eitaa logo
سبک زندگی اسلامی
19.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
841 ویدیو
23 فایل
کانال آموزشی موسسه فرهنگی سریر ققنوس ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست ارتباط برای: ✔️تنظیم وقت #مشاوره و #تست ها ✔️ فروش فایل و کتاب ✔️همکاری اشتغال ادمین👇 @Phoenixadmin 🔴نقل مطالب بدون آدرس و لینک و نام مولف،جایز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۴۶ 🔵سکوت را از چهارپا بیاموزیم!! نادانى مى خواست به الاغى سخن گفتن بياموزد، گفتار ر
شماره ۴۷ 🔵 کاپیتان و مهندس کشتی کاپیتان یک کشتی و سرمهندس آن در این‌ باره بحث می‌کردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدام‌ یک نقش مهم‌تری دارند. بحث به ‌شدت بالا گرفت و کاپیتان پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتی را به‌ دست گیرد و کاپیتان به اتاق مهندس کشتی برود. هنوز چند ساعتی از جابه‌جایی نگذشته بود که کاپیتان عرق‌ریزان با سر و وضعی کثیف و روغن‌مالی بالا آمد و گفت: «مهندس، سری به موتورخانه بزن. هر قدر تلاش می‌کنم، از موتورخانه سر درنمی آورم و کشتی حرکت نمی‌کند.» سرمهندس فریاد کشید: «البته که حرکت نمی‌کند، کشتی به گِل نشسته است!» 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۴۷ 🔵 کاپیتان و مهندس کشتی کاپیتان یک کشتی و سرمهندس آن در این‌ باره بحث می‌کردند که
شماره ۴۸ 🔵اشتباه موردي کارمندي به دفتر رئيس خود مي‌رود و مي‌گويد: «معني اين کار چیست؟ شما ۲۰۰ دلار کمتر از چيزي که توافق کرده بوديم به من پرداخت کرديد.» رئيس پاسخ مي دهد: «خودم مي‌دانم. اما ماه گذشته که ۲۰۰ دلار بيشتر به تو پرداخت کردم هيچ حرفی نزدی.» کارمند با حاضر جوابي پاسخ مي‌دهد: «درسته، من معمولا از اشتباه‌هاي موردي مي‌گذرم اما وقتي تکرار مي‌شود وظيفه خود مي‌دانم به شما گزارش کنم.»! 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۴۸ 🔵اشتباه موردي کارمندي به دفتر رئيس خود مي‌رود و مي‌گويد: «معني اين کار چیست؟ شما
شماره ۴۹ 🔵 بی تکبر تصمیم بگیرید روزي مدير يکي از شرکت‌هاي بزرگ در حالي که به سمت دفتر کارش مي‌رفت چشمش به جواني افتاد که در راهرو ايستاده بود و به اطراف خود نگاه مي‌کرد. جلو رفت و از او پرسيد: «شما ماهانه چقدر حقوق دريافت مي‌کني؟» جوان با تعجب جواب داد: «ماهي ۲۰۰۰ دلار.» مدير با نگاهي آشفته دست به جيب شد و از کيف پول خود ۶۰۰۰ دلار را در آورده و به جوان داد و به او گفت: «اين حقوق سه ماه تو، برو و ديگر اينجا پيدايت نشود! ما به کارمندان خود حقوق مي‌دهيم که کار کنند نه اينکه يک جا بايستند و بيکار به اطراف نگاه کنند.» جوان با خوشحالي از جا جهيد و به سرعت دور شد. مدير از کارمند ديگري که در نزديکيش بود پرسيد: «آن جوان کارمند کدام قسمت بود؟» کارمند با تعجب از رفتار مدير خود به او جواب داد: «او پيک پيتزا فروشي بود که براي کارکنان پيتزا آورده بود.» 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۴۹ 🔵 بی تکبر تصمیم بگیرید روزي مدير يکي از شرکت‌هاي بزرگ در حالي که به سمت دفتر کار
شماره ۵۰ 🔵طوطی گرانقیمت مردي به يک مغازه فروش حيوانات رفت و درخواست يک طوطي کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطي خوش چهره اشاره کرد و گفت: «طوطي سمت چپ ۵۰۰ دلار است.» مشتري: «چرا اين طوطي اينقدر گران است؟» صاحب فروشگاه: «اين طوطي توانايي انجام تحقيقات علمي و فني را دارد.» مشتري: «قيمت طوطي وسطي چقدر است؟‌» صاحب فروشگاه: «طوطي وسطي ۱۰۰۰ دلار است. براي اينکه اين طوطي توانايي نوشتن مقاله اي که در هر مسابقه اي پيروز شود را دارد.» و سرانجام مشتري از طوطي سوم پرسيد و صاحب فروشگاه گفت: «‌ ۴۰۰۰ دلار.» مشتري: «اين طوطي چه کاري مي تواند انجام دهد؟» صاحب فروشگاه جواب داد:‌ «صادقانه بگويم من چيز خاصي از اين طوطي نديدم ولي دو طوطي ديگر او را مدير صدا مي زنند.»!! 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7