eitaa logo
پزشکی و اطلاعات دارویی و عمومی
179 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
14 فایل
📞 09190139934 ☎️ 09379094658
مشاهده در ایتا
دانلود
.. ✅✅ 🛑 عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار : در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق ، از جمله احزاب مخالف صدام ، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود برزان تکریتی سپرده بود . یکی از دستگیر شدگان این حزب ، میاده زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند . میاده نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای برزان تکریتی برادر صدام مینویسد ، و از او در خواست میکند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند . برزان قبول نکرد و در جواب نامه‌ میاده نوشت : جنین داخل شکمت هم باید بمیرد ، و با تو دفن گردد .... ! میاده‌ که روزهای آخر بارداری را طی میکرد ، در روز موعود به پای چوبه‌ دار رفت ، و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت . خانم میاده در حین اعدام ، بالای دار وضع حمل کرد ، و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته ، به پایین افتاد . رضیه زنِ زندانبان ، با اشاره‌ رییس زندان ، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد ! آقای برزان ، برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان ، حال و روز خانم میاده و جنینش را جویا شد ، و گزارش خواست . رییس زندان نیز در گزارش نوشت : جنین با مادر در چوبه‌ دار ماند تا مُرد ... ! رییس ، و پزشک زندان ، و رضیه زنِ زندانبان ، باهم شدند که همدیگر را به برزان تکریتی نفروشند ، و توافق کردند که رضیه نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد . از آن‌ پس ، همه نوزاد را میخواندند . سالها گذشت و ولید بزرگ شد . برادر خانم میاده (دایی واقعی ولید) در زندگی میکرد و سالها پیشتر ، خبرهایی درباره‌ ولید ، از رضیه زنِ زندانبان دریافت کرده بود . او در سال ۲۰۰۳ میلادی ، و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش میاده را پیدا ، و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که رضیه داده بود او را یافت . ولید قبول نکرد که به آلمان کند ، و گفت : رضیه مثل مادرم هست ، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده ، هرگز تنهایش نمیگذارم . این اتفاق زمانی بود که رضیه شده بود . خانم رضیه با خواهش از مسوولین ، ولید را به جای خود ، به عنوان و مأمور زندان استخدام میکند . ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند ، از جمله (( برزان تکریتی )) برادر ناتنی صدام بود. از قضای الهی ، ولید پسر خانم میاده ، مسئول مستقیم سلول برزان تکریتی شد ، و همانجا بود که قصه‌ مادر و فرزند درون شکمش را برای برزان تعریف کرد و گفت : حال آن فرزند من هستم ! آقای برزان با شنیدن این داستان از زبان ولید ، از خود شد و به زمین افتاد ... ! پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ برزان ، ولید به عنوان زندانبان ، مأمور اجرای او شد و با دست خود را بر گردن برزان انداخت . بدین‌سان دست حق و ، ستمگر را از جایی که گمان نمیکرد ، به سزای اعمالش رساند . یقیناً روزگار به و ظالمان مهلت میدهد تا شاید برگردند ، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران و وجود نخواهد داشت . برگرفته از نوشته‌های (( معشوقه‌ صدام حسین )) رئیس جمهور معدوم عراق . آنقدر گرم است بازارِ چشم اگر بود ، هرروز ، روز است . ☑️☑️ 👨‍⚕ 💉💊🩺 ‌‌‎‎‎‎‌🌷❖═▩◕✿🕯️✿◕▩═❖‌🌷 ❣.•°``°•.¸.•°``°•.❣💜 ‎‌‎ 📚 https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌       •.¸            ¸.•            °•.¸¸.•°`             ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)          (¸.·´    (¸·´      ♥️ ╭┈────『🌻』 ╰┈➤ •🌻•✾• •✾•🌻• 𝗝𝗢𝗜𝗡☞ ❤️‌ ✦⃟░⃟‌‌‌‌‌‌‌‌✮‎. 📙 https://ble.ir/drali_mokarrami19 🖍 ❖️⃟࿐ ‌♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣ ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ    ❆┈•𝑱𝒐𝒊𝒏 𝑷𝒍𝒆𝒔𝒂𝒆•┈❆ ❥•✦◍❁♥️⃝⃔⭐∞❁◍✦•❥