eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شمــــــــا... غرق شــــدیم؛ در روزمــرّگیهایمان... و گیر کـــردیم به سیم خاردار نـَــفس ... سلام صبحتون شهدایی https://eitaa.com/piyroo
اقتدارتان بہ صلابت ڪوه ڪہ می‌ڪند آنچه ڪفر و تڪفیر... اما امان از آن لبخند زیبایتان ڪہ می‌کند دلِ تنـگ ما را.. روزتان شهدایی https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمک شناسی حق شهدا این است که... در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم. 🌷امام خامنه ای 🌷 #شهدا_را_فراموش‌_نکنیم الهی روز و روزگارتون شهدایی🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 چــہ زیبا میــشوم با تــو دِلَمــــ روشنــــ دِلَمــــ صافـــ اســت در این دنیاے رنگارنگ درین آشوبِ شهر آشوب خدا داند کہ با چـــادر🌷 تـــمامِ راه هموار است... https://eitaa.com/piyroo
💔ـــنوشته👇 قانون پایستگی احوالم خوب پابرجاست! هایم از بین نمی روند؛ فقط،از نوعی به نوع دیگر تبدیل می شوند! درد دوری... درد دلتنگی... کاش هنوز بچه های بودند و از میان این همه مین ! به سوی سعادت به سوی برایمان می گشودند...❤️ چه خامی! برای من که پر ندارم؛ رسیدن به تو! که آن همه بالایی... ای ... در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایـت فقیـه داشته باشید https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🍁روضه حضـرت رقیـه(س) بانواے ...😭 👆حالا در فیلم دختـر خـردسـال شهید بر سـر تـابـوت شهیـد بـابـا...😭 https://eitaa.com/piyroo
#بسيجے دو قبلہ دارد ،🍃✨ ڪعبہ براے #عبادت ... ڪربلا براے #شهادت ... سجده اے چنين در ميانہ ی ميدانم #آرزوست..!❣ #رزقک_شهادت https://eitaa.com/piyroo
🌹🌹💕💕🌺🌺🌹🌹 آی شهدا... که بودم... دیگر توان ماندن نیست! این روزها امان نمی دهد! دل تر از همیشه می تپد! و به سختی بالا می آید... هوای در جان مان افتاده... آی شهدا... به رسم ... به بی توان... به بی امان... به بی قرار... به های به شمارش افتاده... ... دعایم کن... وقتی می گویم: دعایم کن! یعنی دیگر کاری از دست برای خودم بر نمی آید... من به محتاج ترم تا ! پس؛ برایم در این شب ها بخواه... فقط شهادت... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بستن... یعنی ... دیگر دلت ... بندِ این و آن نباشد ... آن را محکم گره بزن... و خود را وقفِ ... صاحبِ نامش کن ... . مثلا وقفِ حضرت زهرا (سلام الله علیها) . ... . خدایی زندگی کنید ... تا ... عاشقانه از این بروید ... خوشحال و خندان ... https://eitaa.com/piyroo
🌸☘🌸☘🌸☘ ☘🌸☘ 🌸☘ ☘ 🔮 کرامت شهید برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی و خیلی گریه کردم و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم بستنی بدهم در مزارتان و برایتان زیارت عاشورا بخوانم آن شب خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادندخداوند به من بعد از دیدن خواب فرزندی به من عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی سالم و زیبامن هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید ادا کردم. 🌹شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 💚 https://eitaa.com/piyroo 🌸 ☘🌸 🌸☘🌸 ☘🌸☘🌸☘🌸
🍃🌷🍃 هر طرف که می‌نگری  را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در چیزی در هم می‌ریزد!   شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم ! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده! شهدا رفاقت تا قیامت! https://eitaa.com/piyroo
جوانترین شهید مدافع حرم «شهید سید مصطفی موسوی» روز پنج شنبه 18 آبان 1374 به دنیا آمد و در پنج شنبه 21 آبان ماه 1394 و تنها 3 روز پس از قدم گذاشتن به سن 20 سالگی، در سوریه، جام شهادت را نوشید. مصطفی که از نسل دهه 70 بود، بر خلاف خیلی از هم نسل‌هایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که با مطالعه فراوان و گوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی می خورند. شیفته شهید بابایی بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش، شعله ور شد. https://eitaa.com/piyroo
نحوه شهادت: مصطفی در سه مرحله از عملیات آخر، شرکت می‌کند و مرحله آخر فرمانده‌اش اجازه نمی‌دهد که مصطفی جلو برود و گفته بوده باید عقب بمانی، ولی مصطفی خود را به جلو می‌رساند و در ستون اول قرار می‌گیرد. هر چهار نفری که با هم شهید شدند، پیش از سفر هم با هم بودند. مصطفی بود و مسعود عسگری و احمد اعطایی و محمدرضا دهقان. مصطفی همیشه از شهید مسعود عسگری تعریف می‌کرد و قول گرفته بود بعد از برگشتن از سوریه، پرواز با جایروپلن(هلی کوپتر کوچک) را یاد بگیرد و خوشحال بود که پرواز کردن را یاد می‌گیرد. مصطفی را کنار همرزمان شهیدش، مسعود عسگری و احمد اعطایی در قطعه 26 گلزار بهشت زهرا(س) به خاک سپردند. شهید دهقان را به دلیل وصیت خودش در امامزاده علی اکبر(ع) چیذر دفن کرده‌اند. از آن روز تا به حال خوابش را هم ندیده‌ام ولی پدر و خواهرش او را در خواب دیده‌اند. شب اولی که مصطفی به خاک سپرده شد، خیالم راحت بود که عذاب قبر ندارد و سر سفره امام حسین(ع) نشسته است. آرامش خیلی عجیبی داشتم. خیال ما از جایگاهی که مصطفی در آن دنیا دارد، راحت است که توانسته‌ایم با این داغ کنار بیاییم و صبر داشته باشیم، اگر غیر از این بود، بعید می‌دانم بعد از رفتن مصطفی زنده می‌ماندم. https://eitaa.com/piyroo
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 💠قسمت 1⃣1⃣ 💠انگشتر 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 💠با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهره سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را آب برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی. گفت: «راست میگی ولی این هدیه همسرم بود؛ خانمی که ذریه حضرت زهرا (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 💠دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود. با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 💠سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم. نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با تعجب دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.» 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 📚کتاب علمدار، صفحه 110 الی 113 نا. جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo
هدایت شده از منتظر61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 145 🎥 فیلم کمتر دیده شده از روایت شهید حاج احمد کاظمی درباره آخرین مکالمه بیسیم با شهید مهدی باکری... https://eitaa.com/piyroo