هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجتالاسلام پناهیان دیدن چه فیلمی را به خانوادهها توصیه میکند؟
fna.ir/ddojtk
@Farsna
به بابام میگم من بمیرم چکار میکنی؟؟؟
میگه وای خدا نکنه زبونت و گاز بگیر یارانه تو قطع میکنن😳😜😁
@pellake8
هدایت شده از سبک زندگی اسلامی
✅ اگه پسر و دختر آدم های عاقل و فهمیده ای هستن، بهتره که پدر و مادرها اون مقدار پولی که میخوان برای عروسی فرزندانشون خرج کنند رو بدن به بچه هاشون تا در جای بهتر مصرف بشه.
⭕️ واقعا برگزاری مراسمات عروسی سنگین اصلا هییییچ ضرورتی نداره، خصوصا در این شرایط بحرانی اقتصادی
💥 ضمن اینکه طبق تفکر تنهامسیری، جهیزیه رو "هر طرفی که توانایی مالی بهتری داره تهیه کنه" تا فشاری به طرف ضعیف تر نیاد.
اصلا رسم نباشه که یک طرف به اجبار جهیزیه رو بده!
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شما از کجا مطمئنید ولیّ فقیه از امام زمان(علیه السلام) دستور میگیره...؟
استاد #پناهیان
May 11
#داستانک
شب سردی بود...
"زن" بيرون "ميوهفروشى" زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند.
شاگرد ميوهفروش، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و "انعام" مىگرفت.
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزدیک تر...
چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى "خراب و گنديده" داخلش بود. با خودش گفت:
«چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه.» مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به "بچههايش" بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند.
"برق خوشحالى در چشمانش دويد..."
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو، نشست پاى جعبه ميوه.
تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد ميوهفروش گفت:
«دست نزن ننه! بلند شو و برو دنبال كارت!» زن زود بلند شد، "خجالت كشيد." چند تا از مشترىها نگاهش كردند. صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه "خانمى" صدايش زد:
«مادرجان، مادرجان!»
زن ايستاد، برگشت و به آن زن نگاه كرد. زن لبخندى زد و به او گفت:
«اينارو براى شما گرفتم.» سه تا پلاستیک دستش بود، "پُر از ميوه؛ موز، پرتقال و انار."
زن گفت: «دستت درد نكنه، اما من مستحق نيستم.»
زن گفت:
«اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى. اگه اينارو نگيرى، دلمو شكستى. جون بچههات بگير.»
زن منتظر جواب زن نماند، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد. "قطره اشكى" كه در چشمش جمع شده بود، غلتيد روى صورتش.
دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت:
« پيرشى!... خير ببينى...»
هيچ انرژی براى قلب، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست.❣
@pellake8
🖤 🎧
پا به پای #غم_من پیر شد و حرف نزد
داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد
#غصه میخورد که من حال خرابی دارم
از همین غصهی من سیر شد و حرف نزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
#شب_به_شب آمدنم دیر شد و حرف نزد
وای از آن لحظه که #حرفم دل او را سوزاند
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد
صورت پر شده از #چین_و_چروکش یعنی
#مادرم_خسته_شد و پیر شد و حرف نزد
هدایت شده از معجون هفتگی داخله وخارجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هاشمی: خوشحالم! اکنون می توانم راحت بمیرم!
⏪وضعیت امروز ما، نتیجه تلاش این بزرگوار است.😭😭🤕🤕