eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷 بسم الله الرحمان الرحیم ❣«اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم‌ یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .»❣ 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🌷 🌷 + بــــِبـــَخْشیـــد آقــا، طــــَلــائـیـــ☀️ــه کُـــجــاســـتُ؟ _یــــِهــ تــــیــکــه اَز بِـــ🦋ــــهِـــ🌸ــــشْـــتْ. + تــا اونْــجــا چـــِقَـــدر راهــ🛣ـــــه؟ _یِــــکــــــ ســَلـــ✋ـــام بـــی‍ـــشـــتَـــر راهــــی نــیــــســتْ 🌱🌷✋ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات ش
🦋🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات شهید ابراهیم هادی》 شاهرخ در ایام انقلاب همپای مردم در راهپیمایی ها شرکت میکرد. با پیروزی انقلاب وارد کمیته شد. عاشق امام بود. روی سینه‌اش خالکوبی کرده بود: فدات بشم خمینی؛ در همه عملیات‌ها و ماموریت‌ها جلوتر از بقیه بود. در درگیری‌های گنبد، کردستان، خوزستان و... قبل از بقیه حضور داشت. با شروع جنگ خود را به خوزستان رساند.اوبه واحد جنگ‌های نامنظم فدائیان اسلام پیوست. شاهرخ ضرغام همیشه از خدا می‌خواست گذشته اش را ببخشد. می خواست چیزی از او نماند. نه نام نه نشان، نه قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگر! خدا هم دعای او را مستجاب کرد. و به جرگه سرداران گمنام و بی نشان دفاع مقدس پیوست. سردارانی که هیچ نشانی از آنها باقی نمانده. روزهای اول جنگ بود. شاهرخ با بسیاری از رفقای قدیم و جدید به سوی آبادان رفته بود. هر شب به سوی مواضع دشمن می رفتند و با شبیخون به دشمن از آنها تلفات می گرفتند. شاهرخ در نفوذ به مناطق دشمن بدون سلاح می رفت و با سلاح برمیگشت! هیبت عجیبی داشت. حتی عراقی ها از او می ترسیدند. شب ها به همراه چند نفر از نیروهایش به میان نخلستان‌ها میرفت و مخفی میشد. میگفت: اسیر گرفتن خوب است اما باید دشمن را ترساند! صورت‌های خود را سیاه می کردند. نیمه های شب به سراغ فرمانده هان دشمن می‌رفتند. آنها را دستگیر می‌کردند. بعد قسمتی از لاله گوش آنها را می بریدند و رهایشان می کردند!بعد هم برمی‌گشتند! این کار آنها دشمن را به وحشت انداخته بود. سربازان عراقی ها فرماندهانی را در بین خود می‌دیدند که لاله گوش آنها بریده شده بود. بیشتر افسران عراقی از حضور در منطقه بهمنشیر و آبادان وحشت داشتند. با شاهرخ رفتیم برای پاکسازی. عراقی ها از یک روستا عقب نشینی کرده بودند. وارد روستا شدیم کسی آنجا نبود در وسط روستا یک دستشویی بود. شاهرخ رفت دستشویی. من در کنار دیوار نشسته بودم. یک دفعه دیدم یک سرباز عراقی خیلی بی خیال به سمت ما می آید سریع پشت دیوار مخفی شدم. نمی‌توانستم شاهرخ را صدا کنم. سرباز عراقی به مقابل دستشویی رسید. و با تعجب به دستشویی نگاه می کرد. یکدفعه شاهرخ لگدی بر در زد. بعد هم فریاد زد و گفت:وایسا!!! سرباز عراقی از ترس اسلحه اش را روی زمین انداخت و فرار کرد. ما هم به دنبال او دویدیم. شاهرخ کمی جلوتر او را گرفت. سرباز عراقی خیلی ترسیده بود داد میزد: من رو نخور!! من که کمی عربی بلد بودم جلو رفتم و با تعجب گفتم: نخور! یعنی چی!؟ سرباز گفت: فرمانده ماکسین آقا را به ما نشان داده. گفته:او آدمخوار است! @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
با توکل به خدا و رعایت همه پروتکل های بهداشتی ، امروز ۱۹ تیر ماه مراسم تولد شهید نوید صفری در بهشت زهرا تهران در حال برگزار شدن است. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور پر شور عاشقان ❤️ شهید در مراسم با رعایت پرتکل های بهداشتی 😷 و سخنرانی حجت الاسلام وکیل پور😍 نائب الزیاره همه جا ماندگان❣ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
با پدر و مادر شهید بزرگوار👆👆👆 چه پدر و مادر دلنشینی و چه مصاحبه جذابی😍❤️ پیشنهاد میکنم حتما ببینید☺️ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
پذیرایی با شیرینی و شربت در جشن تولد شهید صفری🍰🥤 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
اهدای کلام الله مجید به پدر و مادر شهید نوید صفری🌸❤️ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
Morteza Haeri - Doa Faraj.mp3
2.45M
الهی عظم البلاء 🤲 آقا جان تا چقدر 😔 تا چقدر التماس کردن 😔 جان.... این هم رفت و نیامدی....🗓 اینجا حال کسی خوب نیست....🥀 جان بیا....🌺 بدون تو هیچ کس و هیچ چیز خوب نیست....💔 چگونه بدون حال خوب می شود؟....☀️💧 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🌹🍃 ✍🏻 چادرش دست نوازش بر سر دشت کشید؛ دشت هم از نفس چادر او، گل پیچید... 🌹 🌸 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات ش
🦋🦋 چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات شهید ابراهیم هادی》 شاهرخ خیلی خندید. بعد از آن اسم گروه چریکی خودش را که شامل چهل نفر مثل خودش بود گذاشت آدمخوارها! آدمهای عجیبی در گروه شاهرخ بودند. مصطفی ریش، مجیدگاوی😐و.... که همه مثل خود او روزگاری داشتند. اما همه مدیریت شاهرخ را قبول کرده بودند. آنها از هیچ چیزی نمی ترسیدند. هفده آذر ۱۳۵۹ برای انجام عملیات به سمت جاده ماهشهر رفتیم. شاهرخ مدتی بود که خیلی تغییر کرده بود. کم حرف میزد. در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد. از سادات گروهش خواسته بودبرای او دعا کنند که شهید شود! عملیات موفق بود. سیصد کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی صدر از ما پشتیبانی نکردند. با پاتک نیروهای دشمن بچه ها مجبور به عقب نشینی شدند. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند. با شلیک پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیش روی آن ها می شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. برای زدن آر پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت یک دفعه صدایی آمد. برگشتم و ناباورانه نگاه کردم.‌گلوله ای به سینه شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. عراقی نزدیک شده بودند.مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود. از کمی عقب تر نگاه کردم. عراقی ها بالای سر او رسیده بودند. از خوشحالی هلهله می کردند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت: ما شاهرخ جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود. هر چه گشتیم بی فایده بود. او از خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند‌. می خواست چیزی از او نماند. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. پیکر سردار شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
⚫️ درگذشت فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش بر اثر کرونا 🔹 امیر سرتیپ خلبان هوشنگ صدیق فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر اثر ابتلا به بیماری کرونا ساعتی قبل دار فانی را وداع گفت. 🔹امیر صدیق در سال ۶۲ با حکم امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد ودر طول سالهای دفاع مقدس منشاء خدمات قابل توجهی در این نیرو بود. ایشان مدیرعاملی شرکت چابهار, کاسپین و زاگرس را در کارنامه خود داشت و آخرین سمت ایشان عضویت در هیات مدیره صندوق بازنشستگی هما بود. ⚫️ روحش شاد. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 بسم الرب العشق #رمان #بالاتر_از_عشق #قسمت_۲۰ با صدای بوق های آزاد موبایلم از خواب ب
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ بسم‌ الرب العشق همینطور طلبکارانه به محسن خیره میمانم که محسن ادامه میدهد _ولی دستت درد نکنه عیال خیلی وقت بود دمپخت نخورده بودم... با اخم رویم را از محسن برمیگردانم و سبزی را به سمت قابلمه میبرم و بلند و جدی میگویم +اولا دمپخت نه و خورشت سبزی ثانیا یه بار دیگه اینطوری بحرفی نه من نه تو!! ثالثا .... به سمتش برمیگردم و با تکون دادن انگشتم میگم +دیگه رو اپن نشین!!!! سریع از روی اپن پایین میپره و با خنده میگه __مگه چطوری صحبت کردم؟؟؟ +مثه این لاتا....... ایششششش با احساس سوزش دستم از فکر و خیال بیرون میام سریع دستم رو بالا میارم تا خون دستم قاطی سبزیا نشه دست و پا چلفتی تر از خودم تو دنیا نیست که نیست. دستم رو زیر شیر آب میگیرم خون ها روی انگشتام پخش میشه و پایین میره و خون های جدید دوباره جاش رو پر میکنه با پارچه سفیدی جلوی خونریزی رو میگیریم و به سمت اپن میرم توی آینه کوچکی که روی اپن هست خودم رو نگاه میکنم اشک ها روی گونه هام خشک میشه و من اصلا متوجه نشدم صورتم زرد زرد شده و زیر چشمام گود افتاده من کی این همه شکسته شدم؟؟؟ خدا میدونه.... هر وقت نا امیدی به سرم میزنه ... این آیه رو برای خودم تکرار میکنم ان نع العسرا یسرا !! پس این آسانی بعد از این همه دشواری که قراره برسه..... صدای گریه کودکی همه جا رو پر کرده با تعجب اطرافم رو نگاه میکنم اینجا رو تا حالا ندیدم اما عجیب برام آشناست همینطور که جلو میرم و دنبال صدا ی گریه میگردم چادر بلند وسفیدم روی چمن های بلند کشیده میشه نوری همه جا رو پر میکنه از بین اینهمه نور چهره نورانی تر محسن نمایان میشه و یک نوزاد کوچک توی آغوشش که مدام گریه میکنه زیر لب آهسته زمزمه میکنم +محسن.... محسن به سمتم میاد و بچه رو به طرفم میگیره چقدر همه چیز آشناست در عین غریبی چهره این بچه از همه چیز و همه جا آشناتر بی مهابا اون رو از محسن میگیرم وآغوشم رو گهواره اش میکنم کودک دست از گریه و زاری برمیداره لبخند روی لب هاش نمایان میشه محسن بی مقدمه میگه +این کوچولو محمد حسین ماست... با تعجب به محسن نگاه میکنم و این نگاه فوری مصادف میشه با باز شدن چشم هام توی اتاق تاریک که صدای تیک تاک ساعت سکوتش رو میشکست عرق سرد روی پیشونیم نشسته با بهت به اطرافم نگاه میکنم و نفس نفس میزنم کاش این خواب هیچوقت تموم نمیشد از جا بلند میشم و و لامپ اتاق رو روشن میکنم احساسی ته دلم میگه که تو به آرزوت رسیدی و رسیدن تو به آرزوت یعنی دفن شدن آرزوهام عکست را از روی دیوار برمیدارم به دیوار تکیه میدهم و آن را محکم در آغوش میگیرم لبخند روی لب هایت مثل همیشه جاریست آخ چقدر دلم لک زده برای یکی از این لبخندها قـ📖ـرآن چمـ🗃ـدان بدرقـه،بےتاب شدم😓 بیــمار و پراکنده و بےخـواب شدم😞 یک کاسـه ے آب و برگ تر چیزے نیست رفتے و خودم پشت سرت آب شدم😭 نفس عمیقی میکشم با اینکه میدانم دیگر نیستی اما مثل همیشه به خودم دروغ میگویم اینبار خودت به من ثابت کردی که به آرزوت رسیدی اما باز چیزی ته دلم میگوید تا خودش نیامده باور نکن!!!! دستم را روی شکمم میگذارم . رفتی و یادگاریت رو برام گذاشتی.... یادگاری که از گوشت و خونته.... چقد برای داشتن این یادگاری خوشحالم!!! یادگاری که هنوز نمیدونم چقدرشه... اما میدونم پسره و اسم محمد حسین براش انتخاب شده چقدر دونستن همه چیز از قبل برام لذت بخشه .... اما دونستن اینکه دیگه نفس های گرمت توی این خونه نیست و قراره هیچوقت هم نباشع آزار دهنده ست من به از دست دادن عادت کردم صدیقه رفت بابا رفت مامان رفت و شاید تو هم رفته باشی .... به از دست دادن عادت کردم اما هیچوقت فراموش نمیکنم به سمت غرفه ی کتاب هام میرم آنقدر آنها را زیر و رو میکنم تا بلاخره کتابی که مد نظرم بود رو پیدا میکنم (همسفر شقایق) یادش بخیر قبلاها این کتاب از دست رضا رها نمیشد که نمیشد وقتی محسن درباره رفتنش به سوریه گفت احساس کردم باید حتما این کتاب رو بخونم برای همین از اتاق رضا اونو کش رفتم تا یک ماه پیش که رضا مدام دنبال این کتاب میگشت اما وقتی پیداش نکرد دست از گشتن هم برداشت صفحه ها رو ورق میزنم همه داستان هاش رو ده ها بار خوندم و تمام کلماتش برام آشناست.... کی فکرش رو میکردم که من بشم همسر شهید..... فاطمه ای که نه حجاب درست و حسابی داشت نه نمازاش سرجا بود نه از باحجابا خوشش میومد و همسر شهید بودن براش یک جمله مضحک بود .... رویا ها ی اون فاطمه کجا و رویاهای این فاطمه کجا؟؟؟ دوست داشتن محسن چیزی به من هدیه داد بالاتر ازعشق!!! و این رو با تمام دنیا عوض نمیکنم حتی با خود محسن..... ♡♡♡ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
📖«««﷽»»»📖 🔈 √|| مجموعه شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین 🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین 🆔 @kararr
میگفت من زشت ام!!! اگه شهید بشم هیچ کس برام کاری نمیکنه!! تو یه پوستر برام بزن معروف شم😊 یک کلام یک شهید @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
من عاشق حجاب هستم.🌸 داشتن حجاب مرا محدود نکرده است.💕 حجاب زنان را زیباتر می کند✨ و در عین حال حیاء و عفاف آنها را حفظ می کند.🦋 با حجاب می توانید در جامعه حضور داشته باشید و دیده شوید.🍃 حجاب تنها برای زنان نیست، مردان هم باید عفیفانه لباس بپوشند.✨ این مهم است که هر دو طرف حجاب را رعایت کنند.🌼 بریتنی موری بانوی تازه مسلمان آمریکایی🌺 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆