🔆 پندانه
🥀 درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند: هرچه كنی به خود كنی؛ گر همه نیک و بد كنی.
🌺 اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید، وقتی شعرش را شنید گفت: من پدر این درویش را در میآورم.
🌴زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یک فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی.
🪴از قضا زن یک پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود، یک دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد و گفت: من از راه دور آمدهام و گرسنهام.
☘ درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت: زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!
🌷پسر، فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت:درویش! این چی بود كه سوختم؟
🍀درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد، گفت: حقا كه تو راست گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی؛ گر همه نیک و بد كنی
هدایت شده از مشتاقان حضور
#آیات_نور
#حزب بیستم
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- مخالفت با رسول خدا و شكستن وحدت مسلمانان (كه در آيه قبل آمده بود) نوعى شرك است.
2- شرك، بزرگترين گناه نابخشودنى است.
3- انسان بايد در حالتى بين بيم و اميد نسبت به مغفرت الهى باشد.
4- شرك، مايه گمراهى و دورى از هرگونه كمال است.
#استاد_قرائتی
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از یاوران مهدوی
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟
ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند
گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟
من دخیل التماس رابه چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی ؟❤️
🌕🌺🌕ولادت
🌕🌺🌕با
🌕🌺🌕سعادت
🌕🌺🌕امام
🌕🌺🌕مهربانی
🌕🌺🌕حضرت
🌕🌺🌕علی بن
🌕🌺🌕موسی
🌕🌺🌕الرضا
🌕🌺🌕برشما
🌕🌺🌕دوستان
🌕🌺🌕عزیز
🌕🌺🌕مبارک
🌕🌺🌕باد
عیدتون مبارک یاوران مهدوی 🌹🌹🌹
هدایت شده از یاوران مهدوی
*♥️دعای_سلامتی_امام_زمان_عج♥️*
✅درقنوت نمازهابخوانید
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
*۞اَللّهُمَّ۞*
*۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞*
*۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞*
*۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞*
*۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞*
*۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞*
*۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞*
*۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞*
*۞طَویلا۞*
*🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسِ خوبِ امام رضایی🤠
@peyvan🦋
هدایت شده از غدیرستان
48.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ
🍃 در راه انتظار #امام_زمان عجل الله فرجه چه کارهایی باید انجام دهیم؟
➖ معنای منتظر چیست؟
➕ انتظار یک فعل است...
1⃣ شناخت کامل معارف
2⃣ حفظ خود از فتنه های زمان
3⃣ تبلیغ و تربیت مخاطب
🎙 دکتر علیرضا هزار
➥ 🆔 @Ghadirestan
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
http://www.Ghadirestan.com
📲 مؤسسه غدیرستان کوثر نبی
May 11
هدایت شده از لبیک یامهدی (عج)
🔰 مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
♻️ دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
❇️ ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
✅ با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
♻️ شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹
میلاد عالم آل محمد، امام رئوف بر شیعیان و محبانش تبریک وتهنیت باد🌷🍃
هدایت شده از حسین آهنگی
روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی
بود ، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش
فرو رفت .
از شدت درد فریادی زد !!
و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد.!!
مردی حکیم که از آن مسیر عبور میکرد
ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش
تحویل داد و شعری را زمزمه کرد:
درختی که پیوسته بارش خوری
تحمل کن انگه که خارش خوری
حکیم به کفاش گفت :
این سوزن منبع درآمد توست.
این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور میاندازی!
نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم
خوبی هایی که از جانب آن شخص
به ما رسیده را به یاد آوریم،
آن وقت ضمن اینکه نمک نشناس نبوده ایم تحمل آن رنج نیز آسانتر می شود.