نیایش صبحگاهی
خدای خوبم
امروزم را به تو میسپارم.
به مـن کمک کن تا آنچه را
سبب دردو رنجم شده است و آنچه
محدود ومحـصورم میکند را ببخشم.
به من کمک کن تا دوباره شروع کنم.
پروردگارا
به زندگیم برکت ببخش و ذهنم را روشن کن.
روزی را که پیش رو دارم به تو میسپارم
خودت بهترینها را برایم مقدر بفرما
آمین
سلام
دعا می کنم
به غیر از خدا
محتاج
کسی نشوید...
صبحتون خدایی
🌹❤🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
:
☀️صبحمان را آغاز میکنیم با :
🌟قرائت دعای سلامتی امام زمان عج🌟
❤️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ❤️
✨به نام خداوند بخشنده مهربان
💚اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن💚
✨خدایا، ولىّ ات حضرت حجّة بن الحسن
💙صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ 💙
✨كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
💛فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ💛
✨در این لحظه و در تمام لحظات
💜وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً 💜✨
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر✨
💖وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
✨و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى
💌طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💌
✨كه خوشایند اوست ساكن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى.
🍃❣اللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ ❣🍃
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
#شهدا ؛ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ بودند ...
تو کار خیر ؛ شب عملیات برای خط شکنی از هم سبقت می گرفتند ...
#فرمانده دستور داد ؛
هر چه میتوانید راجع به #شهدا بنویسید و کار هنری کنید ...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
قد کشیدید و خدا را به تفاخر بردید
عشق را دورتر از حد تصور بردید...
🍃من در دلم شما را دارم
#شـهدا
. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
💚💖💚💖💚💖💚💖💚
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #سی_وهفت
بعدم لبخند معنا داری زد و بلند گفت:
_خداحافظ عزیــزم😉😊
و رو به عباس گفت:
_خداحافظ آقای یا...🙊
سریع گفت:
_یعنی آقای عباس
و بعد ازمون دور شد،
نفسی از سر آسودگی کشیدم داشت کم کم لو میداد منو😬
عباس هنوز لبخند میزد .. از چی خنده اش گرفته این بشر ..
چادرمو مرتب کردم و گفتم:
_کاری داشتین که اومدین دم دانشگاه
سری تکون داد و گفت:
_بله، میخواستم مجددا معذرت خواهی کنم و اینکه ناهار دعوتتون کنم😊
- من که دیشب گفتم تقصیر من بود اصلا، دیگه ناهار لازم نیس😊
- نه نه ... خب میخوام کمی بیشتر باهاتون حرف بزنم در همین موردی که تو پیامتون اشاره کردین، گفتم که حضوری باید باهاتون صحبت کنم
- باشه، فقط باید به مامانم بگم
در حالیکه در ماشین رو باز می کرد گفت:
_خودم با مادرتون حرف زدم خبر دارن شما ناهار نمیرید خونه☺️
با تعجب نگاهش کردم پس کلا هماهنگ کرده اومده😟🙈
، یاد اون روز تو پارک افتادم که بهم گفته بود برای حرف زدن با من از محمد اجازه گرفته،😌👌
آخه این چقدر می تونست متشخص باشه!!! 😍
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم ..
.
.
#ادامه_دارد...
💚💛💚
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده_حرام_است #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
💚💖💚💖💚💖💚💖💚
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
🌈⛈🌈⛈🌈⛈🌈⛈🌈
💚💖💚💖💚💖💚💖💚
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #سی_وشش
یعنی روزی رسید که عباس منتظر من باشه؟!☺️
وای چی داشتم میگفتم ...
فکر کنم کم کم دارم بقول سمیرا خل میشم...😅🙈
از فکر و خیالاتم دست برداشتم، در حالی که داشتیم به عباس نزدیک میشدیم
گفتم:
_سمیرا! جونِ هر کی دوست داری سنگین رفتار کن آبروم میره ها.. جون معصومه اون موهاتم بکن تو😅
خندید و گفت:
_باشه بابا بیا اصلا رومو هم میگیرم😄
+کوفت، جدی گفتم😁
_ عه خب بیا حالا ببین من چه خانم متشخصی میشم😌
نفسمو آروم دادم بیرون ..خدا به خیر کنه..
عباس تا متوجهمون شد سلام کرد
سمیرا زودتر از من گفت:
_سلام علیکم، خوب هستین شما، معصومه جون همیشه خیلی تعریفتونو میکنه، ماشاالله خیلی از تعریفاش بهترین
دست سمیرا رو محکم فشار دادم، 😬
این دختره امروز آبرومو نبره دست بردار نیست ...
عباس در حالی که سرش پایین بود ابروهاش کمی از تعجب رفت بالا..
ای خدا بگم چیکارت کنه سمیرا...
خواستم چیزی بگم که باز زودتر از من گفت:
_ای وای راستی خودمو معرفی نکردم، من سمیرا دوست معصومه هستم، واقعا تبریک میگم این پیوند رو به هردوتون، بخصوص به شما ..😊
باز دستشو فشار دادم😬🙈
که دو دقیقه ساکت شه که بلند گفت:
_عه چی گفتم مگه دارم تبریک میگم
عباس با لبخند سرشو آورد بالا نگاهش بهم افتاد 👀که سرخ شده بودم 🙈از خجالت و استرسِ حرفای سمیرا، خنده اش گرفته بود این آقای یاس!!😊
بزور لبخندی زدم
و قبل اینکه سمیرا بیشتر از این بخواد ضایعم کنه رو به سمیرا گفتم:
_عزیزم فردا میبینمت، خداحافظ
نگاهی بهم انداخت و آروم جوری که من بشنوم کنار گوشم گفت:
_ای شووَر ندیده بدبخت!!😄
#ادامه_دارد...
💚💛💚
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده حرام_است #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
💚💖💚💖💚💖💚💖💚