eitaa logo
پیک آشنا😍✋
332 دنبال‌کننده
58.1هزار عکس
52.5هزار ویدیو
113 فایل
اُدْعُ الی سبیل ربک بالحکمةوالموعظةالحسنةوجادلهم بالتي هي احسن...~ مردم رابابرهان واندرزنیکوبه راه پروردگارت فراخوان وبابهترین شیوه مباحثه کن...~ حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♦️ الله علیها 👈🏼 (م۱۳۳۵ق) رحمت الله علیه مینویسد: 🔅 یکی از خدّام آستانه مبارکه به نام آقای سید حسین فرزند مرحوم آقا سید صفی چنین نقل کرد که: "پای عموی من انگشت‌هایش سیاه شده بود و اطبا از معالجه او عاجز شده بودند. و جراحان اتفاق بر این مطلب کرده بودند که باید پای او را برید که مرض بالاتر نرود. و بنا گذارده بودند فردا پای عموی مرا ببرند. تا آنکه خود میرزا اسدالله گفته بود: حالا که بنا شده فردا پای مرا ببرند، پس امشب مرا ببرید در حرم سلام الله علیهابگذارید. 🔅 غلامی بود مبارک نام داشت او را به‌دوش کشید. او را برد وسط حضرت معصومه علیهاالسلام گذارد و خدّام درب حرم را بستند و در پای ضریح بنا کرد از درد نالیدن و فریاد زدن؛ به‌حدی که بعضی از خدام که پشت در بودند، خواب نرفتند. 🔅 آنها از درد و ناله او تا نزدیک صبح صادق متأثر بودند. خدامی که پشت درب حرم بودند، دیدند که میرزا اسدالله صدا می‌زند و می‌گوید: ⭕️درب حرم را باز کنید که حضرت مرا شفا داده است. 🔅 خدام برخاستند و در حرم را باز کردند، دیدند که میرزا اسدالله خوشحال و خندان است. او گفت: در عالم خواب دیدم بانوی مجلله‌ای آمد به نزد من و فرمود: چه می‌شود تو را؟ عرض کردم که: این مرض پای مرا گرفته و مرا عاجز کرده یا شفا و یا مرگ از خدا می‌خواهم. ایشان گوشه مقنعه خود را بر روی پای من چندین دفعه مالیده و فرمودند: 🌹شفا دادیم تو را. عرض کردم: شما کیستید؟ فرمودند: مرا نمی‌شناسی و حال آنکه نوکری مرا می‌کنی!من فاطمه دختر موسی‌بن‌جعفر می‌باشم. 🔅 بعد از بیدار شدن، قدری پنبه دیده بود در نزد خود. آن پنبه را برداشته بود و به هر مریضی ذره‌ای از آن پنبه می‌داد که بمالد به موضع درد، شفا می‌یافت و آن پنبه در خانه بود تا آن وقتی که سیلاب آمد آن را خراب کرد، آن پنبه از بین رفت و دیگر او را پیدا نکردیم". 📕 أنوار المشعشعین، شیخ محمدعلی نائینیاردستانی(چاپ کتابخانه آیت‌الله مرعشی‌نجفی، در قم)، ج۱، ص۵۰۴_۵۰۲ 🤲صلی الله علیک یا بنت موسی بن جعفر ورحمت الله و برکاته ولعن الله اعدائک بعددعلمه .