eitaa logo
پلاک ۲۵
364 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
23 فایل
﷽ . لَشــکَرِ عَمَلیاتی ۲۵ کَـربَلا یـٰادآوَرِ عَـزمِ غُرورآفَـرینِ فَـهمیده­ هـٰایِ مَکتَب وَاَنـدیشہ حُسِیــن(ع) اَسٺ ...
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه های کربلای خان طومان ٩۵ه ش. قسمت چهارم روایت بی سیمی اردیبهشت، ساعت ١٢ظهر روز جمعه (عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله) عبدالله به : تقی، حمزه، یاسر، مالک، محسن، احمد، حسین، نصر، اسماعیل، حسن، علی، مجید، شاهد، و........... بگوش باشید عبدالله، بگوشیم. رده ها آماده باشید / دشمن درحال اجرای عملیات برای تصرف اهداف پيش بيني شده خودش هست. /اتش تهیه دشمن شروع شده وبعد از پایان آتش تهیه هجومش راشروع میکنه. /همه رزمندگان دراماده باش صد درصد باشند وبا تمام توان درمقابل دشمنان ایستادگی کنید. /ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. ، حمزه، یاسر، مالک، نصر، حسین، محسن، احمد، علی، اسماعیل و.... پیام را گرفتیم. آماده ایم(واستقم کما امرت ). خونه زرد الله، عبدالله، سید بفرما عبدالله جان، سیدرضا هستم سیدجان خوبی ان شاء الله. خداروشکر، عبدالله، تانگ ها و نفرات دشمن دوروبرموقعیت خونه زرد هستن وبسمت ما تیراندازی می‌کنند وحجم آتش سنگینی ازطرف دشمن بسمت ماریخته میشه. هم آتش بریزید وهم نیروی کمکی می‌خواهیم. :، سیدجان، الان به محمود میگم اتش روی دشمن روانه واجرا کنه. نیروی کمکی هم ازبچه های ناصرین را برایتون میفرستیم. ، محمود، عبدالله جانم. محمود جان، خونه زرد، دروضعیت سختی قرارداره، نیاز به اتش پشتیبانی دارن، زحمت بکشیددستشون رابا اجرای اتش هابگیرین. محمود:چشم الان اقدام میکنم. ، محمود، سیدرضا جانم، سیدجان محمودجان، دور وبر خونه زرد پراز تکفیری ها شده، روشون آتش بریزید. ما درمحاصره کامل هستیم، نیروی کمکی بفرستید. محمود:باشه سیدجان، الان سریع اقدام میکنیم. ، حسین، عبدالله بگوشم. حسین جان تعدادی از بچه هارابکمک سیدرضا توی خونه زرد بفرست وضعیت اونجا ردیف نیست. حسین :باشه، الان چندنفر رامی فرستم. ، عبدالله، سیدرضا بله بفرما عبدالله من تیرخوردم، وضعیت توی خونه زرد خیلی خرابه، دشمن باتانک ونفراتش امد توی خونه زرد. کمکی بفرستید، آتش بریزید، همه جای خونه زرد رااتش بریزید. محمود، محمود، تقی. جانم. آتیش می خواهیم، ازخونه زرد،سنگر دوشکا، انبار کاه، مرغداری و.... آتیش بریزید. ،:داریم آتش میریزیم، فقط باید دقیقا بگویید کجا راباید بزنیم، باید تحصیحات بدهید. محمود :سیدجان بچه ها نزدیک شماهستن بادشمن اطراف شما درگیر شدند. خودت توی خونه زردهستی چطور خونه زرد رابزنیم. :من دارم حسینی (شهید) میشم. توروخدا همه جای خونه زرد رابااتش بزنید. نیروهای دشمن همه جای خونه زرد هستن، باید بااتش نابود بشوند. من دیگه کارم تمامه، دارم حسینی میشم خداحافظ، دیداربه قیامت. ، مشتاقم جانم.مشتاق. من نزدیکتم، توی خونه هستی؟ کجا خونه زرد هستی؟ پشت درب خونه زرد هستم دارم میام بالا موقعیت تو. ، : مشتاق نیای، نیای، توی خونه زرد پر دشمن هست. مشتاقی: آمدم توی خونه، چندقدمی شماهستم. :مشتاق نیایید، من دارم حسینی میشم. خدا حافظ. ، عبدالله، مشتاق جانم. عبدالله، من خودم رابه سیدرضا رسوندم. سیدرضا داره پرواز میکنه، من اینجا با دو، سه همرزم فاطمیون تنها هستیم. شرایط خونه زرد خیلی خرابه، دشمن توی ساختمون واطراف پرهستن. کمکی بفرستید، آتش پشتیبانی بریزید. ، مشتاق، محمود بله محمودجان، آتیش بریزید، دوروبرمون نیروها وتانکهای دشمن هستن هرچه میتونید آتش بریزید. نیروی کمکی بفرستید :نیروی کمکی داره میاد نزدیکی شما هستن. آتش هم داریم میریزیم. ، عبدالله، مشتاق جانم، مشتاق. عبدالله جان، من هم تیرخوردم ، نیروی کمکی چی شد؟ :بچه هاامدند بسمت خونه زرد، بین راه با دشمن درگیر شدند دشمن بسختی مقاومت میکنه واجازه ورود بچه ها را برای رسیدن به خونه زرد نمیده. جان، من هم دارم مثل سیدرضا حسینی میشم، دیدار به قیامت، خداحافظ بچه ها. خداحافظ. ، مشتاق، محمود بچه هادارند تلاششون می‌کنند که خودشون رابشما برسونند وشما را به عقب بیاورند. ، :خداحافظ، دیداربه قیامت. (توضیحات) دراین شرایط، برادر عبدالله بتنهایی خودش را تا نزدیکی خونه زرد رساند ومتاسفانه، دشمن او راتعقیب وبدنبال به اسارت گرفتن اوبود که بلطف خدای بزرگ، ازدست دشمنان رهایی یافت وبه طرز معجزه آسایی خودش را به نیروهای خودی رساند. مطهرشهیدان سیدرضا طاهر وحسین مشتاقی دراین شرایط درموقعیت خونه زرد برای مدتی ماندگار وجاویدالاثرشد وپس یکماه پیکر شهید سیدرضا طاهر وپس از چهل وپنج روز پیکر حسین مشتاقی به کشورمان رجعت نمودند. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد. ادامه دارد سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت یادواره مجازی شهدای خانطومان : 👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3986030592C4946d1a352
@بیاد حماسه سازان کربلای خان طومان ٩۵ه ش @ (قسمت پنجم ) عاشقان زینیی (س). دررزمگاه عشق و عاشقی. از فرودگاه حلب رجز خوانی ها شروع وداغ ترشد. پس ازساعتی توقف در فرودگاه حلب بسمت منطقه جنوب غربی شهر حلب رفتیم ودرخانات مستقر شدیم. درکمترین زمان بهمراه دوستان یگان ویژه ١٩ فجر (شیرازی ها)،بسمت جبهه خان طومان حرکت کردیم. درمسیر حرکت، خاطرات سال ٩۴ه ش تداعی میشد. درهرمنطقه ای عطرشهیدان را استشمام میکردیم. از روستاها، شهرک ها عبور کرده وپس از شهرک نظامی خلصه وروستای الحمره به خان طومان رسیدیم . بخشی از موقعیت هاراباخودرو وبخشی دیگر که دردید وتیر دشمنان تکفیری بود را پیاده پیمودیم. # موقعیت های خونه زرد، سنگر دوشگا، مرصدهای دیده بانی وشناسایی، شهرک خان طومان، و..... را ازنزدیک بررسی وتوجیه شدیم. پس از چندساعت شناسایی وتوجیه به موقعیت خانات برگشتیم وبا تعدادی ازمسیولین یگان مجددا برای هماهنگی های بیشتر وبرای تحویل گرفتن جبهه پدافندی به خان طومان مراجعه کردیم. الله، رامین، شعبان، رحیم،مفید شیرزاد، باقر، محمود ، حسین ١،٢،٣،حسن،محمد تقی، مصطفی، روح الله، احمد،سیدجواد و..... شب را تا صبح کنار کاکوهای همرزم شیرازی بودند تاامادگی های بیشتری برای تغییر و تحول خط پدافندی کسب شود. (انصار الولایه)