💢 #جنـــگـــــ_نــــــــرمــــہ💢
#حواسمــــــون_هستــــــــ⁉️
✅یه روز یه #ترڪـه میره سبزی فروشی تا ڪاهو بخره ،
عوض اینڪه ڪاهوهای خوب را سوا ڪنه ، همه ڪاهو های #نامرغوب را سوا میڪنه و #میخره.
⁉️ازش مــی پرسنـد چرا #اینڪار را ڪــردی میگه: صاحبـــــ سبزی فروشــی پیرمــرد فقیــری هست
مردم همه ی ڪاهوهای خوب را میبـرند و این ڪاهوها روی دست او میمانند
و من بخاطر اینڪه ڪمڪـی به او بڪـنم اینها را میخــرم، اینها را هم میشـــود خـــورد..
☑️> این #ترڪـه ڪســی نبود جز #عـــارف بزرگــ آقا سید علــی #قاضی تبریــزی(ره)✔️
🔰یه روز یه #ترکــه میره #جبهه، بعد از یه مدت #فرمانـــده میشه
یه روز بهش میگن #داداشت #شهیــد شده افتاده سمت #عراقـــی ها اجازه بده بریم #بیاریمــش.
جواب میده ڪـــدوم #داداشــــم؟ اینجا #همه #داداش من #هستن.
اون #ترکـــه تا زنده بود #جنگید و به داداش های شهیدش #ملحـــق شد✳️
👈> اون ترڪـــه ڪســـی نبود جز مـهـــدی باڪـــری👉
❌از ایــــن به بعــــد قــــبل جڪـــــ تعریفــــــ ڪــردن حواسمـــــون باشــه چه ڪسانــــی رو به سخـــــــره میگیریـــــم❌
💟یه #لـــره میشه #شهیــــد بهنام #محمـــــدی. اولیــــن #نوجـــوان 13 سالـــه شهید راه #وطن
و...
🔴👈یه روزی یه #ترڪــه، یه #عربــــه، یه #قزوینیـه، یه #آبادانیـــه، یه #اصفهانیـــه، یه #شمالیــــه، یه #شیرازیـــه، #بوشهریـــه،#رشتیه #کرمانیه و ...
مثل #مــرد جلــوی #دشمـــن وایـــستادن تا کســــی #نگـــاه چپ به #خاڪـــ و #ناموسمــون نکنـــــه👉
🌷 لـره...........شهید محمد بروجردی بود
🌷 ترڪـه.......... شهید مهدی باکری بود
🌷 عربـه......... شهید علی هاشمی بود
🌷 قـزوینیه...... شهید عباس بابایی بود
🌷 آبادانیـه...... شهید طاهری بود
🌷 اصفهـانیه.... شهید ابراهیم همت بود
🌷 شمـالیـه...... شهید شیرودی بود
🌷 شیـرازیـه...... شهید عباس دوران بود
🌷 بوشهریـه.....شهید نادر مهدوی
🌷رشتیه ومازندارنیه....شهیدقلی پور
🌷وکرمانیه....میشه سرداردلها،عزیزیک ملت،شهیدحاج قاسم سلیمانی
⛔️👈 #مواظــب باشیـــم ، #دشمــــن امـــــروزی با #ســـلاح ســـرد و گـــــرم #حملـــه #نمیـکنـــه...
🌹 #یادشهداباصلوات🕊🕊🕊
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🌸 اینم یک نوع #مرگ (شهادت) هست‼️
🔹روزی که #آیتالله جوادی آملی خاک بر سر ریخت!
🔹هنگام دفاع مقدس آیتالله جوادی آملی #جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند؛ در میان رزمندگان، نوجوان باصفایی بود که ۱۴ سال داشت.
🔹پایین ارتفاع چشمهای بود و باران گلوله از سوی عراقیها میبارید؛ لذا فرماندهان گفتند برای #وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.
🔹هنگامی که آیتالله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت #چشمه میرفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن #نوجوان گوش نکرد.
🔹آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیتالله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که #عزیزم کجا میروی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند میتوانی #تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است.
🔹نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این #عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال #بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت.
🔹دقایقی بعد قرار بود عدهای از بسیجیان بروند جلو و با #عراقیها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیتالله #جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازهای آوردند. آیتالله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا #پرکشیده و رفته.
🔹آیتالله جوادی آملی کنار #جنازهاش روی خاک نشستند، #عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: جوادی! فلسفه بخوان؛ جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!
🔹من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز #آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟!
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊