افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌹شهیدتفحص علی محمودوند
تیر۴٣ درتهران متولد شد،سال۶١ همزمان باآغاز عملیات رمضان به جبهه رفت
درجواب مخالفت مادر برای اعزام گفته بود:
"مادر تو بگو بمیر میمیرم ولی نگو نرو،هیچ کاریم نکنم آب که میتونم بدم دست رزمندهها"
در عملیات والفجر مقدماتی همراه با گردان حنظله به فکه رفت و بعدا یکی از ۶٠نفری بود که از بین ٣۶٠رزمنده اعزامی به عملیات علیرغم جراحت توانست زنده به عقب برگردد
حاج علی درباره آن عملیات میگفت "در والفجر مقدماتی عراق تیپهای کماندویی اردنی و سودانی را به منطقه آورده بود...
چندروز زیر آتش دشمن بودیم، مدام از ما ميخواستند تسلیم شویم، میگفتند:راه فرار ندارید،آب جیرهبندی بود،توی خاک دنبال چهارتا فشنگ میگشتیم،تا زندهام صدای درهم پیچیده دعوت به تسلیم بلندگوی دشمن وتکبیرهایی را که از لبان تشنه و قاچقاچ شده نیروها بیرون میآمد،فراموش نمیکنم"...
در والفجر۸ برای همیشه یک پایش را از دست داد
اما باوجود ۷۰درصد جانبازی(شیمیایی،موجی و قطع پا) بازهم از پا ننشست و پس از جنگ شد فرمانده گروه تفحص لشگر ٢٧محمدرسولالله
اتفاقا سال٧١ اولین جایی را که برای تفحص رفت محور والفجر مقدماتی بود، همان قتلگاه شهدای گردان کمیل و حنظله...
طی ٨سال شهدای زیادی را به دامن مادرانشان بازگرداند
تا اینکه در ٢٢بهمن٧٩ پس از خنثیسازی ۶٣مین بهجا مانده از جنگ، با انفجار مین آسمانی شد و به یاران شهیدش پیوست
علی محمودوند قبل از شهادت با اشاره به پای مصنوعیش به همراهان گفته بود "این پا روی مین رفتن دارد"
#شهید_علی_محمودوند 🌷
#تفحص
#سالروز_شهادت🕊
#بیست_و_دوم_بهمن_1379
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo