#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌾 #اربعین_سال93 به پیاده روی اربعین رفتیم. محمدرضا هم خیلی اصرار داشت که بیاید ⚡️اما گفتیم که بگذار ببینیم اوضاع در چه حالی است #تجربه کسب کنیم سال دیگر با هم💞 برویم.
🌾 #چفیه ای که دوستش هدیه🎁 داده بود را داد تا در حرم #امام_حسین(ع) تبرک کنم. اما من در شلوغی های حرم گمش کردم🙁 و هر چه گشتم پیدایش نکردم🚫 و خلاصه برایش یک #چفیه خریدم و تبرک کردم.
🌾به #محمدرضا جریان را گفتم،میدانستم خیلی به چفیه علاقه💞 داشت و از او #عذرخواهی کردم اما او در جواب گفت که
فدای سرت من #حاجتم روا می شود😊.
🌾وقتی به #تهران رسیدیم در مورد حاجتش و چرایی آن از محمدرضا سؤال کردم❓ و او در جواب گفت که اگر چیزی را در #حرم ائمه گم کنی حاجت روا می شوی😍 .من حاجتم این است که #شهید بشوم .تا #اربعین سال دیگر زنده نیستم🌷.
🌾من خیلی ناراحت شدم😔 و در جوابش گفتم که به عراق میروی⁉️گفت جنگ فقط آنجا نیست در #سوریه هم هست من در سوریه #شهید_می_شوم.
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#راوی_مادر_شهید
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔸نحوه ے برخوردبا جوانان....
یڪ جوان بنام دادیرقال را از گردان اخراج ڪرده بودند و داشت مے رفت دفتر قضایے.
شهیدبرونسے همراه او رفت دفتر قضایے و گفت: آقا من این رو مےخوام ببرم.
گفتند:
این به درد شما نمےخوره آقاےبرونسے.
گفت: شما چه ڪار دارید؟ من مےخوام ببرمش...
همان دادیر قال شد فرمانده گروهان ویژه و مدتے بعد هم شهید شد.
بعد از شهادت دادیر قال،
یڪ روز حاجے به فرمانده قبلے او گفت:شما این جوونها را نمے شناسین،
یڪبار نمازش رو نمے خونه، ڪم محلے مے کنه، یا یه شوخے مے ڪنه،
سریع اخراجش مے ڪنین؛ اینها رو باید با زبون بیارین تو راه، اگه قرار باشه
ڪسے براے ما ڪار ڪنه، همین جوونها هستن.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌸 در سال ۱۳۴۸ بعد از اخذ دیپلم از دبیرستان رودڪی با توجہ بہ اینڪہ در رشتہ #مهندسیدانشگاهتهران قبول شده بود بہ دلیل علاقہ ای ڪہ بہ دریا داشت ، نیروی دریایی را برگزید و بہ جهت طی دورههای ناوبری و فرماندهی ناو بہ #آلمان اعزام شد و در آنجا نیز در بین دانشجویان ۷۰ ڪشور جهان #رتبہاول را بہ خود اختصاص داد و بہ ایران بازگشت . پس از بازگشت محمد ابراهیم همتی از آلمان بہ جهت تڪمیل مهارتها و تخصصهای دریانوردی مجدداً بہ ڪشورهای #سوئد و #فرانسه اعزام شد و تا سال ۱۳۵۷ در آنجا بہ #تحصیل مشغول بود و پس از آن بہ ایران بازگشت و در منطقہ دوم دریایی بوشهر مشغول بہ خدمت گردید .
🌸 دست سرنوشت بہ گونہ ای باور نڪردنی شهید محمد ابراهیم همتی را بہ #ناوچہپیڪان پیوند زد ، چرا ڪہ همزمان با تحصیل در فرانسہ ، ناوچہ پیڪان بہ سفارش ایران در این ڪشور ساختہ شد و شهید همتی با همین ناوچہ بہ ایران بازگشت و تا روز شهادت در سمت #فرمانده ناوچہ بود .
🌸 بیش از دو سال از آمدنش بہ ایران میگذشت و او در بوشهر و بر روی ناوچہ پیڪان خدمت میڪرد ڪہ جنگ آغاز شد . روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ڪہ حملہ نیروهای عراقی بہ ڪشور آغاز شد . محمد ابراهیم در مرخصی بہ سر میبرد . بہ علت حملہ بہ فرودگاهها تمام پروازها لغو شده و هیچگونہ پروازی صورت نمیگیرد . آرام و قرار نداشت و اصرار داشت ڪہ شبانہ بہ سوی بوشهر حرڪت ڪند ، چرا ڪہ میگفت : در بوشهر نیاز به ڪمڪ او دارند و بلافاصلہ همان شب لباسهایش را جمع ڪرد و با اتوبوس بہ شیراز و از آنجا بہ بوشهر رفت و سہ ماه بعد در هفتم آذر سال ۱۳۵۹ در عملیات مروارید ناوچہ اش هدف موشڪ قرار گرفت و او و همرزمانش بہ همراه ناوچہ پیڪان در آبهایخلیجفارس آرام گرفتند .
✍ نشر بمناسبت روز نیرویی دریایی
#شهید_محمد_ابراهیم_همتی
🕊 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊