eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید_علی_آقا_ماهانی اونقدر با اسم بی بی انس گرفته بود که اگه توی بهترین لحظه‌های زندگیش از حضرت فاطمه (س) میگفتی شروع می‌کرد به اشک ریختن. یه روز رفتم تو اتاقش دیدم واسه خودش مجلس روضه گرفته از حضرت زهرا (س) میخوند و گریه می‌کرد. پرسیدم: .... نگاهی احساسی و متفاوت 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
1_51834315
1.86M
🎵 چرا آدم خوبی شدی؟ 🔻تا حالا بهش فکر کردی؟ منتظر ➕خاطره‌ای از شهید ابراهیم هادی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
قابل توجه مدیران خودشیفته❗️ ☀️ظهر تابستان بود و دمای هوا 45 درجه⚡️، یکی از بچه ها پنکه ای را آورد، با ناراحتی گفت: «برای چه پنکه آوردید😒؟» گفتم: «خب هوا گرم است.» گفت: «نه، فرقی نمی کند بسیجی های دیگر هم همین وضعیت را دارند.» پنکه را رد کرد و گرفت خوابید.☹️🙂 ❤️ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺وقتی رهبر معظم انقلاب مدام ایراد مترجم را گوشزد میکند☝️کسی که این چنین بر زبان عربی تسلط دارد، اصرار دارد با زبان فارسی سخن بگوید تا هویت ایرانی مملکتش را در چشم دنیا بزرگ بدارد. https://eitaa.com/piyroo
سپاہ تشڪیل شد تا پاسداری ڪند ... از انقـلاب و دستانی حیدرے باید ، ڪہ قوّتِ قلب باشد پاســداران را .... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
ا🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸 ا🌿🌼🌿🌸 ا🌺🌿 🕊 ا🌸 🕊 جزء گرفته شده 1)✅ 2)✅ 3)✅ 4)✅ 5)✅ 6)✅ 7)✅ 8)✅ 9
ختم قران هدیه به شهید ابراهیم هادی با همکاری شما عزیزان به اتمام رسید ممنون از همکاری تون نگاه خاص شهید در دنیا وآخرت نصیبتون🌹
🌴موقع آن بود كه بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابكار دربیایند. همه از خوشحالى در پوست نمى گنجیدند. جز عباس ریزه كه چون ابر بهارى اشك مى ریخت😭 و مثل كنه چسبیده بود به فرمانده كه تو رو جان فك و فامیلت مرا هم ببر ، بابا درسته كه قدم كوتاهه ، اما براى خودم كسى هستم. اما فرمانده فقط مى گفت: «نه! یكى باید بماند و از چادرها مراقبت كند. بمان بعدا مى برمت» عباس ریزه گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمكم»😒 وقتى دید نمى تواند دل فرمانده را نرم كند مظلومانه دست به آسمان بلند كرد و نالید:🤲 «اى خدا تو یك كارى كن. بابا منم بنده ات هستم» چند لحظه اى مناجات كرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یك هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتى فرمانده تعجب كردند❗️😳 عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فكرى شد كه عباس حتما رفته نماز بخواند و راز و نیاز كند. وسوسه رهایش نكرد. آرام و آهسته با سر قدم هاى بى صدا در حالی كه چند نفر دیگر هم همراهى اش مى كردند به سوى چادر رفت. اما وقتى كناره چادر را كنار زده و دید كه عباس ریزه دراز كشیده و خوابیده ، غرق حیرت شد. پوتین هایش را كند و رفت تو. فرمانده صدایش كرد: «هِى عباس ریزه. خوابیدى؟ پس واسه چى وضو گرفتى؟» عباس غلتید و رو برگرداند و با صداى خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم» فرمانده با چشمانى گرد شده گفت: «حال كى را؟» عباس یك هو مثل اسپندى كه روى آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب مى خوانم و دعا مى كنم كه بتوانم تو عملیات شركت كنم. حالا كه موقعش رسیده حالم را مى گیرد و جا مى مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یك به یك»😏 فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه كرد. بعد برگشت طرف بچه ها كه به زور جلوى خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید مى شدند. یك هو فرمانده زد زیر خنده 😂و گفت: «تو آدم نمى شوى. یا الله آماده شو برویم» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلى نوكرتم خدا الان كه وقت رفتنه عمرى ماند تو خط مقدم نماز شكر مى خوانم تا بدهكار نباشم»😍☺️ بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوى ماشین هایى كه آماده حركت بودند و فریاد زد: «سلامتى خداى مهربان صلوات». 😂😂😂😂😂😂 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚 https://eitaa.com/piyroo
دختران و زنانی که با و حجابشان، خود را از نگاه میپوشانند، مانند شهدایی هستند که را انتخاب کردند. مانند شهدای گمنامی که جنازه شان پیدا نشد...بدنشان را کسی ندید... اما در آسمانها و زمین معروف و شناخته شده هستند...و خریدارشان میشود https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
💠برشی از کتاب می ترسم اگه بفهمن طراحی و خطاطی بلدم، من رو ببرن تو قسمت .‌ من آدم ام. دوست دارم تو همین قسمت بمونم.‌ ‌اصلا فکر میکنی برای چی هنر رو ول کردم⁉️ درصورتی که واقعا درسم خوب بود.‌ چون حس کردم دانشگاه هنر من رو از (ع) دور می کنه، اما سپاه نه، داره من رو به اون چیزی که دوست دارم می رسونه😍 راه سپاه راه امام حسینه _اینجوری که میگی به علاقه داشتی💖 پس برات سخت بوده که بخوای ولش کنی، نه؟ +آره سخت بود یه روز تو نمازخونه دانشگاه هنر که بودم، نشستم باخودم فکر کردم💬 گفتم الان اینجایی که وایسادم چقدر با امام حسین (ع) داره؟‌ دیدم خیلی فاصله دارم💕 این فاصله به جایی رسیده بود که انگار لبه بودم. کافی بود فقط یک قدم، فقط یک قدم بردارم تا همه چیز نابود بشه💥موقعیت همه چیزم برام فراهم بود، اما من راه امام حسین (ع) رو انتخاب کردم✅ دل کندم از اونجا. ‌ ‌‌ روح الله قربانی🌹 سالروز تاسیس گرامی باد🇮🇷 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#خالڪوبی_تا_شهـادت 👈 #شهیدمجیدقربانخانی 💐 #قسمت_نهم وقتی رفت تمام جیب‌هایش را خالی می‌ڪند «مدافعا
👈 💐 از ترس اینڪه نگذاریم برود، بی خداحافظی رفت مجید روزهای آخر در جواب تمام سؤال‌های مادر تکرار می‌ڪند ڪه نمی‌رود؛ اما مادر مجید از ترس رفتن مجید از ڪنارش تڪان نمی‌خورد. حتی می‌ترسد که لباس‌هایش را بشوید: «روزهای آخر از ڪنارش تڪان نمی‌خوردم. می‌ترسیدم نا غافل برود. مجید هم وانمود می‌ڪرد ڪه نمی‌رود. لباس‌هایش را داده بود بشویم؛ اما من هر بار بهانه می‌آوردم و درمی‌رفتم. چند روزی بود که در لگن آب خیس بود. فکر می‌کردم اگر بشویم می‌رود. پنج‌شنبه و جمعه ڪه گذشت وقتی دیدم دوستانش رفتند و مجید نرفته گفتم لابد نمی‌رود. من در این چند سال زندگی یڪ‌بار خرید نرفتم؛ اما آن روز از ذوق اینڪه باهم صبحانه بخوریم رفتم تا نان تازه بخرم. ڪاری ڪه همیشه مجید انجام می‌داد و دوست داشت با من صبحانه بخورد. وقتی برگشتم دیدم چمدان و لباس‌هایش نیست. فهمیدم همه‌چیز را خیس پوشیده و رفته است. همیشه به حضرت زینب می‌گویم. مجید خیلی به من وابسته بود. طوری ڪه هیچ‌وقت جدا نمی‌شد. شما با مجید چه ڪردید ڪه آن‌قدر ساده‌دل ڪند؟ یڪی از دوستان مجید برایش عڪسی می‌فرستد ڪه در آن‌یڪ رزمنده ڪوله‌پشتی دارد و پیشانی مادرش را می‌بوسد. می‌گفت مجید مدام غصه می‌خوردڪه من این ڪار را انجام نداده‌ام.» مجید بی‌هوا می‌رود در خانه خواهرش و آنجا هم خداحافظی می‌ڪند. سرش را پایین می‌گیرد و اشڪ‌هایش را از چشم‌های خواهرش می‌دزدد بی‌آنڪه سرش را بچرخاند دست تڪان می‌دهد و می‌رود. مجید با پدرش هم بی‌هوا خداحافظی می‌ڪند و حالا جدی جدی راهی می‌شود. ✨به نیت شهید سردار قاسم سلیمانی و شهید مجید قربانخانی برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹 ... ✍🏻 : الهام تیموری https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
🌷معراج شهدا🌷 🔷سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی: 💠سپاه مجموعه‌ای از منتظران شهادت است... سپاه بهشت است که، استشمام می‌شود. سپاه، معراج شهداست. سپاه معراج مجاهدین است. سپاه محبوب امام(ره)است. امام(ره)نگاه کرد به سپاه و فرمود: من دست شما رامیبوسم که دست خدا بالای آن است و اگر سپاه نبود، کشور نبود. نگاه کردبه جبهه‌های سپاه و نیروهای مسلح فرمود: آنها چه می‌کنند وبهتر است دم فرو بندم و خاضعانه و خاشعانه عرض کنم: 🌺السلام علیک یاخاصه اولیاء‌الله. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 650 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر سر مزار شهید ماشاءالله رشیدی از شب شهادت او روایت می‌کند... https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
💢شهید عباس خدمتکاری فرزند محمد در سال 1345 درخانواده ای مستضعف در ورزنه متولد شد.از سن شش سالگی وارد دبستان شد ولی به علت فقر وتنگدستی خانواده نتوانست ادامه تحصیل بدهد وبه ناچار ترک تحصیل کرده در کار کشاورزی به کمک پدر خود شتافت تا در تامین معاش کمک حال خانواده خود باشد.آری خواننده عزیز٬ اگر دنباله اسامی شهدا پسوند فقر ٬تنگدستی٬مستضعف٬محروم وستمدیده را می یابی٬سری دراین نهفته است.منحرفینی که دم از خلق وتوده مردم ومبارزه با امپریالیسم می زنند بیایند ومشاهده کنند که فداییان واقعی وبرپادارندگان حقیقی نظام جمهوری اسلامی چه کسانی هستند.این محرومین ومردان مقاوم هستند که افتادن در دامان هم شرق وهم غرب را ضلالت وگمراهی می دانند. این ایمان مذهبی توده هاست که آنها را اینچنین بار آورده است... شهید عزیز عباس خدمتکاری در سال 62 جهت لبیک گویی به ندای امام خمینی ومبارزه با قدرتهای استکباری راهی پادگان آموزشی شد و در پادگان انصارالحسین فنون نظامی را فرا گرفت و پس از آن به جبهه های جنوب اعزام شد.پس ازمدتی اقامت در کردستان راهی جبهه های جنوب شد وبه مدت شش ماه در تیپ مستقل 28 صفر سرگرم کارزار با دشمنان بود.پس از اتمام ماموریت به زادگاهش بازگشت واندکی بعد در سال 1364 ازدواج نمود. چندی گذشت  تا اینکه به عنوان پاسدار وظیفه در لشکر امام حسین (ع)مشغول خدمت شد.در عملیات والفجر 8 از ناحیه پا مجروح شد وپس از بهبودی ومرخصی از بیمارستان مجددا راهی جبهه های جنگ شد.شهید عباس خدمتکاری درعملیات کربلای 4شرکت داشت ودر همین عملیات بود که برادر عزیزش اکبر خدمتکاری مفقود گردید.ولی این حادثه خللی در عزم راسخ شهید خدمتکاری وارد نیاورد واو همچنان به رزم بی امان خود ادامه داد. شهید عباس خدمتکاری در سه مرحله از عملیات کربلای 5 شرکت کرد وپس از مرحله سوم به مرخصی آمد.وی پس از اتمام مرخصی به منطقه عملیاتی بازگشت. سرانجام شهید عباس خدمتکاری در مرحله تکمیلی کربلای 5 در تاریخ  1365/12/5 ساعت 3 بامداد در حال پیشروی ٬هدف مستقیم گلوله های بعثیون قرار گرفت وبر اثر خونریزی شدید به فوز عظیم شهادت نایل آمد وزندگی سعادتمند خود را بدین سان پایانی با شرف وبا فضیلت داد. 💢"قسمتی از مصاحبه ای که شهید عباس خدمتکاری  قبل از اعزام به جبهه انجام داده" امت شهید پرور قهرمان : همیشه در صحنه وبا خانواده شهدا تماس حاصل کنید وبه فرزندان شهدا بگویید پدرانشان برای حفظ اسلام واین انقلاب به صحنه پیکار رفته وبه آنها بفهمانید که اینها بدون هدف ومقصد نبوده اند و راهی که امام حسین (ع) ویارانش رفتند را ادامه داده اند٬تا خدای نکرده آنها در کارهایشان سست نشوند...  https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ» قوم موسى بعد از (رفتن) او (به میعادگاه الهى) از زیورهاى خود مجسمه گوساله اى ساختند که صدایى همچون صداى گوساله داشت. آیا آنها نمى دیدند که با آنان سخن نمى گوید و به راه (راست) هدایتشان نمى کند؟! آن را (خداى خود) انتخاب کردند و ستمکار بودند. (سوره مبارکه اعراف/ آیه ۱۴۸) https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾