eitaa logo
ساکنین پلاک "8"
145 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6هزار ویدیو
100 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ قیامت این چیزها را نمی‌داند! 🔻 مرحوم اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. 🔸 یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری». 📚 کتاب 📖 ص ۴۸ 👤 #⃣ @pellake8
✳️ شب‌ها برای نماز بیدارم می‌کنند! 🔻 مرحوم خودش نقل فرموده بود: «شب‌ها برای مرا صدا می‌زنند. یک شب می‌گویند: مرتضی برخیز! یک شب دیگر می‌گویند: شیخ مرتضی! و یک شب دیگر می‌گویند: آقا شیخ مرتضی! من وقتی دقت می‌کنم، می‌بینم این‌ها به من بستگی دارد. هرروز که من در و دقت بیشتری می‌کنم و زیادتر هستم، در بیدارشدن با بیشتری روبه‌رو هستم.» 📚 کتاب 📖 ص ۶۹ 👤 #⃣ @pellake8
شاید حضرت عزرائیل عجله داشته باشد! 🔻 مرحوم شصت یا هفتاد سال پیش در همین تهران زندگی می‌کرد. پیرمردهایی هستند که از ایشان خاطراتی دارند و من با برخی از آن‌ها برخورد داشته‌ام. این مرحوم نقل می‌کند که یک بار بعد از نماز مغرب‌وعشا که مسئله می‌گفتم، یک مسئله را اشتباه گفتم. وقتی به منزل رفتم متوجه شدم که اشتباه گفته‌ام. همان شب راه افتاده و به در خانه‌ی مسجدی‌هایی که دوروبر منزل ایشان بودند و آن‌ها را می‌شناختند رفتند و به آن‌ها گفتند که آن مسئله را اشتباه گفته‌اند. به در چند خانه که رفتند، یک نفر به او گفت: حاج آقا چه عجله‌ای است، حالا فردا شب ما می‌آمدیم آن‌جا شما آن را تصحیح می‌کردید. گفت: شما عجله ندارید، شاید (ع) عجله داشته باشد و فرصت به فردا نرسد که من آن را تصحیح کنم! 👤 #⃣ 💬 حرف حساب: یادمه جایی از آیت الله میرباقری می‌خوندم که علامت مؤمن اینه که لاابالی نیست. یعنی حواسش به کارهاش و نتایج کارهاش هست و اگه انسان بی‌تفاوت و بی‌مبالات باشه، اهل گناهان کبیره می‌شه. به پیام‌هایی که تو فضای مجازی منتشر می‌کنیم چقدر توجه داریم؟ چقدر برامون مهمه پیامی که می‌فرستیم باعث انحراف فکری و اعتقادی و اخلاقی دیگران نشه؟ چقدر افکار عمومی برامون مهمه؟ و... مؤمن لاابالی نیست! @pellake8
قیامت این چیزها را نمی‌داند! 🔻 مرحوم اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. 🔸 یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری». 📚 کتاب 📖 ص ۴۸ 👤 #⃣ https://eitaa.com/pellake8