eitaa logo
پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
195 دنبال‌کننده
272 عکس
36 ویدیو
1 فایل
نیاز ساده‌ی من شنیدن صدای تو بود. تو دریغ کردی و من نوشتم... با من هم کلام بشید👈 @M5566M
مشاهده در ایتا
دانلود
عبور این ساعت‌ها حتی از اون جمعه‌ی خون‌بار هم سخت‌تره! @pichakeghalam
محسن عباسی ولدی1_19392550654.mp3
زمان: حجم: 2.93M
♨️فوری و مهم‼️ نکته‌هایی دربارۀ آتش بس که همین حالا باید بشنوید.
روز دوازدهم جنگ نوشتنی نیست. نه نوشتنی است نه خواندنی؛ روز دوازدهم شاید کمی احوالمان به قاعده نباشد! شاید مجبور باشیم از فراز و فرود هزار فکر و خیال عبور کنیم! روز دوازدهم شاید باید یک سوزن به بقیه بزنیم و یک جوالدوز به خودمان که چند چندیم توی این معرکه؛ که پای حرف و اقتدار ولی تا کجا ایستاده‌ایم! روز دوازدهم حرفم به زبانم زیادی می‌کند. به حنجره که می‌رسد پا پس می‌کشد و می‌رود همان‌جا که بود! اصلا روز دوازدهم شاید، وقتش باشد کمی بیشتر از قبل با امام دوازدهم بنشینیم به گپ و گفت! شاید دلمان نترکید... شاید صبورتر شدیم! @pichakeghalam
سلام آقا. دلم برایتان خیلی تنگ شده. انگار کنید که هزار سال است نیامده‌اید توی قاب تلویزیون و رجز بخوانید و لبخند بزنید و به حاضران توی حسینیه تندتند چفیه و انگشتر هدیه بدهید! گفتم حسینیه، دلم بیشتر پر کشید. اصلا آقا من نذر می‌کنم از آرزوی دیدن روی ماهتان از نزدیک دل ببُرم اما سر شما همیشه سلامت باشد! ای کاش قبل محرمی می‌آمدید می‌نشستید روبروی دوربین تا یک دل سیر تماشایتان کنم. لعنت به آمریکا و سگ دست‌آموزش که اینجور بین ما فاصله انداخته. از دیروز قلبم مثل مرغ سرکنده خودش را می‌کوبد این طرف و آن طرف! تا می‌روم سراغ عکس‌هایتان می‌ترسم چشمتان بزنم. صفحه را می‌بندم و برای سلامتی‌تان صلوات می‌فرستم. آقا جانم! من همه‌ی بیتابی‌هایم را فدای آن لحظه می‌کنم که شما با دست‌ خودتان پرچم انقلاب را به دست امام زمانم بدهید. بمانید برای قلب من بمانید برای ایران دوستتان دارم❤️ @pichakeghalam
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 فوری / سومین پیام تصویری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به ملت عزیز و بزرگ ایران تا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
26.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل سومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی 📥 متن پیام 💻 Farsi.Khamenei.ir
حال آدمی رو دارم که روزها توی برزخ کویر، زیر سوز آفتاب تنها و عطش‌زده سر کرده و حالا به دست معشوقش سیراب شده! تا باد چنین بادا❤️ سایه‌ات کم نشود از سر ما حضرت یار🌱 @pichakeghalam
بسم‌الله‌الرحمن الرحیم السلام‌علیک‌یااباعبدالله🏴 با اجازه‌ی مادر سادات قلب‌های داغ‌دیده‌ را به پرچم عزای سیدالشهدا می‌آویزیم🖤 @pichakeghalam
یاران همه رفتند افسوس که جا مانده منم حسرتا این گل خارا همه جا رانده منم پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت آنکه نارفته و جامانده منم...🥀 @pichakeghalam
پیراهن مشکی و چادرش را اتو زدم. موهایش را شانه کشیدم و با قربان صدقه قد و بالایش را وارسی کردم. آماده که شد، دستش را گرفتم و راهیِ روضه شدیم. آخر، سوم محرم، برای دختردارها با همه‌ی روزهای دهه فرق می‌کند. دختر که داشته باشی باید حواست باشد خار به پایش نرود، غم به دلش ننشیند، اشک به چشمش نیاید، توی جای غریب گم نشود، نترسد! نذر کردم اسمش را بگذارم زینب. شب بود که از مطب دکتر آمدم بیرون. مثل دیوانه ها توی خیابان از این طرف به آن طرف پرسه می‌زدم و گریه می‌کردم. صدای دکتر یک لحظه توی سرم قطع نمی‌شد:«باید سقطش کنی» دست خودم نبود! من به این حضورِ کوچکِ درونم، دلبسته شده بودم. دلبسته که نه، دیوانه‌اش بودم. دکتر که اسم سقط آورد، دنیا توی سرم خراب شد. آواره شدم توی خیابان. فقط تاریکی می‌دیدم و ترسی که داشت همه‌ی وجودم را می‌بلعید. داشتم جایی بیرون از خودم دنبال دخترم می‌گشتم و پیدایش نمی‌کردم! همان‌جا بود، وسط همان سیاهی که چنگ زدم به دامن حضرت عمه و نامشان را وام گرفتم برای زینبم! سوم محرم به دنیا آمد. بدنش به کبودی می زد و صورتش پوست انداخته بود. نه از روز آتش‌بارِخرابه خبری بود، نه از زمهریر شبش؛ پس این پوسته‌ها چه می‌گفت؟ نه بیابانی بود و نه تازیانه و نه سیلی! پس این کبودی‌ها چه بود؟ دلم شور می‌زد. آخر دختر که داشته باشی، از همان قدم اول، دلت هزار راه می‌رود! دوباره پای نذر آمد وسط و منِ آواره و عمه و... روز نازدانه‌ی ارباب بود! زینب توی راه می‌پرسد:«مامان کی اسم منو انتخاب کرد؟» من و پدرش نگاه می‌کنیم به هم. ذوق می‌کند و گونه‌ی هردوی ما را می‌بوسد! روز سوم برای ما دختردارها با همه‌ی روزهای دهه فرق می‌کند! من اما روز سوم، درد کودکانه را تاب نمی‌آورم؛ دلم مثل هر روز، روضه‌ی عمه می‌خواهد... هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam