#پاسخ_شبهات
💢چرا باید در نماز #حجاب داشته باشیم؟
بعضی ها می پرسند #حجاب درست ولی چرا ما باید در #نماز حجاب داشته باشیم؟ #مسجد و حرم می آییم حجاب را می گذاریم. ولی ظهر در خانه یک خانم جوان کسی در خانه نیست و یکسره بی حجاب هستم و خدا من را آن موقع می بیند؛ حالا نمازهم می خوانم بی حجاب باشم. چرا در نماز باید #چادر سر کنیم؟! مگه خدا #نامحرم است؟ من که ده دقیقه بعد حجابم را برمی دارم.
✅ گاهی به این عزیزان سه تا جواب می دهیم:
نماز #مظهر #ارزش است. چرا می گوید در نماز #وضو بگیر و تمیز باش؟ لباس سفید بپوش و مال ات #حلال باشد. این ها ارزش است. وقتی می خواهی نماز بخوانی #پاکیزه باش. مظهر ارزش است که نماز با ارزش برگزار شود. نماز فلسفه اش این است که یک #دوره ارزش های دینی را مجسم کنیم. غصب نکردن مال مردم، نظم، طهارت، پاکیزگی این ها را می خواهیم #مجسم کنیم. اگر حجاب ارزش نبود می گفت در خانه بدون حجاب نماز بخوان.
#نشانه ادب در مقابل خداست.
نشان دهنده #حضورقلب است. توجه انسان و حضور #قلب انسان بیشتر می شود. چرا می گویند مردها در نماز عبا بیاندازند. چون برای مرد مستحب است و حضور قلب بیشتر می شود.
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
⁉️ نگاه نکردن به #نامحرم فایده ای هم دارد؟
🔻1⃣رهایی #قلب از حسرت💔
👈کسی که چشم👀 خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش💘 بیشتر می گردد.
👈آنچه را چشم به قلب انتقال🔃میدهد مضر است، چون چشم چیزهایی را می بیند که رسیدن به آن، مقدور نیست❌ او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.😭
🔻2⃣نورانی شدن قلب💖
👈چشم پوشیدن🙈 از نامحرم قلب را روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی دیگر اعضای بدن نمایان می گردد.
🔻3⃣غلبه💪بر نفس
👈این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی #شیطان👹 قهر نموده، #شهوت خود را لبیک نگفته🔞 و بر نفس خود غالب آمده است.
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
4_5848478905656149473.mp3
17.01M
#راضی_به_رضای_تو ۲۴
قَلــب
قَلْـــب
قَلْـــــبـ❤️
مقام رضا ؛ فقط با #قلب کسب میشه !
و قلبهای راضی؛ برای دیگران اَمنِ اَمنَند .
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
🚫ارسال شکلک به نامحرم ممنوع🚫
#تلنـگر😻☝️
خواهر من!
وقتے تو پاے نوشتہ هاے من شکلک میزنے✨
من دقیقا یکـ نفر را تصور میکنمـ که سرش را کج کرده خیره به من و دارد #لبخند میزند❗️
وقتے مےنویسے: مچکرم
من یکـ نفر را #تصور مےکنم که عین بچه ها #لوس مےشود و دلنشین لبخند میزند!!🙃
وبا صداےنازکـ تشکرش را میریزد توے#قلبـ من.❤️
وقتے اواتارت سرکج کرده و خندیده طورےکه دندانهایش هم معلوم باشد.🤣
من همیشه قبل از اینکه مطالبت را بخوانم صدایتـ را ميشنوم🎶
که دارد رو به دوربین مےگوید سیب وبعد هم ریسه مےرود.
وقتی عکس دختر بچه مےگذارے و بالایش مےنویسے:👼🏻
عجیجم، نانازم، موش کوچولو، الهییییے، قربونش برم و...
من همین حرف هارا با اواتارت و صداےخیالےاتـ میسازم🦋
و از این همه ذوق کردنتـ لبخند مےزنم.😊
من مریض نیستم حتے قوه تخیلم هم بالا
نیست!
من #پسرم........
وتو
#دختر.............
من آهنم و تو اهن ربا☝️
من اتشم و تو پنبه
یادت نرود☝️❌
خصوصی ترین #رفتارت را عمومی نکنی✋❌
خواهرم یادت بمونه با #نامحرم فاصله ات رو حفظ کنی.
چه نیازی به ارسال #شکلک داری که حتما طرف مقابلت چهرات رو درک کنه؟؟!
یادت باشه شکلک ها برای روابط صمیمانه طراحی شده اند!!! 👌
یادت بماند ما باهم نامحرمیم☝️⛔️
ارسال شکلک به نامحرم ممنوع❌
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ حامی ایتا
#بنرتبادل
#مادر_واقعی❣
❤️ داستان عشق 📚
در بعضی از کتب در مورد محبت الهی آمده است یک مادر و فرزندی بود، پدر فوت میشود، مادر در خانهی این و آن کار میکند و به هر حال این بچه را با چه زحمتی بزرگ میکند و برای او زن میگیرد.
🔺 زن این آقا همسرش را برضد مادرش تحریک میکند در حالی که بچه قبلا دست مادرش را میبوسید، پایش را میبوسید، چون با زحمت او را بزرگ کرده بود. یواش یواش داد میزند، یواش یواش فحش میدهد، یواش یواش سیلی میزند، یواش یواش توی حیاط میبندد و به این مادر شلاق میزند، کار به جایی میرسد دیگر او را در خانه راهش نمیدهند، غذاهای مانده را جلوی این مادر میریزند.
🐱 اینها یک گربهای داشتند که بچهها با آن گربه بازی میکردند. بعد از مدتی گربه مریض میشود، طبیب حیوانات هم گفته بود اگر این گربه قلب آدم بخورد خوب میشود، و الا میمیرد. فقط داروی او قلب آدم است. 🎈 این زن شوهرش را وسوسه میکند قلب مادرش را به گربه بدهند. پسر نادان هم موهای مادرش را میکشد و کشان کشان روی سنگلاخها به طرف بالای کوه میبرد و زنده زنده سینه مادر را میشکافد و قلبش را میگیرد توی دستش و دوان دوان میدود تا به این گربه بدهد تا خوب شود، موقع آمدن، پایش به یک سنگ میخورد، #قلب هم از دستش میافتد
❤️ ناگهان از قلب صدا میآید: پسر جانم پایت چی شد؟
قلب #مادر است دیگر! وقتی قلب مادر این را میگوید، #خدا هزار برابر از این مادر برای شما مهربانتر است. 📚 #فتح_عشق ، ص۱۵۲. ✾•┈┈••✦••┈┈•✾
#مادر_واقعی
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
♥️هوالمحبوب♥️ 💌#رمان_تنها_میان_داعش 🕗#قسمت_بیست_هفتم سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگی
♥️هوالمحبوب♥️
💌#رمان_تنها_میان_داعش
🕗#قسمت_بیستُ_هشتم
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
♦️ دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
♦️ بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
♦️ نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
♦️ بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
♦️ یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود.
جهت مقام #امام_مجتبی (علیهالسلام) را پیدا نمیکردم، نفسی برای #دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد.
♦️ میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟
رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت #شهادت عباس، نفسش را بگیرد.
♦️ عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.
یقین داشتم خبر حیدر جانشان را میگیرد و دل من بهتنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک #مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم.
♦️ نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان #منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید.
♦️ دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
♦️ زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
♦️ و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
♦️ میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
#ادامه_دارد
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
✍نویسنده: فاطمه ولی نژاد
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
«اِلهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شُوقُه»
خدايا، قلبى به من عنايت كن كه ،
اشتياقش او را به تو نزديك كند...
#قلب ، خیلی مهمه ...
مراقب قلب هامون باشیم💞
| #مناجات_شعبانیه📿|
✍رســـول الله (ص) :
در انسان پاره گوشتی است ڪه
اگر آن سالم باشد دیگر اعضای
بدنش هـم با آن سالـم می شوند
و هـرگاه آن بیـــمار شـود دیگر
اعــضای بدنش بیــــمار و فاسـد
میگردند آن پاره گوشت #قـلب
اســـت.
📚خصـال ص ۳۱ ح ۱۰۹
✍✍میگفتند شهادت شوخی نیست. ما که لیاقت #قصه شهادت نداریم. پس آرزویش را هم نکنیم اما، مگر همه قصه ها از یک #آرزو شروع نمی شوند؟
✍✍آری شهادت شوخی نیست، #رحمت خاصِ خداست. قلبت را بو میکنند، بوی دنیا که بدهد بوی ماند و حرص و طمع که داشته باشد رهایت میکنند.
✍انگار او هم آرزوی شهادت داشت
و آرزوهایش او را به سوی معبود کشاند.
تنها قطعه عکسی از او، نه خاطره ایی که بماند و نه سر سوزن حرفی فقط این نام اوست ک بر #قلب تاریخ حک شده
است♥️
🍃علی حیدر حیدری، #مدافع_امنیت، نهم مرداد سال ۴۸ چشم به جهان گشود و یازدهم اردیبهشت سال ۶۷ چشم از جهان فرو بست.
✍ تا ابتدایی بیشتر نخواند و بعد از آن به عنوان #پاسدار وظیفه کمیته #انقلاب_اسلامی در جبهه حضور پیدا کرد
و در نهایت بر اثر برخورد گلوله هنگام آموزش نظامی باران رحمت الهی شامل حالش شد و به شهادت رسید🕊
✍️نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_حیدر_حیدری
تاریخ تولد : ٩ مرداد ۱٣۴٨
تاریخ شهادت : ۱۱ اردیبهشت ۱٣۶٧
تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱۴۰۰
محل شهادت : سنندج
مزار شهید : فیروز آباد
🆔Eitaa.com/pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سی_وچهار
تا حتی #راه_خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه💚فاصله گرفته..
و #قلب من هنوز پیش #نام زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید😍😢
و #بی_اختیارنیت_کردم..
🌟اگر از دست سعد #آزاد شوم، دوباره #زینب شوم!😍🌟
اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت،..
اگر اینها خرافه نبود..
و این شیطان🔥 رهایم میکرد، دوباره به تمام مقدسات #مؤمن میشدم😍😢
و ظاهراً خبری از اجابت نبود..
که تاکسی مقابل ویلایی زیبا🏡 در محلهای سرسبز🌳 متوقف شد تا خانه
جدید من و سعد باشد...
خیابانها و کوچه های این شهر
همه سبز و اصلاً شبیه درعا نبود.. 😟
و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل #اسیری پشت سعد کشیده میشدم..
تا مقابل در ویلا رسیدیم...
دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت.. 😥
و حتی #رحمی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه #درمشتش باشم.
درِ ویلا را که باز کرد..
به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین زبانی کرد
_به بهشت داریا خوش اومدی عزیزم!
و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت
_اینجا ییلاق دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه سوریه!
و من جز #فتنه در 🔥چشمان شیطانی سعد🔥 نمیدیدم..که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد
_دیگه
بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره!
یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداری ام میداد تا به #ایران #برگردیم..
و چه راحت دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#حجابحریمزن
🌺#شهیدابراهیمهادےمیگفت:
💠 حریم زن با #چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ ڪنند، خواهید دید ڪه چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود.
🔰 بله ! طبق آیه هاے قرآن و فرمایشات ائمه ے معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️
💠 بهترین زنان ڪسانے هستند ڪه خود را از نامحرم مستور نگه مے دارند و تقوا پیشه میڪنند و نزدیک به #نامحرم نمے شوند و هیچ مراوده اے با هم ندارند و #قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمے ڪنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلے ڪم ڪه اصلا به چشم نمے آید ارتباط مے گیرند.
💠 و آن حد و حدودے ڪه #خداوند و ائمه ے معصومین فرمودند را به خوبے چه در فضاے مجازے چه در فضاے واقعے ڪاملا و به جد رعایت مے ڪنند و باعث ایجاد فتنه و آسیب در خانواده ها نمے شوند
💠 تا به آن #سعادت جاودانه ڪه در دنیا و آخرت از آن نام بردند ، دست پیدا ڪنند.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔴 شهید مصطفی #چمران:
🔹 کسانیکه فکر میکنند، باید گوشهای بخوابند تا #امام_زمان (عج) ظهور بفرماید و جهان را از عدل و قسط پر کند، سخت در اشتباهند.
🔹 مردم ما باید بیشتر بکوشند، بیشتر مبارزه کنند، و این تحول و تکامل نفسی را هر چه سریعتر در #روح و #قلب خود ایجاد نماینـد، تا باعث تسـریع در ظهور حضرت شوند.
🔹 اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند امام زمان (عج) در میان آنها زندگی میکند و شاهد اعمالشان است؛ رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا میکند و چه بسا جهش بزرگی در حرکت تکاملی جوانان ما بسوی مدینه فاضله ایجاد شود.
.🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa