بسم الله الرحمن الرحیم
سردار حیدری از فرماندهان سپاه قدس در خاطرات خود بیان می کند :
ما در سوریه بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و او را راهی بیمارستانش نمودند،
اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت میکردیم...
🔶من و سردار همدانی و چند سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی بزنیم و از ایشان التماس دعای مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،
زیرا فکر میکردیم اگر حافظ اسد از بین برود، ما ایرانیها دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل بود نخواهیم داشت.
به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :
باشد حتماً دعا میکنیم.
🔷چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،
ما نگرانتر شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم.
💟حضرت آقا فرمودند :
ایشان باید برود، ولی خداوند شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان میگذارد ...
ما متحیر شدیم...
دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش...
خوب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف ها نبود...
نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود...
🔸ما متحیر بودیم... تا این که پس از فوت حافظ اسد، فرزندش بشار اسد، جانشین شد... ما با خودِ بشار اسد در یک کاخ بسر می بردیم .
یک روز سر نهار، بشار اسد خدمتگذارش را فرا خواند و گفت :
فلان نامه را بیاور ...
... نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی داد ...
سردار همدانی یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به نفر پهلوئیش..
نامه دست به دست شد تا به دست من رسید،
دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و نوشته :
ای اسد...
یا دست از پشت سر ایرانیها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود میکنیم...
با امضای ملک عبدالله(پادشاه عربستان)
🔻ما متحیرانه به همدیگر نگاه میکردیم...
آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود، حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها میکرد...
یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخم و نگرانی ما شده بود با لبخند نامه را از ما خواست...
♦️ما نامه را با احترام تقدیمش کردیم...
در کمال تعجب دیدیم، بشار اسد نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های آنرا را در میان شعله های آتش شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت :
ما تا آقای خامنه ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم.
☑ آنگاه بود که با شگفتی فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند ...
و یا باز در فیلمی یکی از نزدیکان سردار سلیمانی تعریف میکرد که فرمانده سپاه، سردار سلیمانی را مجاب مینمود که باید حتماً این منطقه را بگیرید و سردار سلیمانی نیز کمی دست دست میکرد تا منطقه را خوب شناسایی کند.
در همین اثناء بوده که خود حضرت آقا با فرمانده سپاه تماس میگیرد و احوال سردار سلیمانی را میپرسد و تأکید میکند تا اطلاع بنده از شرکت دادن سردار سلیمانی در عملیات ها خودداری نمایند.
🛑 ایشان میگفت :
دستور عملیات لغوشد...
اما همان منطقه ای که قرار بود سردار بگیرد،
بعد از ۲۴ ساعت توسط نیروی هوایی روسیه با خاک یکسان شد...
قرار بود سردارسلیمانی با ۴۰۰۰ نیروی آن منطقه را تسخیر و ساکن شود...
✔اینجا است که تا حدودی به راز سخن علامه حسن زاده آملی پی می بریم. مرحوم علامه حسن زاده آملی فرمودند :
👌گوشتان به دهان حضرت آقای خامنه ای باشد،
چون چشم و گوش ایشان به دهان آقا امام زمان"عج " دوخته است...
نائب امام زمان یعنی این...
و اطاعت از ایشان، اطاعت از امام زمان"عج " است و واجب...
🔻و در قیامت و سر پل صراط سؤال خواهد شد...
🔰ثُمَّ لَتُسئَلُنُّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیم
( ۸ تکاثر )
در آن روز [روز قیامت ] از نعمت عظیم ولایت سوال خواهد شد.
اللهم عجل لولیک الفرج
🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
«آدم ها دو دسته اند
غیرتی، قیمتی
غیرتی ها با خدا معامله کردند
و قیمتی ها با بنده خدا»
| شهید عبدالحسین برونسی❣|
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
مندوستدارموقتیشھادتبیاددنبالمکه
شھادتمبیشترازموندنمموثرباشه..🌱!'
شھیدمدافعحرم🕊🌹
#محمّدرضا_دهقان_امیری
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_پانزدهم
📌در برابر گذشته
🍃با مشت زدم توی صورتش ... .
🍃 آره. هم زبر و زرنگ تر شدم، هم قد کشیدم ... هم چیزهایی رو تجربه کردم که فکرش رو هم نمی کردم ... توی این مدت شماها کدوم گوری بودید؟ ... .
🍃خم شدم از روی زمین، ساکم رو برداشتم و راه افتادم ... از پشت سر صدام زد ... تو کجا رو داری که بری؟ ... هر وقت عقل برگشت توی سرت برگرد پیش خودمون ... بین ما همیشه واسه تو جا هست ... اینو گفت. سوار ماشینش شد و رفت ... .
🍃رفتم متل ... دست کردم توی ساکم دیدم یه بسته پول با دو تا جمله روی یه تکه کاغذ توشه ... این پول ها از راه حلال و کار درسته استنلی. خرج خلاف و موادش نکن ....
🍃گریه ام گرفت ... دستخط حنیف بود ... به دیوار تکیه دادم و با صدای بلند گریه کردم ... فردا زدم بیرون دنبال کار ... هر جا می رفتم کسی حاضر نمی شد بهم کار بده ... بعد از کلی گشتن بالاخره توی یه رستوران به عنوان یه گارسن، یه کار نیمه وقت پیدا کردم ... رستوران کوچیکی بود و حقوقش خیلی کم بود ... .
🍃یه اتاق هم اجاره کردم ... هفته ای ۳۵ دلار ... به هر سختی و جون کندنی بود داشتم زندگیم رو می کردم که سر و کله چند تا از بچه های قدیم پیدا شد ... صاحب رستوران وقتی فهمید قبلا عضو یه باند قاچاق بودم و زندان رفتم ... با ترس عجیبی بهم زل زده بود ... یه کم که نگاهش کردم منظورش رو فهمیدم ... .
🍃جز باقی مونده پول های حنیف، پس اندازی نداشتم ... بیشتر اونها هم پای دو هفته آخر اجاره خونه رفت ... بعد از چند وقت گشتن توی خیابون، رفتم سراغ ویل ... پیدا کردن شون سخت نبود ... تا چشمش به من افتاد، پرید بغلم کرد و گفت ... مرد من، می دونستم بالاخره برمی گردی پیش ما ... اینجا خونه توئه. ما هم خانواده ات ..
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_شانزدهم
📌سال نحس
🍃یه مهمونی کوچیک ترتیب داد ... بساط مواد و شراب و ... .
🍃گفت: وقتی می رفتی بچه بودی، حالا دیگه مرد شدی ... حال کن، امشب شب توئه ... .
🍃حس می کردم دارم خیانت می کنم ... به کی؟ نمی دونستم ... مهمونی شون که پا گرفت با یه بطری آبجو رفتم توی حیاط پشتی ... دیگه آدم اون فضاها نبودم ...
🍃یکی از اون دخترها دنبالم اومد ... یه مرد جوون، این موقع شب، تنها ... اینو گفت و با خنده خاصی اومد طرفم ... دختر جذابی بود اما یه لحظه یاد مادرم افتادم ... خودم رو کشیدم کنار و گفتم: من پولی ندارم بهت بدم ... .
🍃کی حرف پول زد؟ ... امشب مهمون یکی دیگه ای ...
🍃دوباره اومد سمتم ... برای چند لحظه بدجور دلم لرزید ... هلش دادم عقب و گفتم: پس برو سراغ همون ... و از مهمونی زدم بیرون ... .
🍃تا صبح توی خیابون ها راه می رفتم ... هنوز با خودم کنار نیومده بودم ... وقتی برگشتم، ویل بهم تیکه انداخت ... تو بعد از ۹ سال برگشتی که زندگی کنی، حال کنی ... ولی ول می کنی میری. نکنه از اون مدلشی و ... .
🍃حوصله اش رو نداشتم ... عشق و حال، مال خودت ... من واسه کار اینجام ... پولم رو که گرفتم فکر می کنم باهاش چه کار کنم ... .
🍃با حالت خاصی سر تکون داد و زد روی شونه ام ... و دوباره کار من اونجا شروع شد ... .
🍃با شروع کار، دوباره کابوس ها و فشارهای قدیم برگشت ... زود عصبی می شدم و کنترلم رو از دست می دادم ... شراب و سیگار ... کم کم بساط مواد هم دوباره باز شد ... حالا دیگه یه اسلحه هم همیشه سر کمرم بود ... هر چی جلوتر میومدم خراب تر می شد ... ترس، وحشت، اضطراب ... زیاد با بقیه قاطی نمی شدم ... توی درگیری ها شرکت نمی کردم اما روز به روز بیشتر غرق می شدم ... کل ۳۶۵ روز یک سال ... سال نحس ...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
نشست روبه رویم.خندید و گفت:
(دیدید آخر به دلتون نشستم!)
زبانم بند آمده بود
من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش می دادم ،حالا انگار لال شده بودم
خودش جواب خودش را داد:
(رفتم مشهد،یه دهه متوسل شدم
گفتم حالا که بله نمیگید،
امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه،پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم
نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت:
اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خیر نیست،خیر کنن و بهتون بدن
نظرم عوض شددو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!)
شهیدمدافع حرم🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهید مدافع حرم 🌷
👌مدح بسیار زیبای حضرت امیرالمومنین توسط
شهید مدافع حرم
#حامد_بافنده🌹🍃
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
❣🌿شهید مهدی باکری:
دنیا مثل شیشه ای می ماند
که یکدفعه می بینی
از دستت افتاد
و شکست...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ سخنان سردار نوعی اقدم
اجر شش سال خدمتش را هدیه میدهد به شما.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۲۶
رابطه بین ما خیلی عاطفی نیست،شاید این گاهی خیلی بد بوده و هست که احساسم را به برادرم نگفتم. اما این بزرگ تر بودن برای خود من خاص و دوست داشتنی بود.همیشه سعی میکردم به حرف ها و نصیحت ها گوش کنم،گاهی که از شیطنت های من سردر میآورد، باهمان لحن بزرگ تری به من تذکر میداد.داشتم بقیه عکس ها را نگاه میکردم که صدای زنگ درخانه آمد. سریع وسایلی که کف اتاق ریخته بودم را جمع کردم.برای استقبال از خانواده خاله حشمت به سمت حیاط رفتم.خاله حشمت مثل همیشه پراز انرژی بود.یک جعبه شیرینی دستم داد.
_رسول جون،نماز ،روزه ها قبول باشه.
بعدازناهار بزرگ ترها مشغول نقل و بحث شدند.من و صابر آمدیم داخل اتاق خودم.به قول خاله حشمت:من و صابر همیشه کلی حرف برای تعریف کردن داریم .همیشه صابر در کنار تعریف از فعالیتهای مدرسه و بسیج، از دوستان خوبی که داشت تعریف میکرد.میدانست که من برای رفاقت ارزش زیادی قائل هستم.
درسالهایی که آمدیم باغستان،من نیز دوستان خوبی پیدا کردم.من صبح ها قرآن سرصف را میخواندم.هرروز که تمام میشد،وقتی می آمدم داخل صف،سیامک کلی ذوق می کرد،میگفت:محمدحسن خیلی خوب خوندی.
گفتم تو خونه منو رسول صدا میکنند دوست داری رسول صدام کن.
یادم میآید یک بار سیامک از من دلخور شد،
گفت:محمدحسن من کلی تعریف تورا پیش مادرم کردم.خیلی تو خونه ازت حرف زدم.
_خب. _پس چرا تو خیابون دیدمت سریع سلام کردی و رفتی،حتی به مامانم سلام هم نکردی.خندیدم گفتم ببخشید.
دیدم هنوز ناراحت است گفتم سیامک بیا ی کاری کنیم.
قرار بذاریم مراقب دوتا چیز توی دوستی باشیم.
_مراقب چی؟؟
_یکی نماز، بخصوص نماز صبح،یکی هم نگاه به نامحرم.بعدش هم مجدد به خاطر سلام نکردن به مادرش ازش معذرت خواهی کردم.
من و سیامک بعدازاین قول و قرار بهترین دوست برای هم شدیم.باهم کلی سفر رفتیم
دل چسب ترینش سفرقم و راهیان نور بود.
دوستان من هم مثل دوستان صابر دریک چیز مشترک بودند،نقطه اشتراک همه ما شغل پدر یا برادرهایمان است و این وجه اشتراک باعث شده روحیات نزدیک به هم داشته باشیم.
ماه مبارک با تمام شیرینی هایش تمام شد.
بزرگترین آرزویم را از خدا خواسته بودم،جایی برای خودم این آرزو را نوشتم:
(ای کاش لباس تک سایزی که شهید آوینی بهش اشاره دارند،اندازه من بشه)
اما میدانستم برای رسیدن به این آرزو باید خیلی تلاش میکردم.
#ادامهدارد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
جوری روی خودتون کار کنید
که اگه یه گناه کردید
گریتون بگیره
✍🏻شهید جهاد مغنیه
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایبندی حاج قاسم به👇
لقمه حلال و بیت المال
خاطره دختر خانمش زینب سلیمانی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
اگر به واسطه خونم، حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم، از مردان بیغیرت و زنان بیحیا نمیگذرم
✍🏻شهید امیر حاج امینی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
⁉️شهر هزار سنگر یعنی چه؟
✊۶ بهمن ماه سالروز حماسه مردم آمل در مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب (۱۳۶۰ ه.ش)
حماسه ششم بهمن آمل را باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب نامید که طرحهای کمونیستی پس از ناکام ماندن در تهران با مقاومت مردم آمل نیز ناکام ماند و به جرات میتوان گفت باعث تقویت نهال نوپای انقلاب اسلامی ایران شد.
در سحرگاه ششم بهمن سال ٦٠ عدهای منافق و مائوئیست از سمت جنگل در قسمت جنوب آمل قصد تصرف این شهر را داشتند که مردم آمل در کمتر از یک روز با مقاومت خود به این غائله پایان دادند.
در آن واقعه ۴۱ تن شهید و بیش از دهها نفر مجروح شدند و همه سالها مردم و مسئولان این شهرستان این حماسه مهم در تاریخ انقلاب اسلامی را که در تقویم رسمی کشور نیز ثبت شده با برگزاری برنامههای مختلفی گرامی میدارند.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ماجرای شهیدی معروف که سردار بی سر شد
🔹️ حاج حسین یکتا در روایتی می گوید: شهید معروفی که چشمان قشنگی دارد در شکم مادرش مرده بود و مادرش از ماجرای شهید می گوید...
#شهید_سر_جدا
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
بین بچه های یگان معروف بود به محمد عشقی...
چون عاشق صلوات بود🍃
یه تسبیح هزارتایی داشت که خودش درست کرده بود و بعد نماز باهاش صلوات میفرستاد ، دائم ذکر میگفت
حتی تو ماموریت زمزمه میکرد...
قاری قرآن هم بود
روز آخرم که بچه ها رفتن بالاسرش میگن لباش تکون میخورد و آروم ذکر یازهرا میگفت...💔
راستی
یکی از ترکشهای خمپاره به پهلوی یوسف خورده بود... شک ندارم دم آخری خود مادرمون خانم فاطمهزهرا(سلاماللهعلیها)اومد برا بدرقه اش...😔
✨تکاور پاسدار
شهید #یوسف_فدایی_نژاد 🕊🌹
🌷یادش با ذکر #صلوات
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
ما نه از رفتن آنها
بلکه از ماندن خود دلگیریم
✍🏻شهید سیدمرتضی آوینی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
📸 عکس نوشت | حداقل سعی کنید خونهای ما که به خاطر شما ریخته شده، پایمال نشود.
🔸خواهرانم! اولین توصیه من حجاب توست. برای اینکه خون من و امثال من باعث شده که شما آزادانه در خیابانها قدم بزنید
● شهید محمد سعید یزدانیان
#حجاب_در_وصایای_شهدا
#وصیت_شهدا
#جهاد_تبیین
#به_وقت_حجاب
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
اکنون که جهان و جهانیان مرده اند
آیا وقت آن نرسیده است
که مسیحای موعود(مهدی عج) سر رسد؟
✍🏻شهید سیدمرتضی آوینی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️نوجوان 16 سالهای که امام جماعت حاج قاسم بود
حاج حسین کاجی - راوی دفاع مقدس:
🔹حسن یزدانی نوجوان 16 سالهای بود که 34 بار به اروند زده و عملیات شناسایی انجام داده بود؛ خبر شهادتش را که به حاج قاسم دادند گفت شب قبل، امام جماعت ما بود.
🔸میپرسیدند چه فرمولی به کار بردید که از اروند وحشی عبور میکنید؟ گفتم مثبت خدا شدن! بچههایی که چند سال میدیدند خرماها روی زمین میریزد و بر نمیداشتند چون مال مردم بود؛ عقیده داشتند اگر خرمای شبههناک بخورند نمیتوانند از اروند بگذرند.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢 #خواب_شهادت
این خواب خیلی مرا خوشحال ڪرد
خواب دیدم که امـام سجـاد (؏)
نوید و خبر شهــادت من را
به مـادرم میگوید و من چهرهی
آن حضرت را دیده و فرمود :
« تو به مقام شهـادت میرسی »
و من در تمام طول عمرم
به این خــواب دل بستهام و
به امید شهـادت در این دنیا ماندهام
و هماکنون که این خواب را مینویسم
یقین دارم که شهـادت نصیبم میشود
و منتظـر آن هم خواهـم ماند ...
تا کی خداوند صلاح بداند که من هم
همچون شهیدان به مقام شهادت برسم
و به جمـع آنهـا بپیوندم ...
هم اڪنون و همیشه دعای قنوت نمازم
" اللهم الرزقنی توفیـق الشهادت فی سبیلالله " است که خداوند شهادت را
نصیبم ڪند و از خدا هیچ مرگـی جز شهــادت نمیخواهم »
📚 منبع : دفتر خاطرات شهید
وصیت ڪرده بود تا زنده است
کسی دفتر خاطراتش را نخواند !!
راستی چه رمزی است
بین بشارت شهادت
توسط امام سجاد (؏)
و اعزام به سوریه
از طریق تیپ امام سجاد (؏) ...
#طلبـه_مدافـع_حـرم
#شهید_محمد_مسرور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
قامتِ دین
راست خواهد ماند
تا وقتی ڪہ سـروهـا ؛
روبرویِ یکهتازی تبر میایستند ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواهم شهید شوم
تا خونم نهال کوچکی از
جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند
#شهید_سردار_حاج_یدالله_کلهر
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
انتظار یعنی
با « شهیدان »
راه وصال یار را پیدا کنیم ...
آماده عملیاتی در رأس البیشه بودیم
مصادف بود با تولد صدام؛
و عدنان خیرالله (وزیر جنگ صدام) گفته بود:
«به چادر زنان بغداد قسم! تا ۴۸ ساعت آینده
فاو را از ایرانی ها پس می گیریم».
آنشب علیآقا سخنرانی حماسی ایراد کرد
و در ضمن سخنرانی گفت:
« عدنان خیرالله میخواهد
برای صدام خوش رقصی کند اما شما
برای آبروی امام زمان (عج) میجنگید»
با آن سخنرانی شور و شوق عجیبی
بچهها را فرا گرفت و خط کارخانه نمک،
کُنج جاده فاو بصره شکسته شد.
اسم عملیات هم شد:
عملیات صاحب الزمان(عج)
راوی: علیرضا رضایی مفرد؛ هم رزم
کتاب دلیل؛ روایت نابغه اطلاعات عملیات
سردار شهید علی چیت سازیان،
نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر
#شهید_سردار_علی_چیت_سازیان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa