افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت چهاردهم
⛔️🕳 بعد از اینکه والی مدینه به دستور یزید از حضرت امام حسین علیه السلام درخواست بیعت کرد، و امتناع امام از بیعت، وقایع بعد از بیعت نکردن امام، بسیار دقیق و برنامه ریزی شده است، مقدمات قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام بسیار مهم است، باید ذهن مردم را آماده کرد، بعد از امتناع از بیعت حضرت اباعبدالله بی سر و صدا و بدون اینکه به کسی بگویند به همراه خانواده به قصد مکه از مدینه آمدند بیرون، یکمرتبه مردم دیدند امام حسین در مدینه نیست، ولولهای در مدینه افتاد، مردم از هم میپرسیدند چرا اباعبدالله ناگهانی مدینه را ترک کرد؟ عدهای دیگر میگفتند یزید بیعت خواسته، اباعبدالله از بیعت امتناع کرده، باید به همین علت بیخبر رفته باشد...
فرض کنید پدر یک خانواده بدون خبر خانه را ترک کند، اعضای خانواده به تکاپو میافتند که پدر کجاست؟ پدر کجا رفت؟ چرا بیخبر رفت؟ چه اتفاقی افتاده؟ به اقوام و دوست و آشنا زنگ میزنند که پدر خانه شما نیامدهاند؟...
ولولهای در مدینه ایجاد شد که بسیاری از مردم از بیعت کردن با یزید سرپیچی کردند...
✖️امام حسین روز تولد خود، یعنی روز سوم شعبان وارد مکه شدند... شاید این هم رمزی داشته باشد، والله اعلم...
چرا امام به مکه رفتند؟ اولاً چون قرآن میفرماید مکه محل امن است «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنا» (آلعمران/۹۷)، دوماً مردم از تمام کشورهای اطراف به مکه میآمدند برای انجام عمره و مناسک حج، امام حسین چهار ماه و پنج روز در مکه توقف کردند، مردم که به مکه میآمدند، امام حسین روشنگری میکردند، میگفتند معاویه به درک واصل شد، یزید به حکومت رسید، والی مدینه خواست از من بیعت بگیرد، قصد داشت مرا ترور کند، من به کعبه پناه آوردم...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
#حبیب_الله_یوسفی
#کربلا_نماد_همه_تاریخ
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت پانزدهم
♦️✖️در این چهار ماه و پنج روزی که امام در مکه بود با سخنرانی روشنگری میکرد، این نهایت درایت و برنامه ریزی دقیق حضرت اباعبدالله است، اوج مهارت است، بیخبر مدینه را ترک میکند، به مکه میآید، مردم به مقام و موقعیت او آشنائی دارند، در مدینه و مکه ولوله میاندازد...
✖️ هشتم ذی الحجه دو شب قبل از عید قربان است، قبل از عید قربان همه حاجیها باید مکه باشند، همه که جمع شدند برای انجام مناسک حج، امام حسین مکه را ترک میکند، باز بین مردم ولوله میافتد، با هم میگفتند چرا حسین رفت، چرا صبر نکرد مناسک حج را انجام دهد؟ امام رفت، اما رفتن امام هم بسیار حساب شده بود، چطور رفت؟ اولاً وسط روز و از بین جمعیت رفت، دوماً کاروان راه انداخت، خوب وقتی در شلوغی مکه وسط روز با کاروان از بین جمعیت بروی، توجه همه جلب میشود، اینها همه حساب شده بود...
✖️ مردم میگفتند حسین جان، نزدیک عید قربان است، حاجیها دارند میآیند، شما چرا میروی؟ امام میگوید مزدوران یزید میخواهند مرا در مکه بکشند، بعد از مردم میپرسیدند شما از کجا آمدی؟ مثلاً میگفتند از مصر آمدیم، از یمن آمدیم، از حبشه آمدیم، امام میفرمود سلام مرا به مردم خود برسان، و از قول من بگو یزید شرابخوار سگباز لیاقت خلافت ندارد، من با او بیعت نمیکنم، در مدینه مرا برای بیعت تحت فشار گذاشتند، اینجا در مکه مرا تحت فشار گذاشتند، که از من بیعت بگیرند، من با یزید بیعت نمیکنم، شما هم بیعت نکنید...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
#حبیب_الله_یوسفی
#کربلا_نماد_همه_تاریخ
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌⚫️ کربلا، نماد همه
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت شانزدهم
♦️✖️ خداوند در قرآن به حضرت موسی علیه السلام میفرماید «اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى» (طه/۲۴) اینک ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﻮ ﻛﻪ ﻭﻯ ﺳﺨﺖ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ... به سراغ فرعون برو که او از شیطان پیروی کرده و سرکش شده است، وظیفه همه انبیاء مبارزه با طاغوت است، ایمان به تنهائی کافی نیست، کسانی که به خدا ایمان دارند اما اهل مبارزه با طاغوت نیستند، مثل کسی میمانند که یک دست دارد و با یک دست میخواهد دو گوی را از زمین بردارد، نمیشود، ممکن نیست، مؤمنی که نماز میخواند اما به طاغوت کار ندارد، نماز و عبادتش هیچ ارزشی ندارد، حضرت امام حسین علیه السلام برای خدا قیام كرد با هدف برانداختن ریشه حكومت بنی امیه، یزید ابن معاویه لعنت الله علیه فاسد میمون باز و سگباز و شرابخوار بر منبر پیامبر نشسته، چنین آدمی رهبر مسلمانها شده، چنین ملعونی میگوید هیچ خبری نبوده، قیامت و وحی و قرآنی در كار نیست، همهاش وهم و خیالات بوده، حضرت قاسم ابن الحسن مجتبی علیه السلام میفرماید اگر قرار است طوری زندگی کنیم كه خلیفه مسلمین شخصی مثل یزید باشد، مرگ از زندگی بهتر است...
در اسلام آگاهی انسان بسیار مهم است، به همین دلیل میگویند دو رکعت نماز دانشمند دانا از هفتاد رکعت نماز جاهل بهتر است...
حضرت امام حسین علیه السلام در نهضت کربلا از غافلین استفاده نکردند، از سرباز غافل استفاده نکردند، امام حسین به جامعه شوک وارد میکند، به جامعهای مثل جامعه زمان یزید باید شوک وارد کرد، گاهی قلب جامعه میایستد و مردم به کما میروند، برای همین باید شوک وارد کرد، امام حسین باید وارد شود، امام حسین پزشک معالج جامعه است، امام حسین خودش و همه عزیزانش را فدا میکند تا مسلمین خوابیده را بیدار کند، وقتی در نقطهای زلزله میآید تا چند روز بعد از وقوع زلزله، زمین پس لرزه دارد، نهضت کربلا بین مسلمانان زلزله انداخت، زلزلهای که پس لرزههای آن از عصر عاشورا تا قیامت ادامه دارد، بعد از کربلا کوفیان بدبخت فهمیدند که چه خاکی به سر خود ریختهاند، کوفیان نامرد گروه گروه میآمدند و بر سر خود میزدند و میگفتند فریب خوردیم، خاک بر سرمان شد، عمرسعد ملعون میخواست حاکم ری شود، اما داغش به دلش ماند، شمر ملعون آواره کوه و بیابان شد...
در راه حق از کم بودن تعداد خود نترسید، حتی اگر تنها باشید، بعضی از افراد وقتی میخواهند كاری را انجام دهند میگویند ما عده کمی هستیم، از دست ما چند نفر چه کاری ساخته است؟ قرآن میفرماید «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّكُورُ» (سبأ/۱۳) بندگان شکرگزار کم هستند...
ماجرای کربلا به ما میگوید كه از کم بودن نترسید، حضرت امیرالمؤمنین امام علی ابن ابیطالب علیه السلام میفرمایند وحشت نکنید، در راه هدایت از کم بودن تعداد خودتان وحشت نکنید، اگر یاور کم دارید نترسید (نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱)
حضرت ابراهیم علیه السلام یک نفر بود ولی خدا میفرماید حضرت ابراهیم با اینکه یک نفر بود یک امت بود...
حضرت امام حسین علیه السلام به ما میفرماید ملاک حرکتتان خدا باشد، محورتان حق باشد، از کم بودن نترسید، از منحرفین پیروی نکنید، اسیر فضا سازی فاسقین و غافلین نشوید...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
#حبیب_الله_یوسفی
#کربلا_نماد_همه_تاریخ
#ادامه_دارد...
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 درمیان شهدای دفاع مقدس، «پهلوان ابراهیم هادی» به «علمدار» معروف است
قصه این علمداری به لحظههای آخر شهادت ابراهیم و فداکاریاش برای رفع تشنگی مجروحانی که در محاصره بودند برمیگردد.
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مداحی_آنلاین_پاشو_علمدار_حرم_جواد.mp3
10.03M
🔳 #واحد #تاسوعا #محرم
🌴پاشو علمدار حرم
🌴یه سری به حرم بزن
🎤 #جوادمقدم
👌بسیار دلنشین
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
@cinava_ir-abbasi(4).mp3
5.86M
مداحی زیبا (زمینه دلنشین)
آب به لبهای تو رو زده
موج به پای تو زانو زده
عباسی
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
4_5927153077202192641.mp3
3.91M
[🎙 #حـاجمرتضی_حیـدرۍ ]
🔊| اۍ شمع حـرم خانه قربانین اولوم عباس..!
#ترکی 👌👌👌
#اݪسݪامعݪیڪیاباباݪحوائج♥️
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهیدامیرطحان_نژاد
امير در خانواده مذهبي و از طبقه متوسط در سال 1340 بدنيا آمد. از همان كودكي علاقه زيادي به آموزش قرآن و رفتن به مساجد و نمازهاي جماعت داشت و در تمام دوران ابتدايي و متوسطه در زمره شاگردان ممتاز بشمار ميرفت و پس از اتمام سال چهارم رياضي فيزيك توانست در رشته الكترونيك دانشگاه شيراز قبول شود. با شروع جنگ تحميلي امير بيشتر اوقاتش در مساجد به آموزش نظامي و عمليات رزمي و تشكل بچهها ميگذشت. امير آرپي چي زن بود و در يكي از اين روزها كه تجاوز عراقيها شدت پيدا كرده بود در تاريخ 59/8/15 پنجشنبه صبح در جبهه ذوالفقاري به شهادت رسيد و سرانجام در تاريخ 59/9/16 به اهواز انتقال داده شد و در شهيدآباد به خاك سپرده شد.
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#شهیدامیرطحان_نژاد امير در خانواده مذهبي و از طبقه متوسط در سال 1340 بدنيا آمد. از همان كودكي علاقه
#وصیتنامه_شهیدامیرطحان_نژاد
بنام خدای قادروتوانا وحیات ده و حیات گیر
خدمت پدر و مادرعزیزم
سلام.امیدوارم که حالتان خوب باشد.اگر ازحال من بخواهید به یاری خداوند خوب و سرحال هستم. الان که این نامه را می نویسم در آبادان هستم وهنوز به خونین شهر اعزام نشده ایم.از شما می خواهم برای اینکه از شما اجازه نگرفته ام مرا ببخشید وراضی باشید.
مادرعزیز می دانم که دلت فکر است ولی تو می دانی که من امانتی بیشتر در دست تو وپدرم نبوده ام وباید مانند زینب علیهاالسلام شیرزن باشی ودر برابر ناملایمات زندگی استوار وپابرجا.مادرعزیزم عراق که از خود استقلالی ندارد یک دست نشانده است تو باید فرزندان دیگرت را هم فدا کنی و ان شاا...در مقابل آمریکا خودت سلاح برداری و از اسلام و مسلمین ومستضعفین دفاع کنی.
مادرعزیزم فرمانده ی ما حرف جالبی زد که من هم تصدیق می کنم؛اوگفت یا جنازه ی مرا باید به خانه ببرند یا پیروزی را.که امیدوارم بادست پر به خانه برگردم یااین که شهادت نصیبم شود.
خوب حالا بیاییم سراغ خواهرم؛برای تو سخنرانی کردن و ازشهادت صحبت کردن تکرار کردن است.چون تو از من در این جور مسائل داناتر وفاضل تری؛ولی به تو می گویم دشمن ترسو ؛بزدل وکم نیرو است وبه امید خدا همین روزها به تو پیام می دهم که بیایی کنار قبر سرورشهیدان حسین ابن علی<ع> نماز جماعت بخوانیم و زیارت کنیم.
به همه سلام برسانید و از طرف من از هر که تا حال از من ناراحت شده است عذر بخواهید.به مسجد صاحب الزمان 30 تومان بدهکار هستم بپردازید.
خداوند شهادت را نصیب همه کند.
والسلام. امیر 7/8/1359 - ساعت 55/16
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#شهیدحسین_ایدون
در خانواده ای مومن و مذهبی دیده به جهان گشود.در6سالگی راهی مدرسه می شود وتحصیلاتش در مقطع دوم راهنمایی به خاطر حضور در جبهه متوقف می ماند.
ایشان شب ها درمساجد محل نگهبانی می داد ویکبار حین نگهبانی درچاهی می افتد وپایش می شکند.
قبل ازعازم به جبهه به دزفول میرود و درکار بنایی به شوهرخواهرخود کمک می کند ودستمزد خود را برای مادرش هدیه می خرد.
هنوز15سال این شهید بزرگوار تمام نشده بود که عازم جبهه ی کردستان می شود وبرای مدتی به اهوازمی آید وبا اصرارخانواده نزد مادرش در اراک می رود.در آنجا به مادر اصرار می کند که اجازه بدهد وی عازم جبهه شود ومی گوید اگر اجازه ندهی در هنگام خواب ازشما امضا می گیرم.سرانجام مادر بزرگوار این شهید علی رغم دلبستگی شدید اجازه ی اعزام وی را می دهد.
یک ماه بعد درعملیات رمضان به درجه ی رفیع شهادت می رسد ولی پیکر مطهرش پیدا نمی شود وفقط لباس ها وساعت حسین رابه دست مادرش می رسانندواین مادرعزیزبا یادحسین وتنها یادگاری هایش؛ بعد ازهشت سال انتظار به جوار رحمت پروردگار ودیدارفرزندش می شتابد و پدر داغدارش همچنان چشم انتظار می ماند.یک سال بعد از ارتحال پدر,پیکرمطهرحسین ایدون پیدا می شود و پیکر پاک این نوجوان 15 ساله در کنارشهدای اهواز دفن می شود.روحش شاد وراهش پر رهرو باد.
و حسین جان چقدرهمانند امامت غریبی...
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
زندگینامه #شهیداحمدمشک از زبان برادرش
احمد مشک فرزند هادی
احمد پنجمین فرزند خانواده بود، فرزندان خانواده سه دختر و سه پسر بودند . در دوران انقلاب بسیار فعالیت داشت . با شروع انقلاب در مغازه ها و مساجد در زمانهای خاصی که دیده نشود اعلامیه توزیع می کرد.دو یا سه نوبت سربازان او را دنبال کردند و او موفق به فرار شد ، در راهپیمائی ها و تظاهرات دوران انقلاب حضور فعال داشت و در این مراسم بسیار ماجرا جویی می کرد در پایگاه های ایست و بازرسی که از طرف کمیته ها تشکیل می شد مأموریت داشت که تردد شبانه را کنترل کند. در روزهایی که امنیت اجتماعی از مشکلات شهر شده بود، احمد در حفظ امنیت با کمیته همکاری می کردتابستان سال 59 یک دوره آموزش دفاعی و رزمی برای برادران و خواهران در مرکز آموزش ملاثانی برگزار شد ، احمد در آن دوره ها فعالیت جدی داشت و هستند عزیزانی که او را بخوبی بیاد می آورند معمولا احمد در کمک به پدرم پیش دستی می کرد و پدر همیشه مسئولیت مدیریت خانه و مغازه را به او می سپرد . تا اینکه در شهریور ماه 1359 پدرم به عنوان خدمه ی کاروان عازم مکه شد . در این ایام امور خانه به احمد سپرده شد او در حالی که فقط 16 سال داشت،هم از خانواده پشتیبانی و هم خرید و فروش مغازه را دنبال می کرد .در 31/6/1359 برایم نامه ای فرستاد و در آن نوشته بود : می گویند مرزهای ایران و عراق شلوغ شده و احتمالا عراق به ایران حمله کند . مگر ما مرده ایم که صدام ایران را بگیرد. وقتی فضای شهر در اثر جنگ به هم ریخت احمد مغازه را تعطیل کرد و گفت من باید به پایگاه بسیج بروم. مادرم خیلی سعی کرد او را منصرف کند و به او می گفت که پدرت شر به پا می کند و من باید جواب بدهم . اقلا صبر کن تا پدرت از مکه برگردد. ولی احمد گوش نمی کرد و تمام اوقات در پایگاه های مقاومت بسیج و مرکز آموزش ملاثانی و مأموریتهای رزمی فعالیت داشت . یک روز غروب احمد به خانه آمد لباسهایش همه کثیف و قیافه اش بسیار خسته و ژولیده بود کفشهایش پاره و کف آنها جدا شده بود ، گفتیم احمد چرا کفشهایت پاره است گفت این پارگی کفشها امروز مرا نجات داد ، داشتم می دویدم ، چون کفشهایم پاره بود افتادم و کمی آن طرف تر یک خمپاره به زمین خورد . اگر کفشم پاره نبود به آن محل می رسیدم و به هوا می رفتم . همیشه احمد به جبهه می رفت ،تا اینکه پدرم از مکه برگشت . احمد در سوسنگرد بود (قبل از محاصره ی سوسنگرد ) پدرم خیلی سریع خودش را به سوسنگرد رساند و خیلی تلاش کرد که احمد را برگرداند ، ولی احمد راضی نشد و به اوگفت : اگر دوست داری اسم تورا هم همینجا می نویسم تو هم پیش ما بمان ، پدرم اصرار را بی نتیجه دید و برگشت .
چند روز بعد در محاصره سوسنگرد جزء گروه 22 نفری بود که تا آخرین نفس و آخرین نفر ایستادگی کردند و شهید شدند . او هم رزم شهید جواد داغری و شهید علی رضا دهبان بود . شهید جواد داغری در خاطراتش از شجاعتها و رزمهای احمد می گفت که در رزم های شبانه به تنهایی چه تعداد تانک دشمن را منهدم کرده . احمد با توجه به سن کمی که داشت بسیار شجاع بود . او از فعالیتهایش برای خانواده سخنی نمی گفت و اندکی را که می دانیم از همرزمانش شنیده ایم. احمد خیلی زود در 25/8/59 شهید شد . جسد او سه روز زیر تابش نور خورشید ماند و متورم شد یکی از بچه های محل به پدرم قول داد هر طور شده جسد احمد را از سوسنگرد می آورد ، او همین کار راکرد و در تاریخ 28/8/59 در ظهر تاسوعا جسد احمد را در اهواز دفن کردیم . در آن روزها کسی در اهواز نبود که نگذارد مادرشهید جسد آفتاب سوخته شهید را نبیند.
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
شهید تاسوعا🌹
🍁از ویژگیهای شهید خضوع و تواضعش بود
واسش بزرگ و کوچک هم فرق نداشت
درمقابل همه متواضع و فروتن بود✅
#شهید_ابوذر_امجدیان🌹
#شهادت: #تاسوعای۹۴
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🏴شهدا و امام حسین (ع)
یکے از بچه ها رو فرستاده بود دنبالم ، وقتے رفتم سنگر فرماندهے بهم گفت: دوست دارم شعر " ڪبوتر بام حسین (ع) " رو برام بخونے..
گفتم: حاجی قصد دارم این شعر رو برای کسی نخونم، آخه برای هرکسی کہ خوندم شهید شده، گفت: حالا که اینطور شد حتما باید برام بخونے هر چے اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخونم، زیربار نرفت، شروع کردم به خوندن :
دلم مےخواد کبوتر بامحسین بشم من
فدای صحن حرم و نامحسین بشم من
دلم مےخواد زخون پیکرم وضو بگیرم
مدال افتخـارِ نوڪری از او بگیرم ...
همینطور ڪہ مےخوندم حواسم به حاجے بود. حال و هواے دیگه ای داشت. صداے گریه اش پیچیـد تو سنگر ...
دلم میخواد چو لاله ای نشگفته پرپر بشم
شهد شهادت بنوشم مهمان اڪبر بشم..
وقتے گلوله توپ خورد کنارش مهمون علی اکبر امام حسین (ع) شد، همونطوری کہ مےخواست ، اونقـدر پاره پاره کہ همه بدنش رو جمـع کردند تو یه ڪیسه کوچیک...
✍ راوی : حاج علی مالکےنژاد
شهید حاج احمد کریمی
فرماندهگردانحضرتمعصومه
لشکر۱۷علےبنابیطالب
لبیڪ یاحسیـــن ع
🌷سلام بر شهیدان
🤲اللهم ارزقنا.
🌷🌷🌷🌷🌷
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار فاطمه عبادی در ترسیم واقعه به شهادت رسیدن قمربنیهاشم را با صدای محسن چاووشی ببینید
قطعه "عبّاس" از محسن چاووشی به مناسبت روز تاسوعا منتشر شده است
🌷🌷🌷🌷🌷
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💔شهید تاسوعا
#شهید_حاج_عبدالله_باقری:
میان پیرهن دلبرم مرا دفن کنید
که بهترین کفن یک شهید لباس عزاداری اوست☝️
#وصیت #شهید_عبدالله_باقری:
برایم شب هفت و چهلم نگیرید
و هزینه اش را به فقرا بدهید...👌
پیراهني که با آن برای امام حسین ( علیه السلام ) عزاداری کرده ام را روی پیکرم داخل قبربگذارید.💔
#تاسوعای_حسینی۹۴
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo