرو براے انتقال اسرا به محل استقرار ما آمدند. اسراے عراقے گریه می‌کردند و نمی‌رفتند! مرتب هم اسم ابراهیم را صدا می‌کردند. با بی‌سیم تماس گرفتم و ابراهیم برگشت. اسراے عراقے یکے یکے با او دست و روبوسے و خداحافظے کردند. آنها التماس می‌کردند که پیش ابراهیم بمانند ولے قانون چنین اجازه‌اے به ما نمی‌داد. 🍃|واین است نشانه ے اخلاق و رفتار خوش 🌱شــًٍاًٍدًٍیــًٍ اًٍرًٍوًٍاًٍحــًٍ طـیــًٍبــًٍهًٍ شــًٍهًٍدًٍاً صــًٍلــًٍوًٍاًٍتــًٍ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌| 🍁بِینِ خُودِمـان بِمـانَد گـاهی! 🍁دلمـان می‌خواهَـد دِلِ شما هَـم بـراے ما تَنگـ شَود... ! ای 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷راز مزار یادبود 🌷 📝|سالها از شهادت ابراهيم گذشـت. هيچکس نميتوانست تصور کند که فقدان او چه بر سر خانواده اي ما آورد. مادر ما از فقدان ابراهيم از پا افتاد و... تا اينکه در سال 1390 شنيدم که قرار است سنگ يادبودي براي ابراهيم، روي قبر يکي از شهداي گمنام در بهشت زهرا ساخته شود. ابراهيم عاشق گمنامي بود. حالا هم مزار يادبود او روي قبر يکي از شهداي گمنام ساخته ميشد. در واقع يکي از شهداي گمنام به واسطه ابراهيم تکريم ميشد. اين ماجرا گذشت تا اينكه به كنار مزار يادبود او رفتم. روزي که براي اولين بار در مقابل سنگ مزار ابراهيم قرار گرفتم، يکباره بدنم لرزيد! رنگم پريد و باتعجب به اطراف نگاه کردم! چند نفر از بستگان ما هم همين حال را داشتند! ما به ياد يڪ ماجرا افتاديم که سي سال قبل در همين نقطه اتفاق افتاده بود! درست بعد از عمليات آزادي خرمشهر، پسرعموي مادرم، شهيد حسن سراجيان به شهادت رسيد. آن زمان ابراهيم مجروح بود و با عصا راه ميرفت. اما به خاطر شهادت ايشان به بهشت زهرا آمد. وقتي حسن را دفن کردند، ابراهيم جلو آمد و گفت: خوش به حالت حسن، چه جاي خوبي هستي! قطعه26 و كنار خيابان اصلي. هرکي از اينجا رد بشه يه فاتحه برات ميخونه و تو رو ياد ميکنه. بعد ادامه داد: من هم بايد بيام پيش تو! دعا کن من هم بيام همينجا، بعد هم با عصاي خودش به زمين زد و چند قبر آن طرف تر از حسن را نشان داد! چند سال بعد، درست همان جائي که ابراهيم نشان داده بود، يڪ شهيد گمنام دفن شد. و بعد به طرز عجيبي سنگ يادبود ابراهيم در همان مکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!! 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
از خاطرم نمی رود که به خاطرم رفتی... ‌ ‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺: هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله الحسین علیه السلام یاد می کنند... 🔻 وشب زیارتی اباعبدالله الحسین(علیه السلام)یاد کنیم تمامی شهدا و اموات را باذکر شریف صلوات بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
یا انصار ابی عبدالله ادعوا لنا عند ابی عبدالله 💔💔😭😭 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به ما یاد داده‌اند، اگر می‌خواهی گریه کنی، بر حسین(ع) گریه کن😭🥺 سید روضه‌ می‌خواند... صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگترین کلیپ برای امشب، شب زیارتی اباعبدالله اینه... از زبان شهید 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 شهید حسن ترک ☀️تولد : ۱۳۴۱/۷/۱۳☀️ 🌷شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲ 🌷 💌بخشی از وصیتنامه شهید : 📌برادران و خواهران! توصيه شديد می‌کنم به شما در تربيت نسل خردسال و نوجوان زيرا كه تضمين آينده اسلام است. اين غنچه‌های نشكفته را دريابيد و شما هستيد كه از اين افراد می‌توانيد بزرگان فردا را بسازيد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔰شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت 🔹آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. 🔹آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد ♦️آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. 🌷شهید ؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
پیرمرد بعد از فتنه ۸۸ نگران جان رهبر بود. شهیدی به خوابش آمد و گفت نگران نباش، ما محافظ او هستیم. نشانی مزارش را هم گفت. پیرمرد اعتنا نکرد. خواب‌ها تکرار شد. سراغ همان نشانی مزار رفت. تصویر شهید همان بود که در خواب دیده بود. روی مزار نوشته بودند: محافظ رییس‌جمهور سیدعلی خامنه‌ای. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از‌ سال‌ها‌ همین‌ یه‌ پسر رو داشتم نمی‌خواستم‌ بی‌پشت‌ بمونم؛ ولی‌ به‌ مادرش‌ گفتم: دیگه‌ محمود‌ رو فرزند خودت‌ ندون! اون دیگه مال‌ ما نیست مال‌ خداست خودش‌ از‌ قبل‌ ذخیره‌ نگهش‌ داشته‌ بوده برای‌ همین‌ روزا... 🥲 راوی: پدر شهید 💚 🕊🌱 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔴مراقب کربلاهایمان باشیم... 🔵آیت الله فاطمی نیا : 🔸مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط با عده ای به مشرف شده بودند. در میان آنها یک زن و شوهری بودند. 🔹یک روز که پس از از حرم بیرون آمده و برمی گشتند، این زن و شوهر با فاصله زیادی از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند، در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزاردهنده به وی می گوید. هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد زیارت قبول می گوید، به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین! آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام کربلا، مگر من چکار کرده ام؟! فرمود: 🔹از آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت! 📚 نکته ها از گفته ها، دفتر اول 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهيد گمنام يعنى شهيدى كه مى توانست عقب بيايد اما ماند... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
~🕊 به کردن خیلی حساس بود می گفت هر صبح در جیبتان مقداری بگذارید، برای هر یک سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید، شب این سنگ ها را بشمارید، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمی رود و سعی می کنیم تعداد سنگ ها را کم کنیم... ♥️🕊 . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهیده فائزه؛ یادت می‌آید همیشه کنار گوش دوستانت غُر می‌زدی کاش پسر بودیم ما هم می‌رفتیم سوریه یه کاری می‌کردیم. بعدش هم شهید می‌شدیم؟ فائزه، تو به همه دخترها ثابت کردی شهادت فقط یک لباس تک‌سایز پسرانه نیست. دختر هم که باشی شهید می‌شوی اگر فائزه باشی... 🥲 🕊🌱 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷🕊 🍃اگھ‌میخواے"پرواز"ڪنی؛ باید‌دݪ‌بڪنی‌از‌دنیا‌و‌ تعلقاتش . . . یعنی‌جوری‌نشه‌که‌ واسه‌دنیاتب‌کنی‌ یادلت‌وابسته‌اش‌ بشه در‌سجده‌یِ‌آخرِ‌نمازهایش این‌دعا‌را‌میخواند⇊ اللّھم‌أخرِجْنے‌‌حُب‌الدُّنیا‌مِن‌ قُلوبِنا 🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🚩شھادت‌حکایت‌عاشقانہ‌آنانی‌است‌ کہ‌دانستنددنیاجایِ‌ماندن‌نیست وبایدپروازکرد..!🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
محمد..!♥️ زندگی ڪُن براے مهدیﷻ درس بخوان براے مهدیﷻ ورزش ڪُن براے مهدیﷻ محمد..!♥️ من تُ رو از خدا براے خودم نخواستم تُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج).. 🌷🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌱مثل هميشه حلال مشكلات شده بود. 🍁🍁 🖋|از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم؟ ســراغ کے بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمڪ کند. من اصلا نميدانم چه كنم! 🔹در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دســت کرد توي جيب و يڪ دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت. 📝|آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشكلات شده بود 🍁🍁 🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa