🇮🇷فرازےازوصیتـــــنامہ🇮🇷
✍ خداوند بر همه کارها نظاره می کند. برای ساختن جامعه باید اول از خود شروع کرد تا بتوان جامعه را خوب ساخت در کارها و گفتارتان رعایت اخلاق اسلامی را بکنید همیشه باید حالت جذب کنندهای داشته باشید. نه دفع کننده و همیشه باید مواظب حرکات منافقین باشید.
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_میثــــم_علیجــــانی🌷
●|زمان شهادت: تیر ماه ۱۳۹۶
●|مکان شهادت: شمالغرب، سیلوانا، مرز ایران و ترکیه
1_64057734.mp3
488.6K
💎 #شاه_کلید_ظهور
👈 حالا دیگه نمیخواهیم برا ظهور کاری بکنیم؟!😔
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی با خوابیدن حال خوش معنوی پیدا می کنیم!
استاد پناهیان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج
دقیقه دقیقه هجرانت
ساليست برای ما
کاش می آمدی
ای مرهم
زخم دلِ زار زما
『{∞°•یــا بَقــیَّـة اللهِ فـۍ اَرضــة•°∞}』
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خداي مـن
میگویند ڪه ابتدای صبح
رزق بندگانت را تقسیم میکنی
میـشود رزق من
امـروز رفاقتی باشـد
از جنـس شھیدان🌷
باعطـر شھـادت.
الهی آمین
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
5cb2318c87e0522ec1970356_2070177963855936635.mp3
1.69M
❤شرح #دعای_روز_چهارم ماه مبارک
و احکام.. ویک نکته اخلاقی شیرین از استاد اخلاق ،آیت الله #مجتهدی
#ماه_رمضان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
04.mp3
4.21M
🔷جزء خوانی سریع قرآن کریم
#جزء 4
استاد معتز آقایی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹شهید خرازی:
من اهمیتی نمیدهم دربارهٔ ما چه میگویند، من میخواهم دل ولایت را راضی کنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
👈خیلی راحت از سرکار به منزل میرویم، نه بمبی منفجر میشود و نه خطری در کار است!
👈اما هستند سفره های افطاری که این شبها یک نفر را کم دارد..
یک #مرد، یک #بابا💔😢
#مدافعان_حرم
#مرزبانان #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ #مستند_فریب فصل اول
پشت پرده در گیری سران با نظام از فتنه ۸۸ تا فتنه ۹۸
#حافظه_تاریخی
ادامه دارد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
Ali-Lohrasbi-Atre-Narges-128_291018232402.mp3
5.62M
عطرنرگس
علی لهراسبی
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🍃
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍀🍂🍀🍂🍀
💕ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش
💕 بر در دل روز و شب منتظر یار باش
💕 دلبر تو جاودان بر در دل حاظر است
💕 روزن دل بر گشا، منتظر یار باش
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️
4_5791882175976572180.mp3
5.62M
💢یااباصالح ز دنیا خسته ام
📍صوت دلنواز برای دلتنگی های مهدوی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔷 امام حسن ( علیه السلام ) :
🔹 به راستی خداوند ماه رمضان را
🔹 میدان مسابقه ساخته خودساخته
🔹 تا با طاعت او در جلب خرسندیش بر یکدیگر پیشی گیرند.
📖 تحف العلول
@piyroo
🌟 ماه توبه و انابه
🔻 رهبرانقلاب: #رمضان ماه انابه است، ماه توبه است. توبه یعنی برگشت از راه غلطی كه ما با گناهان خود، با غفلتهای خود، آن راه را رفتیم. معنای انابه این است كه توجه به خدای متعال پیدا كنیم برای حال و آینده. گفتهاند فرق بین توبه و انابه این است كه توبه مربوط به گذشته است، انابه مربوط به حال و آینده است.
💻 @piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سی روز با قرآن
🗓روز چهارم ماه مبارک رمضان
🔴فرازی غیرقابل تصور و پر قدرت از استاد #محمود شحات
📖سوره مبارکه شوری
💞واقعا قدرت و لطافت بی نظیر در تلاوت استاد به وضوح قابل شنیدن است
🔮مقام #بیات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
کلاه شهیدمدافع حـرم رسول خلیلــی🌷
بادلتنگـی رویش نوشتـه بود:
📍میروم تا انتقام سیلـی مادرم زهرا بگیرم
خدایامیشودروزی آخر دیکته ی پرغلط زندگی ام بنویسـی.
با ارفاق شـهــــادت🌺
@piyroo
📸 حضور رهبرانقلاب بر سر
مزار شهدای لشكر فاطميون
افغانستان. ۹۵/۱۱/۱۳
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_سوم.. #هستم_ز_هست
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_سوم.. #قسمت_چهارم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
بعد پیشنهاد داد برای اینکه خجالتمان بریزد دست های حمید را کرم بزنم حمید چون قسمت مخابرات کار می کرد بیشتر سروکارش با سیم های خشک و جنگی بود توی سرمای زمستان هم مجبور بود با تاسیسات و دکل های مخابرات کار کند برای همین پوست دست هایش جای سالم نداشت وقتی داشتم کرم می زدم دست های هر دوی ما می لرزید حمیدبدتر از من کلی خجالت کشید یک ماهی طول کشید تا قبول کنیم به هم محرم هستیم
این چندمین باری بود که کاغذ کادوی هدیه حمید را عوض میکردم خیلی وسواس به خرج دادم دوست داشتم اولین هدیه ای که به حمید می دهم برای همیشه در ذهنش ماندگار باشد زنگ خانه را که زد سریع چسب و قیچی و کاغذ کادوها را داخل کمد ریختم پایین پله ها منتظرم بود هر کاری کردم بالا نیامد.
کادو را زیر چادرم پنهان کردم و رفتم پایین حمید گفت مامان برای فردا ناهار با خانواده دعوتتون کرده اومدم خبر بدم که برای فردا برنامه نچینید تشکر کردم و گفتم: حمید چشماتو ببند خندید و گفت: چیه میخوای با شلنگ آب خیسم کنی؟ گفتم کاری نداشته باش چشماتو ببند هر وقت گفتم باز کن وقتی چشم هایش را بست گفتم کلک نزنی خوب چشماتو ببند زیر چشمی هم نگاه نکن چند ثانیه ای معطلش کردم کادو را زیر چادر بیرون آوردم و جلوی چشم هایش گرفتم گفتم حالا میتونی چشماتو باز کنی چشمش که به هدیه افتاد خیلی خوشحال شد انتظارش را نداشت همان جا داخل حیاط کادو را باز کرد برایش یک مقدار خاک مقتل یک شهید گمنام گذاشته بودم که کنارش تکه ای از کفن شهید بود این تربت و تکه کفن را سفر جنوب به ما داده بودند خیلی برایم عزیز بود آرامش خاصی کنارش داشتم.
حمید کلی تشکر کرد و گفت: هیچ وقت اولین هدیه ای که به من دادی فراموش نمی کنم بعد هم تربت داخل جیب پیراهنش گذاشت گفت دوست دارم این تربت مثل نشونه همیشه همراهم باشد قول میدهم هیچ وقت از خودم جدا نکنم.
داخل حیاط کنار باغچه چانه هر دوی ما گرم شده بود از همه جا حرف زدیم مخصوصا حمید روی مهمانی فردایشان حساس بود چون اولین باری بود که من به عنوان عروس به خانه عمه می رفتم حمید گفت اونجا اومدی یوقت نشینی ما رسم داریم عروس ها کمک می کنند پیش عروس های دیگر خوب نیست شما بنشینی جواب دادم چشم نگران نباش من خودم حواسم هست استاد این کارهام.
نم نم باران پاییزی باعث شد برای بیشتر خیس نشدن دل به خداحافظی بدهیم قطره های لطیف باران روی برگ گل ها و درخت های داخل باغچه می نشست و صورت هر دوی ما را خیس کرده بود همین که از چارچوب در بیرون رفت قبل از اینکه در را ببندم برای اولین بار گفتم حمید #دوستت_دارم 🌹🍃بعد هم در را محکم بستم و به در تکیه دادم قلبم تند تند می زد چشم هایم را بسته بودم از پشت در شنیدم که حمید گفت فرزانه من هم #دوستت_دارم 🌺🍃از خجالت دویدم داخل خانه این اولین باری بود که من به حمید و حمید به من گفتیم:
#دوستت_دارم.🌺🍃
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_سوم.. #قسمت_چهارم
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_سوم.. #قسمت_پنجم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
بعد هم در را محکم بستم و به در تکیه دادم قلبم تند تند می زد چشم هایم را بسته بودم از پشت در شنیدم که حمید گفت فرزانه من هم دوستت دارم از خجالت دویدم داخل خانه این اولین باری بود که من به حمید و حمید به من گفتیم دوستت دارم فردای آن روز با خانواده به خانه عمه رفتیم استرسی که از دیشب گرفته بودم با رفتار صمیمانه و شوخی های دختر عمه ها و جاری هایم از بین رفت. پدر حمید که از بعد صیغه محرمیت او را بابا صدا می کردم با مهربانی به من خوش آمد گفت و عمه هم مدام قربان صدقه ام می رفت. بعد از ناهار حرف از زمان عقد شد قرار شد بیست و ششم مهرماه سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا برای عقد دائم به محضر برویم اما حمید گفت اگه اجازه میدین عقد رو کمی عقب بندازیم چون تقویم رو نگاه کردم دیدم اون روز قمر در عقربه و کراهت داره عقد کنیم.
بعد از مهمانی حمید من را به دانشگاه رساند و خودش برای گرفتن جواب آزمایش رفت از شانس ما استادمان نیامد و کلاس هم تشکیل نشد با دوستان مشغول صحبت بودیم که اسم همسرم عزیزم تاج سرم حمید روی گوشی افتاد. یکی از دوستانم که متوجه پیام شد با شوخی گفت بچه ها بیایید گوشی فرزانه رو ببینید به جای اسم شوهرش انشا نوشته.
حمید شده بود مخاطب خاص من،نه توی گوشی که توی قلبم زندگیم، آینده ام و همه دار و ندارم
پیامک داده بود که جواب آزمایش را گرفته و همه چیز خوب پیش رفته است به شوخی نوشتم مطمئنی همه چیز حله؟ من معتاد نبودم که؟ حمید گفت نه شکر خدا که هر دو سالم هستیم.
چند دقیقه بعد پیام داد از هواپیما به برج مراقبت توی قلب شما جا هست فرود بیاییم یا باز دورتون بگردیم من هم جواب دادم فعلا یک بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدی چیه دلم نمی آمد اذیتش کنم بلافاصله بعدش نوشتم تشریف بیاورید قلب ما مال شماست فقط دست و پاهای خودتون رو بشورید مثل اون روز روغنی نباشه سر همین چیزها بود که به من می گفت خانم بهداشتی چون دانشگاه علوم پزشکی درس میخواندم و به این چیزها هم خیلی حساس بودم ولی حمید زیاد سخت نمی گرفت اهل رعایت بود ولی نه به اندازه یک خانم بهداشتی !
بعد از گرفتن جواب آزمایش بنا گذاشتیم رو روز بعد عقد کنیم که این بار هم قسمت نشد خانواده حمید رفته بودند سنبل آباد اما کارشان طول کشیده بود دومین قرار عقد هم به سرانجام نرسید.
چون آزمایش ما یک ماه بیشتر اعتبار نداشت حمید دلواپس و نگران بود که این به تاخیر افتادن ها من را ناراحت کند به من پیام داد عزیزم تو دلت دریاست یه وقت ناراحت نشی خیلی زود جور میکنم میریم برای عقد...🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo