eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید_علی_شفیعی ولادت: ۱۳۴۵_ کرمان شهادت: ۱۳۶۵_ عملیات کربلای ۴ بخشی از وصیت نامه شهیدعزیز👇👇 خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بی اختیار اشک می ریزد ، خدایا این خون که در رگهای من می چرخد همه اش به شوق توست، خدایا این زبان همچون لایه های ترک خورده زلالی باران تو را له له می زند پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان . 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌹شهیدِ عزیز محمدرضا تورجی زاده همیشه نمازهایش را اول وقت می خواند و بسیار قرآن تلاوت می کرد. پیش از نماز صبح به راز و نیاز با خداوند مهربان می پرداخت و آنقدر خالصانه به نیایش می پرداخت که گاهی صدای گریه های او موجب بیدار شدن اطرافیانش می شد.او عبادت های خود را تا طلوع آفتاب ادامه می داد. تورجی زاده به طور مداوم در جبهه مجروح می شد و قبل از آنکه به طور کامل بهبود یابد مجدد به جبهه می رفت. او در ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در حین فرماندهی گردان یازهرا (س)در سنگرش از ناحیه ی پهلو،بازو جراحت و ترکش هایی دید و به مقام شهادت نائل شد. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
به حقیقتـــــ بگو: 📎آیتـــــ الله صمدے آملے : مهم نیستـــــ در چه پیشه و شغل و ڪسوتـــــ و لباسے باشے در هر لباس باش و خداشناس باش. از حضرتـــــ استادعظیم الشانم حضرتـــــ علامه حسن‌زاده آملے روحے فداه شنیدم ڪه فرمودند: شهید صیاد شیرازے در مسیر خودسازے تا لحظه شهادتـــــ در تحتـــــ توجهاتـــــ ولایت ایشان بوده استـــــ. مهم نیستـــــ ڪه سپاهے باشے یا ارتشے فقط و بگو: 《 》 گر ڪام تو بر نیامد آنگه گله ڪن》 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
خدایا از جمع یارانم جدایم مکن و در مقابل شهدا شرمنده ام مساز، زیرا به عشق شهادت به در خانه ات می آیم. خدایا در شهادت چه لذتی است که مخلصان توبه دنبال آن اشک شوق می ریزند و این گونه شتابان اند. 🌹خادم الشهداء شهیدحجت الله رحیمی شهادت: ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی‌اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده. شیرودی همانطور که می‌رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می‌آید وقت نماز است. 🌹شهید_علی اکبر _شیرودی 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از صدای حاج قاسم هم میترسیدند!! 🔺ماجرای شروع عملیات در نبل و الزهرا توسط حاج قاسم سلیمانی 🔸کاری که حاج قاسم کرد هیچ نظامی ای در دنیا نمی توانست انجام دهد 🔹خط مرزی ایران تا دریای مدیترانه کشیده شد.. 🌷🌷🌷🌷🌷  https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓سی روز با قرآن کریم روز پانزدهم ماه مبارک رمضان۱۴۰۰ ☘ قطعه کوتاه تصویری ☘ 🎙 استاد محمود شحات محمد انور 🤲خدایا مارابا قرآن زنده بدار ،بمیران ومحشور بگردان https://eitaa.com/piyroo
زهرا سلیمانی: 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد. 📒 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و به يكي از يارانش كه بيمار بود فرمود: خدا! آنچه را كه از بيماري شكايت داري موجب كاستن گناهانت قرار داد، در بيماري پاداشي نيست اما گناهان را از بين مي برد، و آنها را چونان برگ پاييزي مي ريزاند، و همانا(دلیل اینکه در بیماری پاداش نیست این است که) پاداش در گفتار به زبان، و كردار با دستها و قدمهاست، و خداي سبحان به خاطر نيت راست، و درون پاك، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد. 📒 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠در ياد يكي از ياران، (خباب بن ارت) فرمود: خدا خباب بن ارت را رحمت كند، با رغبت مسلمان شد، و از روي فرمانبرداري هجرت كرد، و با قناعت زندگي گذراند، و از خدا راضي بود، و مجاهد زندگي كرد. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
🌱 زِندگیاتونو وقفِ کنین وقفِ جبهِه‌ی فرهنگی وقفِ ... وقتی زندگیاتون این شِکلی بشه، مجبور میشین نکنین! وَ وقتی که گناه‌هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه‌ای از حقایق به روتون باز میشه...! اونوقته که میشین شبیهِ ... اول شبیه بشین بعد بشین.. ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🌹🌹
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -خیلی خوب بابا. -خوب نگفتی؟ آنی چشماشو باریک کرد و گفت: -البته برا هر کسی فرق داره. کلافه گفتم:_ خوب تو برا خودتو بگو. -من؟ خوب خوشم میاد باهاش حرف بزنم. وقتی با همیم نمی فهمم وقت چه جوری میگذره. وقتی نیست دلم تنگ میشه و مدام بش فکر میکنم. دلم میخواد هر کار می تونم بکنم تا خوشحال شه.....امممم... پوزخندی زدم و گفتم: -بپا غرق نشی. -حالا درست بگو چه خبره؟ نگاهمم و دوختم جلو و گفتم: -ولی من هیچ کدوم از این چیزایی که تو گفتی و ندارم. انگار اصلا منو نمی بینه. حرصم می گیره می خوام یه جوری توجهشو جلب کنم. ولی نمی شه. یه جوریه. نمی دونم. -مثلا چکار میکنی؟ چند تا از شاهکارامو براش تعریف کردم.آنی با چشای گرد شده گفت: -اینجوری می خوای توجهشو جلب کنی؟ پوفی کردم و گفتم: _من راه دیگه ای بلد نیستم آنی سرتاپامو نگاه کرد و گفت: _تو مطمئی دختری؟ خودتو جا نزدی؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -وای وای وای اینا رو خودت تنها گفتی یا مشورت کردی؟ -مرض آخه تو چطور دختری هستی که بلند نیست توجه یه پسر و جلب کنه. -یه چیزایی بلدم ولی رو این جواب نمیده. از این بچه مثبتای سر به زیره بخاطر اینکه جلوش حجاب ندارم نگامم نمی کنه. -اوه اینو باش این عتیقه رو از کجا پیداش کردی؟ یه شونه مو بالا دادم و گفتم: -دوست داداشمه. میاد و میره. آنی فکری کرد و گفت: -نه اگه واقعا خبری بود الان باید از این حرف من ناراحت میشدی. پر سوال نگاش کردم:_یعنی چی؟ -خوب ابله اگه عاشق طرف باشی یکی بدشو بگه باید بت برخوره دیگه. کوبیدم رو شونه شو گفتم: -من کی همچین غلطی کردم. عشششششششششششق!!!! -پس چی؟ -بابا من گفتم می خوام توجهشو جلب کنم. -خوب ابله چرا دلت نمی خواد توجه بقال محله تونو جلب کنی خوب یه فرقی برات داره دیگه. فکر کردم راست میگه. چرا ارشیا برام مهمه. -باید بگردی ببینی از چی چیزایی خوشش میاد همون کارا روبکنی با این ادهای تومعلومه ازت فراری میشه. بعدم یاد بگیر دختر باشی. پسرا هرچقدرم سر به زیر باشن نمی تونن از یه خانم خوشکل چشم بپوشن. زنگ خورد و من با پوزخند بلند شدم. -ولی ارشیا می تونه.-------- 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 با هم از کلاس خارج شدیم. تو مدرسه اتفاق خاصی نیافتاد فقط سفارشات طولانی معلما درباره نزدیک شده اخر سال و تموم کردن تنبلی و از این حرفا. منم اصلا دل و دماغ نداشتم و حوصله بچه ها رو سر بردم.بعد از اینکه زنگ خورد. راه افتادم طرف خونه. یادم اومد از کت شلوار ماکان. رفتم خشکشوئی و لباسشو گرفتم. وقتی رسیدم خونه هنوز بابا و ماکان نیامده بودن. مامان طبق معمول اغلب مواقع نبود. کت و شلوار ماکان و گذاشتم تو اتاقشو مانتومو در اوردم. دلم می خواست یه دوش آب گرم اساسی بگیرم ولی با این شونه بانداژ شده نمیشد. کلافه رفتم پائین. -مهربان نهار منو بده می خوام برم بخوابم. -صبر نمیکنی بقیه بیان؟ -نه اونا خدا می دونه کی بیان. من گشنمه. -باشه بیا برات بکشم. صبحونه هم که نخوردی. بابات فکر کرد خواب موندی وقتی رفت سراغ اتاقت دید نیستی تعجب کرد. -اِ به غیر از سوری جون پس برای بقیه هم نگران میشن؟ مهربان چشم غره سرزنش امیزی رفت.:_ترنج خانم درباره پدرت درست صحبت کن. بشقاب باقالی پولو رو گذاشت جلوم. قاشق و برداشتم و مشغول شدم. _مگه دروغ میگم. فقط خدا نکنه سوری خانم از چیزی دلخور بشه. دیگه زمین و زمان به هم میریزه اگه مامان دیروز فورا اشکش در نیامده بود بابا منو تنبیه نمی کرد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
۸اردیبهشت‌ماه ، امیر ارتش اسلام، گرامی باد . 🥀 🗓 ولادت : ۲۰ دی‌ماه ۱۳۳۴ (استان مازندران، شهرستان تنکابن، روستای بالاشیرود) 👈 متأهل 👈 دارای ۳ فرزند 👈 از مبارزان دوران ستمشاهی پهلوی 👈 ستاره درخشان کردستان در مبارزه با ضدانقلاب 👈 معروف به ناجی غرب، فاتح ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر 👈 همرزم امیر شهید 👈 نامدارترین خلبان دنیا با بیش ترین پرواز جنگی 👈 اصابت ۳۶۰ گلوله و ۴۰ حادثه به بالگرد ایشان 👈 اولین نظامی که امام جمعه تهران (آیت الله خامنه ای) در نماز به او اقتدا کرد. 🗓 شهادت : ۸ اردیبهشت ۶۰ 👈 اصابت گلوله تانک به بالگرد 📌 منطقه : استان کرمانشاه، دشت ذهاب، ارتفاعات بازی دراز، سیه قره بلاغ 📍 مزار : شهرستان تنکابن، شهر شیرود، گلزار شهدای امامزاده حسین 📍 یادمان : بازی دراز 📍 بنای یادبود : شهر تنکابن https://eitaa.com/piyroo
خلبان علی‌اکبر قربان شیرودی در دی‌ماه ۱۳۳۴ در روستای بالا شیرود از توابع شهرستان تنکابن در خانواده‌ای کشاورز و متدین دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن سال سوم متوسطه در زادگاه خویش، برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و همراه با کار به تحصیل خود ادامه داد. شیرودی با اتمام تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۵۱ وارد ارتش شد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند. سپس دوره هلی‌کوپتری کبرا را در پادگان اصفهان گذراند و با درجه ستوانیاری فارغ التحصیل شد. وی پس از ۳ سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت و با خلبان احمد کشوری آشنا شد. شیرودی از ارتشیانی بود که با اوج گیری جریانات انقلاب اسلامی به صفوف راهپیمایان پیوست و به دستور حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، او نیزخارج شد. پس از خروج از پادگان درصدد تشکیل گروهی چریکی بر آمد و با تعدادی از دوستانش در کرمانشاه در این زمینه اقدام کرد تا اینکه امام خمینی به میهن بازگشتند و انقلاب به پیروزی رسید. شیرودی که با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رهسپار شده بود در جریان یکی از مأموریت‌های خود با سرپیچی از فرمان بنی صدر مبنی بر تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه، به همراه ۲ خلبان همفکر خود و با ۲ هلی‌کوپتری که در اختیار داشتند، در طول ۱۲ ساعت پرواز بی‌نهایت حساس و خطرناک که وی به‌عنوان تنها موشک‌انداز پیشاپیش ۲ خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد، توانست مهمات دشمن رادرهم کوبیده وخسارات سنگینی بر دشمن وارد آورد. با اوج‌گیری جنگ کردستان شیرودی و چند تن دیگر از خلبانان وارد جنگ شدند. وی در چند عملیات پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط راهبردیی غرب کشور وارد کرد. در ۱۳ دی ماه ۱۳۵۹ وقتی خیانت‌های آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مسئله روحانیون متعهد و اعضای سپاه کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورای‌عالی دفاع رساندند و حکم بازداشت وی منتفی شد. شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از ۴۰‌بار سانحه و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به هلی‌کوپترش، باز سرسختانه می‌جنگید. شیرودی پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ سرانجام در آخرین عملیات پروازی خود (۸ اردیبهشت ۱۳۶۰) در منطقه بازی دراز، هنگامی که عراق لشکری زرهی با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره‌انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس‌گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سرپل ذهاب گسیل داشته بود، به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید. خلبان تیز پرواز آسمان ایران ساعتی، از جنگ فاصله نگرفت و چنان جنگید که دکتر مصطفی چمران او را «ستاره درخشان جنگ کردستان» نامید و تیمسار ولی‌الله فلاحی او را «ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها» خواند. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚀 ؛ مالک اشتر جبهه‌ها ✅ امیر سرلشکر شیرودی تنها خلبان جنگ در دنیا بود که با دوهزار و ۵۰۰ساعت پرواز و ۳۶۰سانحه هوایی نام خود را در تاریخ خلبانان جهان ثبت کرد. https://eitaa.com/piyroo
شهید علی اکبر قربان شیرودی ، که با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور1359 به منطقه کرمانشاه رهسپار شده بود در جریان یکی از مأموریت های خود با سرپیچی از فرمان بنی صدر مبنی بر تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه ، به همراه دو خلبان همفکر خود و با دو هلیکوپتری که در اختیار داشتند ، در طول 12 ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک که وی به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگربه قلب دشمن یورش برد ، توانست مهمات دشمن را درهم کوبیده وخسارات سنگینی بر دشمن وارد آورد . شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما وی درجه تشویقی را نپذیرفت وتنها خواسته اش را دیدار با حضرت امام و بیان کارشکنی های بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان اعلام کرد . در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیارسوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت ، اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنین نوشت :" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیاء اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده ام ، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبرعزیزم به جنگ رفته ام . لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند ، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام برگردانید ". https://eitaa.com/p
فرازی از : "...هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد ، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم." "... اگر برای احیاء اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است ... " https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا