| بذارید رنگین کمون هفت رنگ #خدایی تو دلتون تجلی کنه...
نه این #عشقای الکی...
نه این رنگای الکی که با یه آب بارون پاک میشه میره!
رنگ خدایی به دلاتون بزنید...
یه تیپ و یه دست بشید مثل شهدا...
#رفیق_خدایی_پیدا_کنید...🌿
#حـاج_حـسین_یـکتـا🍀
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
27.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #شبهای_پر_ستاره
حاج حسین یکتا
قسمت اول
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
25.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #شبهای_پرستاره
قسمت دوم
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
47.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #شبهای_پرستاره
قسمت سوم
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حاج احمد آرام دستش را بالا آورد و به انتهای افق اشاره کرد و گفت:
بسیجی، آنجا انتهای افق است...
من و تو باید پرچم خود را در آنجا در انتهای افق برافرازیم. هر وقت پرچم را آنجا زدی زمین، آن وقت بگیر و راحت بخواب؛ ولی تا آن وقت نه...!🌱
#حاج_احمد_متوسلیان 🙃
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_۲۷
بعد هم دم گرفت:(عمه جانم, عمه جانم, عمه جانم, عمه جان مهربانم. عمه جانم, عمه جانم, عمه جان نگرانم. عمه جانم, عمه جانم, عمه جان قدکمانم!)😭
موقع برگشت از لبنان, رفتیم سوریه از هتل تا حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) راهی نبود, پیاده 🚶می رفتیم .
حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) که نمی شد پیاده رفت, ماشین 🚙می گرفتیم.
حال وهوای حرم حضرت زینب《سلام الله علیها》 را شبیه حرم امام رضا(علیه السلام) وامام حسین(علیه السلام) دیدم😍
بعد از زیارت, سرِ صبر نقطه به نقطه مکان ها را نشانم داد ومعرفی کرد: در باره ی ساعات مسجداموی, خرابه شام,محل سخنرانی حضرت زینب《سلام الله علیها》👌
هر جا که هم بلد نبود, از مسئول و اهالی مسجد اموی به عربی می پرسید و به من می گفت. از محمد حسین سوال کردم:( کجا به لبای امام حسین 《 علیه السلام》 چوب خیزان می زدن?) ریخت به هم
گفت: ( من هیچ وقت اینطوری نیومده بودم زیارت !) گاهی من روضه می خوندم , گاهی او. می خواستم از فضای بازار و رزق و برق های آنجا خارج شوم و خودم را ببرم آن زمان, تصویر سازی کنم در ذهنم . یک دفعه دیدیم حاج محمود کریمی درحال ورود به در وازه ی ساعات است. تنها بود. آستینش را به دهان گرفته بود وبرای خودش روضه می خواند.
حال خوشی داشت. به محمد حسین گفتم:
(برو ببین اجازه میده همراهش تا حرم بریم ?)
به قول خودش :(تا آخر بازار ما رو بازی داد!)
کوتاه بود ولی پر معنویت.
به حرم که رسیدیم , احساس کردیم می خواهد تنها باشد, از او خداحافظی کردیم✋
¤¤¤
ماه🌙 هفتم در یزد رفتم سونو گرافی .
دکتر گفت:(مایع آمنیوتیک دور بچه خیلی کمه.
باید استراحت مطلق داشته باشی.)
دوباره در یزد ماندگار شدم . می رفت ومی آمد. خیلی هم بهش سخت می گذشت. آن موقع می رفت بیابان. وقتی بیرون از محل کار می رفت مانور یا آموزش , می گفت:
( می رم بیابون) شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود که می رفت دانشگاه.
می گفت:(عذابه, خسته و کوفته😢 برم توی اون خونه ی سوت وکور! از صبح 🌄برم سر کار وبعد از ظهرم برم توی خونه ای که تو نباشی.) دکتر ممنوع السفرم کرده بود. نمی توانستم بروم تهران. سونوگرافی ها بیشتر شد.
یواش یواش به من می فهماندند ریه بچه مشکل دارد. آب دور بچه که کم می شد .
مشخص نبود کجا می رود🤔 هرکسی نظری می داد:
آب به ریه ش میره!
اصلاً هوا به ریه ش نمی رسه!
الان باید سزارین بشی
دکترها نظرات متفاوتی داشتند. دکتری گفت:( شاید وقتی به دنیا بیاد, ظاهر بدی دشته باشه) چند تا از پزشکان گفتند:
( می توانیم نامه بدیم, به پزشکی قانونی که بچه رو سقط کنی)
👈 ادامه دارد.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
از این اخلاق روحالله خیلی خوشم میومد.
هیچ وقت قسم نمیخورد. 👌
برای تاکید روی حرفش، فقط میگفت:
« راست میگم »🌹
به نقل از: یکی از دوستان
شهید مدافع حرم
شهید روح الله قربانی🌸
شهادت خوب است ولی تقوا بهتر
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت523
#شهید_آوینی 🎞
"چند قدم آنطرفتر، برادر خلیلی که خبر اسارت دومین فرزند خود را نیز شنیده است نشسته، پیشانیاش را بر سلاحش تکیه داده و با نفس امارهی خویش میجنگد و راستش، جنگ حقیقی همان جنگی است که اکنون در درون او برپاست.
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید مدافع حرم حسین معماری فرزند سردار شهید علی معماری در سی و یکم شهریور 1357 در اهواز به دنیا آمد وی فرزند دوم خانواده بود ند و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته حقوق در دانشگاه آزاد اهواز ادامه دادند. شهید حسین معماری در سال 1382 در سن 20سالگی با فرزند شهید سیدحمدان موسوی ازدواج کرده وحاصل این ازدواج دو فرزند ، یک دختر و یک پسر می باشد. دوستان شهید حسین همیشه از ایشان با عنوان انسانی شجاع ، مهربان ،مودب ، دلسوز یاد می کنند همسرشان اظهار داشتند درحادثه سیل همراه بادوستان وآشنایان به کمک مردم محروم منطقه غیزانیه می رفت و با پرکردن گونی خاک ، رساندن آذوقه وتوزیع مواد غذایی بین مردم توانسته بود سرمشق خوبی برای اطرافیانش شود. شهید مدافع حرم حسین معماری هنگام دفاع از حرم اهل بیت (ع) در عراق دچار مجروحیت شد و در بیمارستان شهیدچمران تهران بستری میگردد که بر اثر شدت جراحات درتاریخ 12/5/98 به آروزی دیرینه خود که شهادت بود رسید و به خیل شهدای مدافع حرم خوزستان پیوست.
🕊🕊🕊🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo