eitaa logo
ساکنین پلاک "8"
145 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6هزار ویدیو
100 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ روح که بزرگ شد، تن به زحمت می‌‏افتد 🔻 اساساً که بزرگ شد، به زحمت می‌‏افتد، و روح که کوچک شد، تن آسایش پیدا می‌کند. این خود یک حسابی است... 🔸 روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می‌رود؛ اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال و می‌رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می‌دهد برای اینکه می‌خواهد در خانه‌اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد. اما روح بزرگ به تن نان جو می‌خوراند، بعد هم بلندش می‌کند و می‌گوید کن. 🔸 روح وقتی که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسب‌ها لگدمال می‌شود، جریمه‌ی یک روحیه‌ی بزرگ را می‌دهد، جریمه‌ی یک را می‌دهد، جریمه‌ی حق‌پرستی را می‌دهد، جریمه‏‌ی روح را می‌دهد. وقتی که روح بزرگ شد، به تن می‌گوید من می‌خواهم به این خون ارزش بدهم. 👤 📚 از کتاب ، ج۱ 📖 ص۳۱ @pellake8
✳️ امام حسين(ع) شهيد فراموشكاری مردم شد 🔻 مهم‌ترين علت شهادت (ع) يا مهم‌ترين علت گرويدن مردم به امويان، ‌ مردم بود. مقصود از جهالت اين نبود كه چون مردم بودند، مرتكب چنين عملی شدند و اگر تحصيل‌كرده می‌بودند نمی‌كردند؛ نه! در اصطلاح دين، جهالت بيشتر در مقابل گفته می‌شود و مقصود آن تنبّه عقلی است كه مردم بايد داشته باشند، و اين چندان ربطی به سواد و بی‌سوادی ندارد. ‼️ به عبارت ديگر امام حسين(ع) شهيد مردم شد، زيرا اگر در تاريخ ۵۰، ۶۰ ساله خود فكر می‌كردند و قوه تنبه و استنتاج و عبرت‌گيری در آنها می‌بود و به تعبير سيدالشهداء(ع) كه فرمود: «ارجعوا الي عقولكم» اگر به عقل و تجربه ۵۰، ۶۰ساله خود رجوع می‌كردند و جنايت‌های ابوسفيان و معاويه و زياد در كوفه و خاندان اموی را فراموش نمی‌كردند و گول ظاهر فعلی معاويه را -كه دم‌زدن از دين به‌خاطر منافع شخصی است- نمی‌خوردند و عميق فكر می‌كردند، و حساب می‌كردند آيا حسين(ع) برای دين و دنيای آنها بهتر بود يا يزيد و معاويه و عبيدالله، هرگز چنين جنايتی واقع نمی‌شد. پس درحقيقت علت عمده اينكه مردمی نسبتا معتقد به اسلام اين‌طور با خاندان پيغمبر رفتار كردند، فقط و فقط فراموشكاری و گول ظاهر خوردن آنها بود، يعنی نتوانستند پشت پرده نفاق را ببينند. شعائر اسلامی را محفوظ می‌ديدند و توجه به و معانی ازبين‌رفته نداشتند. 👤 📚 | ج ۲، 📖 صص ۳۳-۳۲ @pellake8
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! 🔻 تجلی‌دادن ، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. 🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر عطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم داشتن، رسم چنین نیست. 👤 📚 | ج۱ 📖 ص ۳۹۱ @pellake8
مرد بزرگ، روحش صاحب حماسه است 🔻 مرد بزرگ، روحش صاحب حماسه است؛ خواه برای خودش کار کرده باشد یا برای یک ملت و یا برای بشریت و انسانیت کار کرده باشد و یا حتی بالاتر از انسانیت فکر کند و خودش را خدمتگزار هدف‌های کلی خلقت بداند، که اسم آن را رضای خدا می‌گذارد، بدین معنی که خداوند این خلقت را آفریده و برای آن یک مسیر و هدف کلی قرار داده است؛ این راه، راه رضای خداست. 👤 📚 از کتاب ، ج۱ 📖 ص ۲۷ #⃣ @pellake8
✳️ امام حسين(ع)؛ شهيد فراموشكاری مردم 🔻 مهم‌ترين علت شهادت امام حسين(ع) يا مهم‌ترين علت گرويدن مردم به امويان، ‌«جهالت» مردم بود. مقصود از جهالت اين نبود كه چون مردم «بی‌سواد» بودند، مرتكب چنين عملی شدند و اگر تحصيل‌كرده می‌بودند نمی‌كردند؛ نه! در اصطلاح دين، جهالت بيشتر در مقابل «عقل» گفته می‌شود و مقصود آن تنبّه عقلی است كه مردم بايد داشته باشند، و اين چندان ربطی به سواد و بی‌سوادی ندارد. ‼️ به عبارت ديگر امام حسين(ع) شهيد «فراموشكاری» مردم شد، زيرا اگر در تاريخ ۵۰، ۶۰ ساله خود فكر می‌كردند و قوه تنبه و استنتاج و عبرت‌گيری در آنها می‌بود و به تعبير سيدالشهداء(ع) كه فرمود: «ارجعوا الي عقولكم» اگر به عقل و تجربه ۵۰، ۶۰ساله خود رجوع می‌كردند و جنايت‌های ابوسفيان و معاويه و زياد در كوفه و خاندان اموی را فراموش نمی‌كردند و گول ظاهر فعلی معاويه را، كه دم‌زدن از دين به‌خاطر منافع شخصی است، نمی‌خوردند و عميق فكر می‌كردند، و حساب می‌كردند آيا حسين(ع) برای دين و دنيای آنها بهتر بود يا يزيد و معاويه و عبيدالله، هرگز چنين جنايتی واقع نمی‌شد. پس درحقيقت علت عمده اينكه مردمی نسبتا معتقد به اسلام اين‌طور با خاندان پيغمبر رفتار كردند، فقط و فقط فراموشكاری و گول ظاهر خوردن آنها بود، يعنی نتوانستند پشت پرده نفاق را ببينند. «ظواهر» شعائر اسلامی را محفوظ می‌ديدند و توجه به «اصول» و معانی ازبين‌رفته نداشتند. 👤 📚 | ج ۲ 📖 صص ۳۳-۳۲
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! 🔻 تجلی‌دادن «ایثار»، این عاطفهٔ انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثهٔ «کربلا» بوده است و گویی این نقش به‌عهدهٔ «ابوالفضل العباس» گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعهٔ فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. 🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: «فذکر عطش الحسین...» یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم «امام» داشتن، رسم «وفاداری» چنین نیست. 👤 📚 | ج۱ 📖 ص ۳۹۱ https://eitaa.com/pellake8
✳️ شعار امروز تو باید فلسطین باشد 🔻 اگر پیغمبر اسلام زنده می‌بود، امروز چه می‌کرد؟ درباره چه مسئله‌ای می‌اندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم می‌خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود می‏‌لرزد. این یک مسئله‌ دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم واللهِ مرتکب گناه شده‌ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است. 🔸 داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‌گفت برای من عزاداری کنید، می‌گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می‌گفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا می‌گفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! اگر حسین بن علی بود می‌گفت: اگر می‌خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. 👤 📚 از کتاب ، ج ۱ 📖 صص ۲۷۳-۲۷۰