eitaa logo
آلبوم خاطرات
1هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
81 فایل
﷽ . °• اللَّهُمَّ‌لَاتَکِلْنِی‌إِلَى‌نَفْسِی‌طَرْفَهَ‌عَیْنٍ‌أَبَداً •° ............................................................... رزمندگان لشگر ده حضرت سیدالشهدا«ع» ✽⇦کپی : ذکر صلوات برای امام زمان (عج) ✽⇦خادم @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
تابلوى خط مقدم را بر زمين زدند تا راه را گم نکنيم ؛ اين تابلو نشانه‌اى بيش نيست بايد به خط مقدم مرامشان بنگريم و راه را بيابيم ... 💠 @bank_aks
لبخند بزن برادر اگر نخندی دشمن می‌خنده ツ 💠 @bank_aks
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 گرامی باد 📺 🎞 برشی از مجموعه‌ی مستند:《روایت فتح》 با کلام: شهید مرتضی آوینی 🌿 و در جنگ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
یاد موقعیت‌هایی بخیر که هیچکس به فکر موقعیت نبود ... 💠 @bank_aks
«تا کربلا راهی نمانده» خستگی را بدر می‌کرد...! جنگ به رغم خاطرات زیبایی که دارد، مملو از سختی‌ها و مشکلات متعدد بود. یک رزمنده در فضای جبهه‌ها گاه به قدری خسته می‌شد که چین به صورتش می‌افتاد و چشم‌هایش را خون می‌گرفت، اما یک شعارِ دلشاد کننده می‌توانست خستگی را از تن او رفع کند؛ بنابراین شعارِ «تا کربلا راهی نمانده» قلب‌ها را جلا می‌داد و روح‌ها را تازه می‌کرد. طوریکه می‌توانست به یکباره خستگی را از دل خسته‌ترین رزمنده نیز خارج کند... 💠 @bank_aks
کی خسته است دشمن 🇺🇸 💠 @bank_aks
هدایت شده از آلبوم خاطرات
یاد موقعیت‌هایی بخیر که هیچکس به فکر موقعیت نبود ... 💠 @bank_aks
صبح پیروزی نزدیکست ...
سربازان خدا ؛ شکست نمی‌خورند آنها پیروز می‌ شوند با "فتح" یا "شهادت" ...
✍️✍️ راوی : یکی از کارهای سخت جبهه بود. البته صبحگاه که نه. منظور دویدن بعد از مراسم صبحگاه بود که اگر نگویم همه ولی اکثر بچه ها دوست داشتن از زیرش در برند. بعد از قرآن و دعای صبحگاه فرمانده هان اونهایی که از رزم معاف بودن مرخص میکردند. مثل اینا👇👇 و و اونهایی که از عملیات های قبل زخمی داشتن. البته توی پاهاشون. وگرنه بهانه شون پذیرفته نبود. و در نهایت اونایی هم که صبح ها میرفتن حموم تر و تمیز شوند هم به صورت خود کار از صبحگاه جیم میزدند. بچه های صبحگاه رفتن با رو خیلی دوست داشتند و اون هم به این خاطر بود که شهید نوریان زیاد ما رو نمیدواند. شاید دوی صبحگاهی به پانصد متر هم نمیرسید ایشون دستور میداد بچه ها حلقه بزنند و خودش وسط میرفت و نرمش میداد. نرمش هاش هم با خنده و طنز بود.. و بعضی اوقات یه سری نرمش های من درآوردی میداد و با خنده میگفت این ست. نرمش که تموم میشد رو به قبله می ایستادیم و یکی میگفت: و بچه ها جواب میدادند. و همه با هم رو میخوندن و بعد به ستون پنج میشدیم و روی پاهامون مینشستیم و شروع میکرد به موعظه بچه ها. توی همه موعظه هاش یه جمله مشترک داشت. میگفت: !!!!! .. . . . 🌿🍀 🌿🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @alvaresinchannel
تابلوى خط مقدم را بر زمين زدند تا راه را گم نکنيم ؛ اين تابلو نشانه‌اى بيش نيست بايد به خط مقدم مرامشان بنگريم و راه را بيابيم ... 💠 @bank_aks