eitaa logo
نهضت پیشرفت بانوان
78 دنبال‌کننده
999 عکس
432 ویدیو
35 فایل
🌺گزارش فعالیتهای اجرایی نهضت پیشرفت بانوان شهرستان گناباد 🌺با حضور جمعی از بانوان فرهیخته گنابادی 🌺اداره تبلیغات اسلامی شهرستان گناباد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهضت پیشرفت بانوان
. راستش من روضه‌خوانی بلد نیستم. من همه‌ی هنرم همین نوشتن است که همین نوشتن را هم تابحال خرجِ عزای ا
. نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه وصیت‌نامه‌ی امیرالمؤمنین در بستر شهادته که حضرت می‌فرمایند: حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مى رسد وصیت می‌کنم.... و بعد از این یکسری وصایا رو مطرح می‌کنند که یک فرازش اینه: وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید... دستمون از مدد رسوندن به مردم مظلوم فلسطین که کوتاهه لااقل امشب دعاشون کنیم... این وصیت پدرمون امیرالمؤمنینه 💔 . ✍ ملیحه سادات مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهضت پیشرفت بانوان
. نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه وصیت‌نامه‌ی امیرالمؤمنین در بستر شهادته که حضرت می‌فرمایند: حسنم، حسینم، شما
گفت: هزار درهم برای صیقلِ شمشیر دادم... و هزار درهمِ دیگر برای آغشته کردنش به زهر... وای از صیقل‌دادنی که هزار درهم خرج بردارد ... آه از زهری که هزار درهم بها داشته باشد... زهرِ کاری، کاری، کاری... آه علی جان💔 ✍ملیحه سادات مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب قدر وقت بخشیدن و صاف شدن دلهاست حق‌الناس تنها چیزی است که در قیامت با شفاعت هم حل نمی‌شود. امام‌علی‌علیه‌السلام: دلتان‌ را از کینه‌ پاک‌ کنید زیرا کینه‌ درد‌ِ بی‌ درمان‌ است!♥️ غررالحکم،حدیث۴۹۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهضت پیشرفت بانوان
گفت: هزار درهم برای صیقلِ شمشیر دادم... و هزار درهمِ دیگر برای آغشته کردنش به زهر... وای از صیقل‌د
. من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی نهج‌البلاغه‌ام را می‌زدم زیر بغلم و با خودم می‌بردم هر جا که احیا دعوت شده بودم. اولش برای آنکه دل مستمع آماده شود، با این فراز از نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه شروع می‌کردم: حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و همه‌ی کسانى را که این وصیّت به آنها مى‌رسد... همین‌ عبارت برای اینکه آدمها احساس کنند مولایشان در بستر شهادت افتاده و مظلومانه آنها را خطاب کرده بس است، برای لرزیدن دلشان کافیست! آرام شروع می‌کردم به خواندن وصیت مولا، بعد یک جایی بی اختیار صدایم می‌لرزید و یک حلقه اشک می‌دوید توی چشمهایم و من برای اینکه بغضم نترکد چند لحظه سکوت می‌کردم و زن‌ها و مردها از فرصتِ همین سکوت برای خودشان روضه به پا می‌کردند و اشکها یکی بعد از دیگری جاری می‌شد. بعد من بی‌مقدمه می‌گفتم: اَلدّهر اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی حتی قیل معاویه و علی! روزگار آنقدر منزلتم را پایین آورد، آنقدر پایین، آنقدر پایین که مرا با معاویه‌ هم‌ردیف نمود! علی کجا و معاویه کجا؟! و اجازه می‌دادم کمی این "حتی قیل معاویه و علی" در ذهن مستمع هجی شود تا عمق فاجعه را درک کنند و بعد به نشان حسرت و دریغ سری تکان دهند و با اندوه اشکشان را پاک کنند... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی روضه‌ی آرام می‌خواندم. شبیه روضه‌هایی که خود امیرالمؤمنین در دل چاه خوانده: آرام، پرسوز، جانکاه... آخر روضه‌های آرام جگرسوزترند. مستمع مجال داد زدن ندارد، عوضش ذره ذره ذوب می‌شود و جانش به لب می‌رسد! آرام جوری که بغض ترک نخورد ولی چشمهایم از اشک پر شود از روی نهج‌البلاغه می‌خواندم: خدایا من از آنها خسته شده‌ام و آنها از من خسته شده‌اند! بعد سرم را بالا می‌آوردم و می‌گفتم: مردم از علی خسته شده بودند و اینجا دیگر اجازه می‌دادم صدای هق‌هقم توی بلندگو بپیچد و پرده‌ی بغضِ همه را پاره کند... وقتی صدای مردها توی مجلس پیچید و همه‌ی شانه‌ها به گریه لرزید دوباره از روی خطبه‌ی ۲۵ می‌خواندم: خدایا مردم از من خسته شده‌اند، من را از آنها بگیر... من را از آنها بگیر... این بدترین نفرینی بود که علی در حق دنیا کرد. علی خودش را از دنیای نالایق ما گرفت😭 این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم مستمع‌ها با هزار دریغ و هزار اندوه وای علی بگویند و اینجا دیگر صدا به گریه بلند کنند... بعد هم گریز می‌زدم به آن روایتی که نقل می‌کند رسول‌الله و امیرالمؤمنین کنار هم نشسته بودند، پیغمبر همانطور که محو تماشای علی‌اش بود یکباره بی اختیار شروع کرد به گریه و هی پشت هم قربان صدقه‌‌ی علی رفت: بِاَبی الشهید، بِاَبی الوحید، بِاَبی المظلوم... پدرم فدایت ای شهید، ای غریب و بی‌کس، ای مظلوم، ای علی جانم😭 و اجازه می‌دادم مستمع‌ها دم بگیرند و پشت سر من تکرار کنند: ای شهید، ای غریب، ای مظلوم، ای علی...😭 من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی فقط نمک روی زخم‌ها می‌پاشیدم و مستمع‌ها را به درد غربت علی دچار می‌کردم... جوری که وقتی مجلس را رها می‌کردم، همه احساس خفگی داشته باشند، همه بغضی باشند و قلبهایشان درد گرفته باشد، همه گریه کرده باشند ولی هیچ کسی خالی نشده باشد! دنیا به مولای ما مهلت سبک شدن نداد، توی روضه‌ی علی هیچ دلی نباید سبک شود، همه باید سنگین شوند، پر از بغض مانده در سینه، پر از احساس خفگی... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم مستمع‌هایم را حتما به همین حال دچار می‌کردم... جوری که تا خود سحر به خودشان بپیچند و ناله بزنند: آه علی.... ✍ملیحه سادات مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوزد مرا ، سازد مرا ، در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا ، بیگانه از خویشم کند رهی معیری.
«فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ» معبودم من از همه جا به سوی تو گریختم .. مناجات شعبانیه.
✏️فرقش را نشناختند؛ فرقش را شکافتند... ▪️ ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 همه را بهت زده کرد ! ✨ صلاح الدین سواری حتی نمی تواند سوالات عادی را جواب دهد ولی حافظ کل قرآن کریم است و همه را بهت زده کرده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 مدافع واقعی حقوق زنان 🔹اثر جدید استاد روح الامین به نام: "میزان" 🔺در کتاب فضائل (تالیف ابن شاذان) جلد۱ صفحه ۶۴ آمده است: 🔹روزی عمار پسر یاسر محضر مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رسید و متوجه خشم و تعب مولایش شد. علت را از حضرت سوال نمود. 🔹حضرت امیر علیه السلام فرمودند: از کوچه عبور میکردم و متوجه شدم مردی در حال دعوا با زنی هست و بر سر او فریاد می کشد... همین حالا سراغش برو و بگو اگر دست ازین کار نکشد علی با ذوالفقار می آید... عمار پیغام را رساند و مرد کوتاه آمد. 🔹بعد عمار با صدایی رسا گفت: بدانید که اگر کسی بر سر زن ها فریاد بکشد؛ مولای من تحمل نمی‌کند و با ذوالفقار می آید.‌.. 🔺امشب شب ضربت خوردن این مدافع واقعی حقوق بانوان است. 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎞️خانه اکران فیلم بسیج به مناسبت روز جهانی قدس، لینک دانلود و پخش فیلم هایی با موضوع جبهه مقاوت فلسطین را تقدیم میکند: 💢 مستند سلاح مقاومت فلسطین 💢 ولد 💢 پیش از بهشت 💢 پویانمایی آنتراکت مستند سلاح مقاومت فلسطین: 🔻 B2n.ir/t99225 داستانی ولد: 🔻 B2n.ir/s31069 پیش از بهشت: 🔻 B2n.ir/m80161 پویانمایی آنتراکت: 🔻 B2n.ir/a94556 _______ 📌 https://eitaa.com/ekranbasij https://rubika.ir/ekran_basij •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🔹نان خشك حضرت امير علیه السلام راوی می گوید: دیدم یک نفر در نخلستان‌ها دارد کار می کند. من هم خیلی گرسنه ام بود؛ چون از راه دور آمده بودم. گفتم پهلوی این مرد که دارد کار می کند، می روم. شاید چیزی داشته باشد. آمدم و سلام کردم و گفتم: «برادر! من گرسنه ام. چیزی هست؟» فرمودند: «پهلوی آن عصا نان هست؛ می خواهی، بردار و بخور». می گوید: «آمدم آنجا. دیدم پارچه¬اي بود؛ باز کردم. نان جوی خشکیده¬اي بود؛ برداشتم و هر چه دندان زدم، دیدم نمی شود آن را شکست». گفتم: برادر! این نان خشکیده، مال خودت. من نمی توانم بخورم. تو چطور این نان را می خوری؟» فرمودند: «برو مدینه به منزل حسن بن علی. وضع او خوب است و تو را اداره می کند». آمدم آنجا؛ دیدم سفره حسابی است. غذایم را خوردم و پنهاني یک مقدار آن را. زیر لباس‌هایم گذاشتم، تا برای آن پیرمرد که در نخلستان کار می کرد، ببرم. همين‌كه آمدم بروم، حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند: «برادر! زیر لباست چه گرفتی؟» عرض کردم: «پیرمردی است در نخلستان کار می کند. من دیدم نانی در توشه او بود که دندان‌های من نتوانست آن را خرد كند. اين غذا¬ها را برای او می برم». حضرت فرمودند: «همة اين دستگاه، مال خود او است؛ اما استفاده نمی كند». 284/خ/96 🔻كانال رسمي آيت الله ناصري
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرخوانی صابرخراسانی.mp3
1.75M
حیدر شدی تا پشت در هی در بکوبند! جای ملائک نیست بال و پر بکوبند زهرا دلش می‌خواست ذکر «یاعلی» را روی عقیق سرخ پیغمبر(ص) بکوبند سنگ علی را فاطمه بر سینه کوبید باید که بر دُرِّ نجف حیدر بکوبند نام تو اسم اعظم پروردگار است این مُهر را باید به هر منبر بکوبند معراج تازه ابتدایت بود، باید نام تو را از این مقرّب تر بکوبند هرکس تو را دارد چرا باید بترسد مثل تو تنها از خدا باید بترسد ممنون از ایل و تباری که تو داری از لطف بیش از انتظاری که تو داری خشم تورا مرحب به لکنت گفت وقتی ابرو گره زد ذوالفقاری که تو داری ما نخلهای میثم تمارتانیم سرهای ما قربان داری که تو داری ما دست و پا گیریم اگر تو دست گیری دستی بگیر از شرمساری که تو داری حیثیت هر منکری زیر سؤال است روی حسابِ بی مزاری که تو داری ما کوه را پیش تو جز کاهی ندیدیم از دست تو غیر از یداللهی ندیدیم دارد هنوز از کعبه بوی تو می آید حجش قبول است آن که سوی تو می آید تو آبها را مهر کوثر کرده ای پس جوشانده ی زمزم ز جوی تو می آید خورشید در خورشید شد نورٌ علی نور وقتی که زهرا روبروی تو می آید در آرزوی روسفیدی بلالم خال سیاهت هم به روی تو می آید شب میشود یک سمت عالم آن زمان که بر روی پیشانیت موی تو می آید بنت اسد الله اکبر داشت ، حق داشت دیوار کعبه گر ترک برداشت ، حق داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شناخت امیرالمؤمنین از ضربت خوردن تا شهادت؛ 🔹رژه گارودی فیلسوف فرانسوی می‌گوید: دختر دانشجوی فرانسوی نزد من آمد و گفت: نکته‌ای که توجه مرا جلب کرده آن است که شما همواره از یک شخص مسلمان به نام«علی»سخن می‌گویید.این علی کیست و چرا در شما این اندازه تاثیر گذارده‌است؟ گارودی می‌گوید:علی (ع) در حال نماز و در سجده، مورد اصابت ضربۀ شمشیر قرار گرفت و آن ضربه تا اعماق جمجمه‌اش نفوذ کرد،یعنی به مغزش رسید. 🔹اما تنها یک روز پس از آن حادثه،علی (ع) در حالی‌که در بستر مرگ افتاده بود و ضربۀ کشنده تا ژرفای مغزش نفوذ کرده بود، آخرین وصیت خود را به فرزند ارشد خود، امام حسن(ع) گفت و این وصیت یکی از برترین مفاهیمی است که بشریت در سراسر تاریخ خود شنیده‌است. 🔹دختر دانشجو پرسید:مگر در وصیت خود چه گفت؟ علی (ع) در بستر مرگ به فرزندش امام حسن (ع) فرمود: «فرزندم! با اسیرت (ابن ملجم) مهربان باش.به خاطر حقی که بر تو دارم، از تو می‌خواهم که بر اسیرت رحم کنی و با او نیکوکار و دلسوز باشی. از آن‌چه خود می‌خوری به او بده و از آن‌چه می‌نوشی به او بنوشان.دست و پای او را با غل و زنجیر نبند و اگر من جان دادم، تنها با زدن یک ضربه او را قصاص کن. مبادا او را بسوزانی یا مثله کنی. 🔹اگر من زنده بمانم، بر من سزاوارتر است که از او در گذرم و خود می‌دانم که با او چه کنم. شما دو تن را به تقوای الهی سفارش می‌کنم. یاور ستمدیدگان و دشمن ستمگران باشید.» 🔹گارودی می‌افزاید: من هم‌چنان بخش‌هایی از وصیت حضرت علی ع را برای شاگردم بازگو می‌کردم، و دخترک دانشجوی فرانسوی می‌شنید و اشک‌هایش را پاک می‌کرد. ⚜"زمانه خود را بشناس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا