eitaa logo
پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
195 دنبال‌کننده
272 عکس
36 ویدیو
1 فایل
نیاز ساده‌ی من شنیدن صدای تو بود. تو دریغ کردی و من نوشتم... با من هم کلام بشید👈 @M5566M
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیه‌ی امسال با فاطمیه‌ی همه‌ی سال‌های قبل فرق می‌کند. مثل فاطمیه‌ی سال نود وهشت که با همه‌ی سال‌های قبل‌ترش فرق داشت. فاطمیه‌ی آن سال همه چیز انگار آتش گرفته بود. وسط زمستان، هوا بوی دود می‌داد و در و دیوار هایمان جوری سوخته بود که همه توی کالبدهایمان چکه چکه فرو می‌ریختیم! آسمان خشک و خاکستری بود. درد یتیمی جوری آوار شده بود روی سرمان که از هر کوچه که می‌گذشتیم، ردِ سیلی روی صورتمان جا می‌گذاشت. فاطمیه‌ی سال نود وهشت، شبیه هیچ‌وقت نبود. شعله‌های آتش، از پشتِ درِ بهشتی‌ترین خانه‌ی عالَم تا فرودگاه بغداد کشیده شده بود! آن وسط ما ماتم‌زده‌های مبهوت، مانده بودیم بی‌مادر و بی سردار که برای مظلومیت علی می‌مردیم و زنده می‌شدیم! فاطمیه‌ی امسال با همه‌ی سال‌ها فرق دارد. با فاطمیه‌ی نود و هشت حتی! امسال پُریم از خاطره‌های ممتد و شب‌های بی‌تاب و هزار هزار عاشقانه‌ی بی‌پایان زیر خاک. همه چیز را به چشم دیده‌ایم و با دل چشیده‌ایم! امسال تازه فهمیدیم تشییع پنهانیِ کسی که دوستش داری چه دردِ غریب و جان‌کاهی می‌تواند باشد! اصلاً کار از آتش و دود و فرو ریختن گذشته! دستمان به هیچ کجا بند نیست امسال! همه‌ی بغض‌هایمان را قورت داده‌ بودیم تا فاطمیه‌ی امسال از راه برسد و دلمان قرار بگیرد. داغ روی داغ نشانده بودیم روی قلبمان تا برویم وسط روضه و دردمان را بند بزنیم به درِ سوخته‌ی خانه‌ی مادر. همین هم شد! این روزها، پای هر روضه‌ای که می‌رویم، حرف از سکوتِ عاشقانه‌ی دو جفت چشم بی‌تاب است. آن وسط، دردِ پهلوی مادر و قلب پدر که به اوج می‌رسد، آستین‌ها را می‌چپانیم توی دهان. داغ دلمان تازه می‌شود و آتش، از مدینه‌ی سالِ یازدهِ هجری تا دیِ نودوهشت کش می‌آید و توی فروردین و اردیبهشت و مرداد و مهرِ چهارصدوسه، شعله می‌کشد! آن وقت می‌فهمیم که دستمان به هیچ کجا بند نیست! چشم باز می‌کنیم و از پشت پرده‌ی تار و خیس، دنبال کسی می‌گردیم که دیگر باید کم کم پیدایش شود! این روزها وسط روضه‌، هی چشممان دو دو می‌زند تا او از راه برسد و انتقامِ تمامِ عاشقانه‌های بی‌پایان و دل‌های مدفونِ زیر آوار و جان‌های سوخته را بگیرد! *مهدیه @pichakeghalam
پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
فاطمیه‌ی امسال با فاطمیه‌ی همه‌ی سال‌های قبل فرق می‌کند. مثل فاطمیه‌ی سال نود وهشت که با همه‌ی سال‌ه
اصلا آدم باید حرف‌های مهمش را توی خستگی و خلسه‌ی خواب و بیداری بنویسد! تا مغز خوابیده باشد و دل به دریا زده باشد و آخرسر کلمه‌ها با اراده‌ی خودشان بیایند روی صفحه! قرار بود امشب از عشق بنویسم فقط! از حرف‌های رازآلودِ عاشقانه‌ی آن دو جفت چشم بی‌تاب... اما قصه، خودش رسید به جایی که باید! الهی شکر🌱 @pichakeghalam
2.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای مرد، روی الفِ صلاة می‌لرزد! می‌شنوید؟؟ صدا روی الفِ ساده‌ی صلاة می‌شکند، می‌ریزد و هزار تکه می‌شود! من خیال می‌کنم، اولین اذان مسجد کوفه بعد از فرو افتادن عرش، در صبح ۲۱ ماه رمضان، همین‌قدر تکه تکه بوده و پر درد... من خیال می‌کنم آن موقع هم صدا از خیلی ها در نمی‌آمده، بنا به مصلحت!!! من خیال می‌کنم آن موقع هم حتما چند تنی جان به لب شده‌اند، بیچاره و آواره و بی‌علی! آن وقت دست به دامان امام حسن شده‌اند که نگذارد بی‌امامی، روزگارشان را سیاه کند! امروز، ما آدم‌های هزار و چهارصدسال بعد، همان‌قدر بیچاره و آواره و بی‌امامیم. حرف گیر می‌کند توی گلویمان و الفِ صلاتمان، هزار تکه می‌شود. آقا! امام! نمی‌خواهید به این جهانِ ترسناکِ تنها، به بی‌قراریِ قلب‌های داغ‌دیده، ظهور کنید؟؟! @pichakeghalam