عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
♥️هوالمحبوب♥️ 💌#رمان_تنها_میان_داعش 🕗#قسمت_نوزدهم از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لر
♥️هوالمحبوب♥️
💌#رمان_تنها_میان_داعش
🕗#قسمت_بیستم
از روز نخست #محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانههای دیگر هم #کربلاست اما طاقت گریههای یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد.
♦️ میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجههای #تشنهاش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زنعمو با بیقراری ناله زد :«بچهام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت.
به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا بهقدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجرهها میلرزید.
♦️ از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با #وحشت از پنجرهها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید.
یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که بهسرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد :«هلیکوپترها اومدن!»
♦️ چشمان بیحال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم.
از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب میگفت :«خدا کنه #داعش نزنه!»...
♦️ به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
♦️ هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
♦️ انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
♦️ عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
♦️ حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
♦️ عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
♦️ سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
#ادامه_دارد
✍نویسنده: فاطمه ولی نژاد
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰°✦ 🌸 ✦°⊱
⭕️ رهبریعنۍکسۍ :
کہ بادقایقۍ سخنرانۍ جواب تمام حرف هاۍ چندۅقتہ کل دنیارامیدهد✨
#رهبر
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
.
یا صَهیون
أنتم تقاتلون قوماً
عشقوا الشهادة...
ای رژیم صهیونیستی
شما با گروهی میجنگید که
عاشق شهادت هستند...
#شهید_سیدرضی_موسوی
#رهبر
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا رو عاشقانه دوست داشت
میگن دل به دل راه داره.
همیشه میگفت: « جانم فدای رهبر»
به حرفش عمل کرد، جانش را داد.
همیشه میگفت: به حرفی که میزنید عمل کنید و پاش وایسید.🌸🌿
+به روایت مادر بزرگوار شهید
#رهبر
#شهید_آرمان_علی_وردی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
با شور و حرارت حرف میزد .
میگفت : امام پیام دادن ؛ جبهھها را
محکم نگه دارید و#هوشیار باشید !
قید مرخصی رو زدند و سوار اتوبوس
شدند تا به#خرمشهر بروند .
یکعکس امام روی طاقچهی اتاق بود .
میگفت : ببین امام چطور نگاهمون میکنه
من خجالتمیکشم مثلِ او نباشم.ما باید
پیرو امام باشیم !
عتقاد داشت اگر میخواهیم دشمن را
ذلیل کنیم و اگر ملت مۍخواهد سربلند
شود ، باید گوش به فرمان#رهبر بسپاریم
اگر گفت سرت را بده ، سر را فدا کنیم
و اگر گفت عزیزترا فدا کن ، فدا کنیم .
مطیع محض بود .
همیشه به بچهها سفارش میکرد کھ تابع
ولایت باشند و امام را فراموش نکنند..🤍✨
#شهیدرضاشکریپور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
با شور و حرارت حرف میزد .
میگفت : امام پیام دادن ؛ جبهھها را
محکم نگه دارید و#هوشیار باشید !
قید مرخصی رو زدند و سوار اتوبوس
شدند تا به#خرمشهر بروند .
یکعکس امام روی طاقچهی اتاق بود .
میگفت : ببین امام چطور نگاهمون میکنه
من خجالتمیکشم مثلِ او نباشم.ما باید
پیرو امام باشیم !
عتقاد داشت اگر میخواهیم دشمن را
ذلیل کنیم و اگر ملت مۍخواهد سربلند
شود ، باید گوش به فرمان#رهبر بسپاریم
اگر گفت سرت را بده ، سر را فدا کنیم
و اگر گفت عزیزترا فدا کن ، فدا کنیم .
مطیع محض بود .
همیشه به بچهها سفارش میکرد کھ تابع
ولایت باشند و امام را فراموش نکنند..🤍✨
#شهیدرضاشکریپور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💠شهید حاج قاسم سلیمانی خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در #قبر با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت.
🔹لحظه تدفین حاجقاسم پاهای شهید محمد جمالی را بوسید و گفت: من به نیابت از همه بچههای لشکر ۴۱ ثارالله و مردم پاهای محمد را بوسیدم.
🔹 #انگشتر اهدایی #رهبر را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#در_محضر_شهدا
#سردار_شهید
#محمود_کاوه
دشمن باید بداند ...
و این تجربه را کسب کرده باشد
ڪہ هر توطئه ای را ڪہ
علیه انقلاب طرح ریزی ڪند ،
امت بیـدار و آگـاه ...
با پیروی از #رهبـر عزیـز ،
آن را خنثــی خواهـد ڪرد
و مـا هیچگاه نخواهیـم گذاشت
ڪہ خـون #شهیـدانمان هـدر رود .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
#وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa