eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
9هزار ویدیو
151 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
وزیر نفت ایران دوازده سال تمام دریک سلول انفرادی بعثی های کثیف بسر برد..طوری که فقط به اندازه یه جا داشت که میتونست بشینه وحتی نمیتونست دراز بکشد..ونمیدونست الانش چه ساعتی وچه موقع از روز وشب وماه وساله؟!! الان بهاره یا پاییز؟الان روزه یاشب؟ وهر روز بلا استثناء با شکنجه شروع میشده.... اونم چه شکنجه ای!؟که در اثر شکنجه زیادگردنش صدوهشتاد درجه میچرخیده..💔! واین آخرین شکنجه اون بوده که منجر به این وزیرجوان و برومند سرزمین اسلامی امان شد!تنها مونسش کتاب قرآنی بوده که یک سرباز عراقی برایش آورده بوده وتمام سربازهای عراقی که نگهبان این بودن باشنیدن صوت قرآنش شیفته اش شدند.وبعد از شهادتش کتابها در وصفش نوشتند..(: اینها رو ما راحت مینویسیم! وخیلی سر سری میخونیم! وراحت از کنارشون رد میشیم..🚶🏻‍♂! اما لحظه ای فکر نمیکنیم؛ دوازده سال به والله خیلی زیاده..🥲💔دوازده سال..۱۴۴ماه! یک بچه رو چقدر زحمت میکشیم تا دوازده سال بشه؟حالا فکر کنیم دوازده سال نتونی یک لحظه دراز بکشی ونفهمی روزه یاشب؟..لعنت به کسانی که راحت خون راپایمال میکنند..✋🏻 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
گفته بودند یک فرمانده تیپ قرار است بیاید مدرسه برایتان سخنرانی کند. اسمش برونسی است. منتظر یک ماشین آنچنانی با چند همراه و محافظ بودیم که یک دفعه یک مردی با سبز رنگی روبروی در مدرسه ایستاد و می خواست برود داخل. جلویش را گرفتیم و گفتیم کجا، مراسم سخنرانی است و می خواهد سخنرانی کند. ایشان مکثی کرد و گفت: من برونسی هستم. شادی روح و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
[ ] 🌹اوج تواضع🌹 به اقرار تمام دوستانش در اوج تواضع بود. با آن بدن قوی اما هیچ کس از ابراهیم غرور و تکبر ندید. بارها دیده بودیم که برای حل مشکل یک فرد ناشناس، چقدر وقت می‌گذاشت. یک پیرمرد در محله ابراهیم بود که وضع مالی خوبی نداشت. ابراهیم برای کمک، از او جنس می‌خرید. وقتی دید چند وقتی پیدایش نیست، کل محل را گشت تا پیدایش کرد و مرتب به او کمک می‌کرد. ✅ آری این نصیحت لقمان در قرآن خیلی حرف‌ها دارد:«(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و با تکبر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.» [لقمان،۱۸] ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
3.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆خواب روزه دار همیشه عبادت نیست ، گاهی خیانته 🌹مجاهد شهید مدافع حرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌕شهید مدافع‌حرم 🌺در پتروشیمی اراک کار می‌کردیم. ماه رمضان بود و هوا بسیار گرم! محل کار ما مخازن کُروی بود که باید در داخل آن کار می‌کردیم. 🌻بدنه مخزن باید تا ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد حرارت می‌دید تا گرم شده و سپس شروع به کار کنیم. شهید عسگری هم‌پای ما در آن شرایط که برای کسی که روزه هم نبود، تحمّلش سخت بود، روزه می‌گرفت و کار می‌کرد. 🌺یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانه‌ای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند، اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد، از دوستان پرسید:«از کجا آورده‌اید؟ در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید!» 🌻گفتند:«از باغ کنار پتروشیمی کَندیم.» شهید گفت:«آیا صاحبش می‌داند؟» گفتند:«نه!» او چنگال را به زمین گذاشت و گفت:«با مال شبهه‌ناک جسم و روحم را آلوده نمی‌کنم. ان‌شاءالله که خداوند از میوه‌های بهشتی نصیب‌مان کند!» 🎙راوے: دوست شهید 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم‌ شهادت شهید مهدی باکری و یارانش در عملیات بدر (سال ۶۳) این فیلم از استخبارات صدام بدست آمده است 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 ماه رمضان سال 66 بود در منطقه عملياتي غرب كشور بوديم نيروهايي كه در پادگان نبي اكرم (صلی‌الله) حضور داشتند در حال آماده باش براي اعزام بودند. هوا باراني بود و تمام اطراف چادر در اثر بارش باران گل آلود بود،بطوريكه راه رفتن بسيار مشكل بود و با هر گامي گلهاي زيادتري به كفشها مي چسبيد و ما هر روز صبح وقتي از خواب بيدار مي شديم متوجه مي شديم كليه ظروف غذاي سحر شسته شده است. اطراف چادرها تميز شده و حتي توالت صحرايي كاملا پاكيزه است. اين موضوع همه را به تعجب وا ميداشت كه چه كسي اين كارها را انجام مي دهد! نهايتا يك شب نخوابيدم تا متوجه شوم چه كسي اين خدمت را به رزمندگان انجام مي دهد. بعد از صرف سحر و اقامه ي نماز صبح كه همه بخواب رفتند ديدم كه روحاني گردان از خواب بيدار شد و به انجام كارهاي فوق پرداخت و اين گونه بود كه خادم بچه هاي گردان شناسايي گرديد. وقتي متوجه شد كه موضوع لو رفته گفت: من خاك پاي رزمندگان اسلام هستم . راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 و بی‌اختیار .... چادرت را سر می‌کنی .... و مسیر همیشگی خانه تا گلزار را گریه می‌کنی. ! فضای سینه نم گرفته‌ات فریاد‌ها دارد و تو هق هق گریه‌های تنهایی‌ات را فقط برای کنار گذاشتی و کسی از آن با خبر نمی‌شود ... وقتی که بر سر مزار می‌رسی و زانوان خسته‌ات را امان می‌دهی، وقتی قبری را که بالایش نوشته‌اند سرباز رشید اسلام را در آغوش مهربانی‌هایت می‌گیری، این گریه است ... که دیگر تحمل ماندن در قفس سینه را نمی‌یابد و زمزمه‌های روی لبانت گل می‌کند. مادر همه ی ما ..... دعایمان کن 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 رزمندگان اسلام دفاع مقدس تفاوت جبهه هاي جنگ ايران و عراق ، در زمينه امكانات و تسليحات، زياد بود. اين تفاوت ها به حدي بود كه همه كارشناسان نظامي، بي هيچ ترديدي، جبهه پيروز را نيروهاي عراقي تا دندان مسلح، مي دانستند. اما آنچه كارشناسان نظامي هميشه از آن غفلت مي كردند و در نتيجه درمقابل شكست نيروهاي عراقي، انگشت حيرت به دندان مي گزيدند، معنويت حاكم بر نيروهاي ايراني بود. به خاطر همين معنويت، كمبودهايي كه مي توانست هر سپاهي را به شكست بكشاند، در بين آنان معنا نداشت! در جبهه ايران، مواد غذايي هم مانند تسليحات، حكم كيميا داشت! كبود مواد غذايي در خطوط مقدم نبرد، معنويت خاصي به نيروها داده بود! آنجا كه هر خرما ساعت ها دهان به دهان مي گذشت و هر قطره آب كه تنها باعث تر شدن لب هاي خشكيده مي شد، دست به دست مي چرخيد تا اولين نفر كه لبش را تر مي كند، كس ديگري باشد! هنوز هم بين بازمانده هاي جنگ، حلواي ماه_مبارك رمضان در جبهه، حلاوت خاصي دارد! حلوايي كه روغنش از ته مانده روغن غذاهاي گرفته مي شد، و شكرش از خاك قندهايي بود كه مربوط به جيره هر نفر مي شد يا سوغات از مرخصي برگشته ها بود. آرد آن از نان خشك هايي بود كه بيشترشان كپك زده بودند. حلواي رمضان ساده درست مي شد، ولي طعم آن به سادگي از ذهن نمي رفت . یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و صلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 همه ما روزه می‌گرفتیم ولی عراقی‌ها اجازه نمی‌دادند غذای سحری نیمه شب توزیع شود، به همین دلیل تصمیم گرفتیم صبحانه را برای افطار و ناهار را برای سحر نگه داریم. شام را هم قبل از سوت داخل باش می‌گرفتیم. حالا با دو مشکل اساسی مواجه بودیم. یکی اینکه ظرف کافی برای گرفتن غذای سه وعده نداشتیم؛ دیگر اینکه نمی‌دانستیم غذای افطار و سحرمان را چگونه نگهداری کنیم؛ باید فکری می‌کردیم. در هر آسایشگاه ۵۰ نفری پنج «قصعه» (ظرف مستطیلی شکل) برای غذا داشتیم با دو سطل کوچک و یک «حبانه» که از آنها برای ذخیره آب استفاده می‌کردیم. حدود ساعت ۹ صبح مسئولان غذا قصعه‌ها را بر می‌داشتند و برای گرفتن آش شوربا به آشپزخانه می‌رفتند. وقتی بر می‌گشتند همه را در یک قصعه می‌ریختند و لای پتو می‌پیچیدند. سر ظهر چهار قصعه دیگر را بر می‌داشتند و برای گرفتن ناهار به آشپزخانه می‌رفتند. آشپزها برای هر ۱۰ نفر یک بیل برنج در یک طرف قصعه و یک ملاقه خوروش در طرف دیگر آن می‌ریختند. غذای ظهر را هم با هر زحمتی که بود در دو قصعه جا می‌دادیم و لای پتو می‌پیچیدیم. حالا دو قصعه داشتیم که از آن برای گرفتن شام استفاده می‌کردیم. نگهداری غذا به خصوص در آن فصل گرم مشکلات بهداشتی زیادی را به همراه داشت. بعضی از بچه‌ها با خوردن غذایی که دست کم ۱۵ ساعت در فضایی نامناسب قرار داشت به بیماری اسهال مبتلا می‌شدند. این بیماری عفونی برای بعضی‌ها چنان شدید می‌شد که نای راه رفتن را از آنها می‌گرفت. این در حالی بود که ما از ساعت ۶ بعد از ظهر تا هشت صبح از رفتن به دستشویی محروم بودیم. راوی : شادی روح و و سلامتی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 بعد از مراسم تشییع دو نفری زیر سایه دیوار گلزار درچه نشستیم . با شوخی به من گفت : دعا کن در ماه رمضان نشوم و یا اگر شدم ، پیکرم را بعد از ماه رمضان بیاورند که مردم در گرما اذیت نشوند ... صحبتش یک شوخی بود ولی درست سال بعد ، در ماه رمضان به رسید و پیکرش جا ماند تا بعد از ماه مبارک همینست دیگر ... در ماه رمضان شد ... اما طبق قراری ڪه با خدا داشت پیڪرش بعد از ماه مبارک تفحص و تشییع شد . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
کجا رفت تأثیر سوز و دعا؟ کجایند مردان بی‌ادّعا؟ حسین ؛ از حسین و کربلا میخواند و عاشقان حرم اشک می‌ریختند . مداحی شهید حسین علی واودی نکا (شهادت ۲۵ اسفند ۱۳۶۳_شرق‌دجله) 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa