پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرتدلبر 🔍 #قسمتبیستهفتم 💖 میان ویرانههای زلزله پدرم صی
به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرتدلبر
🔍 #قسمتبیستهشتم
🔴 تو هم خوابت نمیاد...
💖 زیر نور مهتاب درخشش اشک
را روی صورتش دیدم.
نگاهم کرد با لبخند پرسیدم:
🌟 خوبی ؟
خندید و گفت : معلومه که خوبم
🌸 کمی جا به جا شد و نزدیک تر آمد.
چه حسی داری ...؟؟
مهربان لبخند زد : خوشحال
قراره چطور باشم!؟
خوشحالم فقط دلتنگ بابا هستم
البته مامانم.
🖤 روحش شاد، ازش بخواهبرامون دعاکنه
💫 به خودم جرات دادم و مثل بچگیها
بهش تکیه کردم ، وسوسه نزدیک شدن
به مرتضی وسوسه شیرین و مقدسی بود
که به تدبیر پدرم آن شب حلالم شد .
هر دو به آسمان پرستاره تیرماه نگاه
میکردیم مرتضی بدون حرف دستم را
گرفت ،دلم میخواست زمان همان جا
متوقف میشد.
💜 این چند روز از بهترین روزهای
زندگیام بود با هم کار میکردیم با هم
گریه و خنده داشتیم ، با هم رودخانه
میرفتیم و دور از چشم مردم بههم
عشق میورزیدیم.
این نزدیکی حلال هیجان فراوانی
داشت که در آن دیار غمزده پارادوکس
عجیبی را ایجاد کرده بود.
💖 اولین نماز را که به او اقتدا کردم هر
دو غرق اشک بودیم و شکر. پدرم دو
روزی را به منجیل رفت و ما را تنها
گذاشت. طبق قرار میبایست آخر هفته
به تهران برمیگشتیم ، مرتضی هم
شنبه باید پادگان میبود ...
میدانستم دلم تنگ این روزها خواهد
شد ...
😢 اماخبر نداشتم که پایان شادی
معصومانه ما نزدیک است ...
#ادامه_دارد ...
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0