eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 انسان يڪ تذڪر در هر ٤ ساعت بخودش بدهد بد نيست . بهترين موقع بعد از نماز ، وقتی سر به سجده می‌گذاريد ، مروری بر اعمال صبح تا شب خود بيندازد ، آيا ڪارمان برای رضای خدا بود ؟! سردار شهید .. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
بگذاربمیرم که طرفدار نداری😔 آقایی و ارباب ولی یار نداری💔 جز نیمه شعبان که پر از جشن و سرور است🍃 تنهایی و در شهرخریدار نداری😔 تعجیل درفرج صلوات 🌹 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
چفیہ... پرچم... چـادر... همہ از یڪ خانواده اند... امــا... چفیہ بر دوش شـهدا پرچم بہ دست رزمـندگان و چادر برسَرِ توست اے خواهر 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
هنگامی‌ که خدا صلاح بنده‌ای را بخواهد کم‌گویی، کم‌خوری‌ و کم‌خوابی را به او الهام میکند..! •|مولاعلی‌علیه‌السلام
امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس غدیر را گرامی دارد،در زمره شهدا خواهد بود. اقبال الاعمال 🍃🌹 https://eitaa.com/piyro
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان بهت و تعجب بچه های‌ دبیرستان ، یک خبر به سرعت به زبان ها افتاد ، یک نفر توی سالن اجتماعات ایستاده و نماز می خواند !! در محیطی که هر کس نماز می خواند انگشت نمای همه می شد ، مهدی هر روز نمازش را می خواند و بعد از نماز هم قرآنش را در می آورد و می خواند ، می گفت ، با خودم فکر کردم که اگر برای رضای خدا و شکر او نماز می خوانم ، نباید از دیگران بترسم.... 📕 امام سجاد و شهدا ، ص14 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ https://eitaa.com/piyroo 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢قسمت بیست و سوم: ورق برگشت پای نفربر- که ظاهرا از نوع پی ام پی بود- ورق برگشت و ارتش بعثی ماهیت درنده خویی خودشو کم کم بهم نشون میداد. متوجه شدم اون ملاطفت و رفتار انسانی در خط مقدم ربطی به حزب بعث نداشته و محصول رفتار نیروها و افراد معمولی ارتش عراق است که مثل خودِ ما گرفتار نظام بعث و رهبرِ دیکتاتورش صدام بودن و چاره ای جز اطاعت نداشتن و چه بسا بیشتر از ما از صدام و حزب بعث متنفر بودن. به تدریج صحنه هایی رو دیدم که بسیار فراتر از چیزایی بود که در باره خشونت و سنگدلی بعثیا شنیده بودم. دو نفر اومدن و دست و پای منو گرفتن و انداختن بالای نفربر و از دریچه پرت کردن داخل. کف نفربر پر از اسلحه و مهمات بود و من افتادم روی اونا. خودمو جم وجور کردم و نشستم. هنوز دستام باز بود. از بدِ حادثه نشسته بودم روی یه کلاش و تیزی گلنگدن فرو رفته بود توی رانم و بشدت آزارم می داد. دست بردم و اسلحه رو بلند کردم که کنار بزارم. سربازِ بغل دست راننده منو تو همین حال دید و تفنگشو بسمتم گرفت و چیزی نمونده بود به رگبار ببنده، سریع اسلحه رو پرت کردم و با اشاره به رانِ پام حالیش کردم که رو اسلحه نشسته بودم. عجب اشتباهی کردم ،نزدیک بود به قیمت جونم تموم بشه. قضیه ختم بخیر شد و اونم اسلحه شو کنار گذاشت. اومد تنفگا رو از اطرافم دور کرد و با اشاره بهم فهموند که اگه دست از پا خطا کنم همینجا کشته میشم. دقایقی رو داخل نفربر سپری کردم تا اینکه به مقر جدیدی در پشت خط عراقیا رسیدیم. دریچه رو باز کردن و دستامو گرفتن و بیرون کشیدن و با کمال بی رحمی پرت کردن پایین و دستامو از جلو بستن و یه گوشه نشوندن روی زمین. یکی دو ساعت اونجا بودم و ظاهرا منتظر بودن ماشینی بسمت بصره بِره و منو تحویلش بدن. بالاخره یه آیفا اومد و دو سرباز پیاده شدن و با اشاره به من گفتن که سوار بشم. طفلکیا عقل که تعطیل!، چشمم نداشتن ببینن دستام بسته س و زخمی ام ، چطور میتونستم از اون ارتفاع برم بالا و سوار بشم! با خنده و مسخره بازی یکی دستامو گرفت و یکی پاهامو و مثل مشک مقداری تاب دادن و پرت کردن بالای آیفا. اومدن بالا چشمامو بستن و دو تایی روبروم نشستن. آیفا با سرعت حرکت می کرد و من از این طرف به اونطرف پرت می شدم. ناچار شدم دو تا دستمو که بهم بسته شده بود به کف ماشین بچسبونم. از زیر چشم بند می تونستم مقدار کمی اطرافمو ببینم. یکیشون بلند شد و پوتینشو کوبید پشتِ دستامو و دور خودش می چرخید طوریکه پوست دستم لِه و زخمی شد و رفت نشست سرِ جاش. جرات نمی کردم دستامو بزرام کف ماشین بلند می شد و همون کارو تکرار می کرد و با پوتین به پا و کمرم می کوبید. بناچار با همون حالت عدم تعادل نشستم. ✍ رحمان سلطانی ادامه دارد ⏪ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢قسمت بیست و چهارم: اقامه نماز و آتیش سیگار دم دمای عصر بود و هنوز نمازمو نخونده بودم. جابجاییای مختلف سبب شده بود فرصتی برای خوندن نماز پیش نیاد. تو اون وقت هیچی برام مهمتر از این نبود که هرجوری شده نمازمو بخونم و قضا نشه. جهادِ ما برای نماز بود. دیدم الان وقتشه. نیت کردم و سرمو پایین انداختم و با همون حالت شروع کردم نماز خوندن و اذکار نماز رو زیرِ لب می خوندم. ظاهراً سربازا متوجه شده بودن لب من تکان می خوره و چیزایی می گم. شاید اصلا تصور نمی کردن دشمنشون که کافرش می دونستن تو این شرایط بحرانی و با این وضع اینقد نماز براش مهم باشه که مشغول نمازشده باشه. بعثیا در تبلیغاتشون ایرانی جماعت رو مشرک و مجوس معرفی می کردن و خودشونو مسلمون واقعی . سایه ای روی سرم احساس کردم و دستم آتیش گرفت. از بوی سیگار متوجه شدم که آتیش سیگاره. یکیشون آتیش سیگار رو می چسبوند پشت دستام. سوختگی هم به زخمای روی دستم اضافه شد. نمازم قطع شد. فک نمی کردم با این وضع نزاری که داشتم و چشم و دست بسته اینقد سنگدل باشن و اینجور رفتارای وحشیانه رو انجام بدن . با سوزش دستِ من دلش خنک شد و رفت نشست. دوباره نمازمو از اول شروع کردم و دوباره قضیه تکرار شد. شکر خدا که با عنایت و کمک او، با وجودِ درد شدیدی که داشتم حسرتِ داد زدن و آه و ناله کردن رو به دلشون گذاشتم. چه نمازی بود نمازِ اون روز. بی طهارت و وضو. روی آیفا و دو مامور عذاب. به هر صورتی که شد نماز ظهر و عصرم رو با آتیش سیگار و پوتین و بعد از چن بار شکسته شدن بجا اوردم و روسیاهی برای اون دو جنایتکار باقی موند. پشت دستام می سوخت و پام بشدت درد می کرد و اونا مستانه قهقهه می زدن. اون دو نانجیب برای آزار دادنم با هم رقابت می کردن و مرتب یکی بلند میشد و یکی می نشست و لابد به مسلمونی خودشونم افتخار می کردن که مثلا یه دشمنِ مجوسی رو گیر اوردن و برای رضای خدا دارن اونو آزار می دن. چقد تو اون شرایط غربت و تنهایی که به اسیری می بردنم، با قافله اسرای کربلا احساس یگانگی می کردم. دست و چشمم بسته بود و دست دشمن باز. زخمی بودم و اونا سالم. تنها بودم و اونا با هم. غریب بودم و اونا تو وطنشون. ولی من همه چیز رو داشتم و اونا نداشتن. خدایی که منو فراموش نکرده بود و به من توفیق هم کلام شدن با خودشو تو این وضع بحرانی داده بود. من حضرت زینب و زین العابدین رو داشتم و اونا وارثِ شمر و خولی. در رذالت و شقاوت با هم مسابقه می دادن و من به قافله اهل بیت دلخوش بودم. مطمئنم هرگز آیه ی «فاستقبوالخیرات» به گوششون نخورده بود و اگه هم شنیده بودن معنای خیرات رو براشون کج تفسیر کرده بودن که برای شکنجه ی یه مسلمانِ زخمی و در حال نماز با هم مسابقه می دادن. وقت و زمان برای من و اونا هر دو سپری می شد. برای ما با عشق به محبوب و راز و نیاز با معشوق و برای اونا به غیض و غضب و عقده گشایی. اذیت می کردن و می خندیدن و فراموش کرده بودن روزی خواهد رسید که مؤمنان در حالیکه غرق خوشی و نعمتای الهی هستند به آنان خواهند خندید. ادامه دارد ⏪ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب روز همگیتون بخیر و سعادت ان شاالله .... بیست و سوم 👇 💎 " همیشه با برنامه " 🔶 یه انسانِ مومنی که میخواد خانواده تشکیل بده، کاملاً حواسش هست که چطور زندگی کنه تا "خیلی لذّت ببره". 🚫 اینطور نیست که هی بگه من خوشم میاد فلان کار رو بکنیم! خوشم نمیاد فلان جور باشی! ✅ میدونه برای اینکه از خانومش خوشش بیاد ، باید یه سری فعالیت ها رو انجام بده تا به اون محبّتّ بالا برسه و از زندگیش لذّت ببره. 👌 کلاّ آدم باید "با حساب و کتاب و برنامه" زندگی کنه. 🔹شاید تا حالا یه ضرب المثلی رو شنیده باشید که میگن: عشق خبر نمیکنه! نخیر ! نکن باور عزیزم! ☺️ -- چرا ؟! ✔️ چون "عشق چیزیه که باید بری دنبالش و به دستش بیاری". اصلاً اینطور نیست که بشینی تا خودش بیاد!😊 ⛔️🔸💢 🔵 بله ممکنه اوایلِ زندگی، آدم ناغافل عاشق بشه و زندگیشو تشکیل بده 💍 اما اون ، "مثل دندانِ شیری" هست. 💯 بعد از یه مدّتِ کوتاهی اون عشقِ اولیه از بین میره. ❤️ محبّتِ ابتدایی زندگی که خدا به زن و شوهرا میده مثل برقِ ابتدایی باتری ماشین هست. ✅ با برقی که توی باتری هست میشه ماشین رو روشن کرد امّا نمیشه مسافتِ زیادی با همون برق رفت 🔸آخرش باید خودِ اتومبیل، برق تولید کنه تا بتونه مسافتِ طولانی رو بره.🚙 ⭕️ اگه کسی دلش رو به همون برقِ اولیه باتری خوش کنه آدمِ خوش خیالی هست! 👈 دقیقاً کسی که دلش رو به "محبّتِ ابتدایی زندگی" خوش کنه، آدمِ خوش خیالی حساب میشه 🌺 وقتی آدم "طبق برنامه خدا" عمل کرد زندگیش شیرین میشه 🔹وقتی زندگی آدم شیرین بشه چه اتفاقی می افته؟😊 اگه زندگی آدم شیرین بشه، هرچقدر که از زندگی زناشوییش میگذره لذّتِ بیشتری میبره. 💞 محبتی که اوّلِ ازدواج بین زن و شوهر هست چون معمولاً بر اثرِ شناخت عمیق نیست، بعد از ازدواج کمرنگ میشه و از بین میره. رو باید "طبق برنامۀ خدا در طول زندگی" به دست آورد 💟 وقتی زندگی یه خانم شیرین بشه، تا یه ماشینِ عروس میبینه حسرت نمیخوره و بگه آخ حیف شد...اون روزا عزیز بودیم....😔 ✔️ اتفاقاً بعد از ده سال زندگی با همسرش، میبینه که خیلی عزیزتر شده 🔵 میبینه قبلاً محبتش بچگانه بوده و الان واقعاً داره از زندگی لذّت میبره. ✔️ آقا هم همینطور 🌷 بعد از چند سال زندگی میبینه که چقدر روحش بزرگ شده و احساسِ آرامش و بزرگی میکنه 🔶 " وقتی زندگی آدم شیرین بشه دیگه نیاز نداره که گناه کنه! " 👈 "گناه، مالِ کسی هست که از زندگیش لذت نمیبره".... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم https://eitaa.com/piyroo ┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
وصیت نامه اول شهید حاج حسین خرازی 😍❤️🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد https://eitaa.com/piyroo
اگر کاری برای خداست، پس گفتنش چه سودی دارد؟!! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🍃🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
سلامـ علیکمـ 😇🌸 خـواهراے گل...🙋🏻‍♀️ برادراے گرامـے...🙋🏻‍♀️♂ همونطور که دستـور حضـرتـ آقامون ،حمایتـ از تولیداتـ ملے هستشـ...😍 منظور تنها کالاے ایرانے نیستـ...😉 شامل حمایتـ از رسانه هاے ملی همـ میشهـ...😎💪🏻 ماهمـ خداقوتـے میگیمـ به اعضاے کانال کہ تا اینجا باما همراه بودید 😍🎉 و قصدنداریمـ کہ شمارو ازدستـ بدیمـ... بنابراین ما،در رسانہ ملے کانال ما در ایتا و سروش 👇🏻👇🏻👇🏻😍 https://eitaa.com/piyroo https://sapp.ir/piyroo منتظرتون هستیمـ...😍❤️ منتظر اشاره ی رهبریمـ... همگـے رسانہ ملے را نصبـ میکنیمـ...✌🏻💪🏻🏃‍♂️♀🏃‍♂️ در کانال سروش نیاز به ادمین داریم بزرگوارانی که میخواهند کمک کنن به ای دی زیر پیام بدن @montazer_61 اجرتـون بامادرساداتـ س🌸🎊 التماس دعاے فرج
🔸 " در محضـر شهیــد "... وقتی انسان برای خدا کار کند، هر چند کارش کوچک باشد، چنان نمــود دارد ڪہ خودش هم باور نمی‌ڪند ، فقـط برای خـــدا ڪار کنیـد ... https://eitaa.com/piyroo
بعد از تشییع حسین رفتیم خونه تو خونه بحث شد ڪه شــ‌هدای سوریه شــ‌هید هستن یا نه⁉️ یکی از همسایه ها اومده بود خونشون خطاب به عکس شهید میگه، میگن شماها شهیدید❗️ اگر درسته امشب برات زیارت عاشورا میخونم بیا به خوابم ☺️ شهید نه تنها اون شب بلکه هر شب به خواب همسایه میرفته که بنده خدا ترسیده میگه دیگه نیا به خوابم 😂😂😱 فرمانده شون بعد از نقل این خاطره میگه حسین اون دنیا هم دست از شیطنت برنمیداره 😂😂 نقل از فرمانده حسین فیاض🌹 لشکر غیور ✌️ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
°•|🍃🌸 نمےدانم این شهیـــ🌹ــــد را چگونه مےشود توصیــــــف ڪرد ▫️گاهے عارفــــــ ▫️گاهے فیلسوفـــــ ▫️گاهے دانشمنـــــد ▫️گاهے فرمانـــــده ▫️گاهے عاشـــــــــــق ... 👈 ولے هر ڪــــہ بـود، دیگر ماننـدش نخواهد آمد.. °•{فرمانده قلبهـــــا 🕊 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دشمن_شناسی دشمن کیست؟ هر کس که با حاکمیّت نظام مستقل مردمی دینی مخالف است، دشمن است. طمع ورزان، غارتگران، سودجویان، زراندوزان، زورگویان، وابستگان، مایلین به فساد و کسانی که از حاکمیّت فرهنگ دینی زیان شخصی می‌بینند، دشمنند. البته در رأس اینها دشمنان خارجی هستند که بیش از همه ضرر دیده‌اند؛ آمریکا، صهیونیست‌ها، کمپانی‌های بزرگ جهانی. کتاب_سیر_مطالعاتی_تمدن‌ساز #سیدعلی_خامنه‌ای #تبیین #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo