🔰1خرداد سالروز بزرگداشت صدر الدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی(ملاصدرا)"رضوان الله تعالی"
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
#انجمن_علمی_فلسفه_و_عرفان
چالش_های_حکمت_متعالیه_مسئولیت_اخلاقی.mp3
43.03M
🎙#گزارش_صوتی
🔹با عنوان:(چالش های حکمت متعالیه در باب توجیه مسئولیت اخلاقی)
📌 باحضور:
آقای دکتر کرامت ورزدار (دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران)
خانم دکتر فاطمه سادات کتابچی (دکتری تخصصی الهیات و معارف اسلامی گرایش فلسفه و کلام اسلامی)
🔹۳۱اردیبهشت ماه۱۴۰۲
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
#انجمن_علمی_فلسفه_و_عرفان
📷#گزارش_تصویری
🔹با عنوان:(چالش های حکمت متعالیه در باب توجیه مسئولیت اخلاقی)
📌 باحضور:
آقای دکتر کرامت ورزدار (دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران)
خانم دکتر فاطمه سادات کتابچی (دکتری تخصصی الهیات و معارف اسلامی گرایش فلسفه و کلام اسلامی)
🔹۳۱اردیبهشت ماه۱۴۰۲
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
#انجمن_علمی_فلسفه_و_عرفان
🔶 محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی ملفب به صدرالمتالهین ، ملا صدرا در سال 979 قمری، در شیراز وخانواده شیعه دوازده امامی بدنیا آمد .پدرش مرد سیاستمدار ودانشمند بود وزندگی او در رفاه گذشت ..اوبسیار باهوش بود وعلوم فقه ، حقوق ، منطق ، فلسفه ، هنر ( خوشنویسی) وبه زبان فارسی وعربی تسلط کامل داشت .
🔸مدتی در شیرازبود وبعد به قزوین پایتخت صفویه رفته، در زمان شاه عباس اول زندگی
میکرده ،بعدها به روستای کهک نزدیک قم رفته وبه ریاضت وعبادت مشغول شده وگفته شده به مرحله کشف وشهود رسیده بود .
🔷 هم عصر شیخ بهایی ومیر داماد بوده ، بزرگترین کتاب او "اسفار"نام دارد.
🔹فیاض لاهیجی وفیض کاشانی از شاگردان اوبوده که بعدها دامادش هم شده اند .
🔷*رساله سه اصل ملاصدرا *به مقام ظاهر بینان که به نام علم ودین با حکمت وعرفان خصومت میورزند میپردازد .این رساله درباره سیر وسلوک وتکامل اخلاقی وکشف علوم حقیقی ونیز موانعی که در راه وصال به حقیقت در راه سالک نهاده شده است صحبت میکند.
🔹 از نظر او حجاب انسانها سه چیز است :
👈1- جهل به معرفت نفس که حقیقت آدمی است .
👈2- حب جاه ومال ومیل به شهوات ولذات
👈3- نفس اماره که بد را نیک ونیک را بد مینماید .
🔺ایده او اصالت وجودی وپیرو مکتب حکمت متعالیه بوده است
🔻وی در سال 1050قمری وفات یافته وآرامگاه او در بصره میباشد .
روحش شاد.
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🎁اسامی ۴نفر از برندگان هدیه مسابقه کتابخوانی با( محوریت کتاب نظام حقوق زن در اسلام به قلم استاد شهید مرتضی )
از سوی انجمن فلسفه و عرفان اسلامی و کانون کتابخوانی بندرعباس که در تاریخ شنبه ۳۰ اردیبهشت ۴۰۲
برگزار گردید👇🏻
1. مریم سلیمی
2. محدثه صالحی
3. فاطمه جعفری حاجی آبادی
4. مهدیه تمجیدی فر
✅این بزرگواران برای دریافت هدیه به شماره زیر در ایتا یا تلگرام پیام دهند: 09106853708
✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی
🆔https://eitaa.com/philosophymazaheb
📍زاویه بررسی میکند:
🔺امکانات فلسفه ملاصدرا برای پیشرفت ایران
🔺با حضور: سید محمد تقی چاووشی
🔺چهارشنبه 3 خرداد
ماه، ساعت 22:30 به صورت زنده
#زاویه : محملی برای گفتگوی اهالی علوم انسانی
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🖌یادداشت
📗وامداریِ ذاتیِ دین به اخلاق
◀️قسمتِ هفتم
❇️پیش از این بیان شد که مؤلّفهی «رسالت» یکی از سه عنصرِ سازندهی «ادیانِ ابراهیمی» و حتّی مهمّترینِ آنهاست. به بیانِ دیگر تدیّن به یکی از سه دینِ ابراهیمی جز با پذیرشِ حقّانیّتِ یکی از سه پیامبرِ این ادیان (موسی، عیسی و حضرتِ خاتم) امکان پذیر نیست.
❇️ فردی که به رسالتِ یکی از این سه پیامبر اذعان میکند از طریقی به حقّانیّت یکی از این سه پیامبر به نحوِ مانعه الخلوّ پی برده است. این طریق از سه راه خارج نیست: اعجاز، نصّ و مجموعهی شواهد و قرائن.
❇️با توجّه به مطالبِ پیشین آشکار میشود تشخیصِ رسولِ صادق برای فردی که قائل به حُسن و قُبحِ ذاتیِ افعال نیست؛ امری محال و در نتیجه «رسالت» برای چنین فردی امری «بیمعنا» است. در نتیجه باورِ مُنکرِ اخلاقِ ذاتی به یک رسولِ صادق، باوری ناشی از ترس، تعصّب، تقلید و سایرِ امورِ روانی است و همچنین مُحتوای باورِ وی نیز به دلیلِ عدمِ معناداریِ «رسول» و «رسالت» خالی از معناست.
❇️برای پارادوکسیکال بودنِ باورِ منکر اخلاق به «رسالت» از بیانِ زیر استفاده میکنم. فرض کنیم فردی که مُنکِر حُسن وقُبح ذاتیِ افعال است ادّعا کند که باور به رسالتِ حضرت خاتم دارد و رسالت نیز برای وی معنادار است. وی معنای رسالت را چنین تعریف کند:«حضرت خاتم رسولِ حقّ است به این معنا که هر آنچه انجام میدهد حجّت بر خلق است ولو اینکه منافیِ اخلاقِ ناشی از فطرت و عقلِ عملی باشد. هیچ حُسن و قُبحِ ذاتی ای وجود ندارد و حُسن و قُبح را مَنش و گفتار و کُنش رسولِ خدا می سازد. اگر رسولِ خدا در جایی دروغ گفت، پس دروغ در آنجا خوب است و اگر در جایی خیانت کرد، خیانت در آنجا خوب است و قِس علی هذا».
❇️در محاجّه با چنین فردی می گوییم بسیار خب! ما تعریفِ شما را از رسالت میپذیریم. شما از کجا پی بردی به اینکه حضرتِ خاتم، مصداقِ تعریفِ شما از رسالت است. از کجا و با چه طریقی به این امر پی بردی که این شخص مصداقِ رسولِ خداست؟ شاید اشتباه کرده باشی.
❇️اگر مُنکِر اخلاق در پاسخ یکی از سه راهِ مذکور را بیان کند با توجّه به اینکه هر سه راه مبتنی بر اخلاق است بنابراین مُنکِر اخلاق به حُسن و قُبحِ ذاتیِ افعال تن داده است و در نتیجه تعریفِ وی از «رسالت» تعریفی پارادوکسیکال است زیرا وی از طرفی اذعان به حُسن و قُبح برخی از افعال دارد و از طرفی تعریفِ وی از رسالت نشان میدهد که وی چنین باوری ندارد. بنابراین مُنکِر اخلاق که ادّعای تدیّن دارد در تفکّر خود هم قائل به حُسن و قُبحِ ذاتیِ افعال هست و هم قائل به حُسن و قُبح ذاتیِ افعال نیست و این چیزی جز پارادوکس و بیمعناییِ تعریفِ وی نیست.
❇️برای معناداریِ رسالت؛ مُنکِر اخلاق یا باید از این تعریفِ خویش دست بکشد و یا آنکه به دنبالِ طریقی غیر از این سه طریق باشد.
https://t.me/keramatlogic
✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🔷🔹خودت را بشناس
سقراط اساس فلسفه خود را بر یک جمله استوار ساخت و گفت: «خودت را بشناس» ابنسینا هم در آغاز نمط سوم الاشارات و التنبیهات با صراحت تمام میگوید:
ای انسان به خودت بازگرد و در خویشتن خویش تامل کن، هنگامی که در حال صحت و سلامت هستی و در برخی موارد به امور بیرون از خود آگاهی به دست میآوری، آیا چنین نیست که هرگز از خود غافل نیستی و همواره خودت برای خودت حضور داری؟
سخن ابنسینا و بیان بهمنیار
غلامحسین ابراهیمی دینانی
✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام
🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
❇️قسمت اول
■ فلسفه و چالش های فراروی آن
◾️فلسفهء امروز رودخانه اندیشه های ژرف در عالم شناخت مفاهیم و ساختار های وجودی آن است. مفاهیم که بشر امروزه در خصوص آن کند وکاو میکند ریشه های در کشتزار افکار گذشتهء بشریت دارد. چارچوب های فکری یک فرد با گذری پیکان زمان صیقل یافته و میتواند پایه های فکری برای سایر افراد باشد.
افکار فلاسفه جوهر جاودانگی است. از یک جملهء کوتاه و با معنای عمیق تا کتابی از عالم بینش آنها، ما شاهد وسعت اندیشه،سامع صدای معرفت و گویای حقیقت در حیطهء خرد خواهیم بود.
رسالت فلسفه رسیدن به هدف از نزدیک ترین راه نیست. اصولا همیشه نزدیک ترین راه، اصیل ترین راه نمیتواند باشد. در مقابل صحیح ترین راه نتیجهء ارتباط نظام های فکری در قالب واحد و بررسی شده میباشد. اگر باور امروزی در خصوص یک مفهوم باور های قبلی را زیر پرسش قرار دهد نیاز است آن باور قبلی مجددا بررسی شود نه اینکه نظام فکری حاکم بر آن از میان برداشته شود. تجزیهء یک مفهوم و مقوله در چارچوب فلسفه،راه را برای آشنایی با مفاهیم جدید باز میکند.
سرشت فلسفه در خود زنجیرهء از ایده ها و دیدگاه را دارد که باعث میشود نوعی اجماع کلی و نظری در آن وجود نداشته باشد. آنچه که در طول تاریخ فلسفه همیشه زمینهء بحث و جدال فیلسوفان با منتقدین فلسفه بود و حتی تا به امروز شاهد آن هستیم، اصل رسالت فلسفه است. اینکه فلسفه از چه میگوید و فیلسوف چه کار میکند موضوع بحث است.
آیا فیلسوف فردی بیکاریست که بیهوده بر سر مسایل با دیگران بحث میکند و کاری جز شبهه افگنی در زنده گی و مفروضات مردم ندارد؟ و یا فردیست که از فرط اندیشیدن و تعمق در نهایت دیوانه شده و به زنده گی اش پایان میدهد؟
در میان بسیاری از افراد بیشتر آنها بر این پرسش ها پاسخ مثبت میدهند، اما این تصورات در سطح عامه وجود دارد و حاکی از نوع نگرش ساده و سطحی با قضاوت سست بنیاد است.
مشغلهء فیلسوف بسیار پیچیده و دشوار است. فیلسوف با خود عهد میبندد که هیچ امری را به ساده گی اش نپذیرد، به هر آنچه که دیگران در کمال نادانی به آن یقین میکنند، شک میکند و آنرا وارد افکار ژرف خود ساخته؛ با آن کلنجار رفته و سپس از مجرای نقد و بررسی آنرا با پرسش ها مواجه میسازد.
فیلسوف با جعبه های پارادوکسی سر و کار دارد که با باز شدن یکی از پس دیگر معمای بیشتر می آفریند.
عدم وجود یک چوکات کلی در فلسفه پشتوانهء ادعای آن عده از افرادی بود که فکر میکردند فلسفه کارایی ندارد و فلسفیدن یک امر بیهوده است، اما میبینیم که البته متأسفانه این نوع نگرش نه تنها در قرون گذشته بلکه امروزه نیز مایهء زیر پرسش قرار دادن اصل ادعای فلسفه است.
گسترده گی نسبی گرایی به مفاهیم و مبانی فلسفه نوعی سلاح پوششی برای آنهای است که در تلاش اثبات بیهوده گی نظام خردورزی و تفکر (فلسفه) بشر اند.
با در نظر داشت تاریخ فلسفه، شروع فلسفه به عنوان یک نظام از تفکر و استدلالات عقلانی را میتوان در قرن ششم ق-م قبول کرد. یعنی زمانی که انسان ها باور های خود را از حیطهء خرافات و اسطوره ها بیرون کشیده و وارد پروسهء بررسی و تحلیل عقلانی نمودند.
یونان باستان خاستگاه و مهد نخستین افکار فلسفی در تاریخ اندیشهء بشر است. فیلسوفان چون تالس، فیثاغورث، دیموکریتوس،آنکساگوراس.. بر پایهء نگرش فلسفی نظریه پردازی میکردند.
از همان زمان نطفهء اختلافات و نقد های فکری و اعتقادی در فلسفه به وجود آمده است. یکی میگفت همه چیز در نهایت از آب به وجود آمده است و دیگری میگفت نه از آتش، یکی از باد حرف میزد و دیگری از خاک. هر یک در تلاش نقد و آشکارسازی ضعف های باوری یکدیگر بودند.
یک قرن بعد از آغاز فلسفه، با ظهور اندیشه های نوین در این حوزه چهرهء متفاوت تری از فلسفه در تاریخ ایجاد شد.
سه بزرگ مرد سقراط، افلاطون،و ارسطو با نگرش های انقلابی خود جهشی بزرگ در فلسفه ایجاد نمودند. سقراط زنده گی اش را صرف گفتار و بحث و جدل با مردم کرد و افلاطون زنده گی خودش را وقف جمع آوری و نوشتن گفتار استادش (سقراط) نمود. علاوه بر این بیشترین مقولات فلسفی که امروزه با آن آشنا هستیم ریشه هایش را میتوانیم در اندیشهءافلاطون بیابیم. بیهوده نیست که تصور میشود هر آن مسألهء فلسفی که امروز در خصوص آن بحث میشود و یا تشریح میشود چیزی نیست جز حاشیه نویسی بر متن و گفتار افلاطون. از هستی شناسی تا خود شناسی، از قدسیت تا سیاست، از جامعه تا دولت، از هنر تا زیبایی شناسی،...... مفاهیمی وجود دارد که هنگام بحث کردن پیرامون آنها،خود را مدیون افلاطون میدانیم.
او مهمترین مسایل فلسفی را به صورت دقیق دسته بندی نموده و در خصوص هر یک نظر ارایه نموده است. از آن پس افکار ارسطو ظهور نموده و همچون پایه های فلسفی و علمی تا دو هزار سال دیگر موقعیت خود را حفظ کرد.
✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی
🆔@philosophymazaheb ایتا
🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام