eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته ای برای شهدا ..... شهدا مرا ببخشید که هر وقت کسانی که از راهیان نور صحبت میکردند را مسخره میکردم و راهیان نور را راهیان گور میخواندم. .....😔🌹😔 شهدا من از شما معجزه هایی دیدم که خودم هنوز هم باورم نمیشود چه برسد به افراد دیگر. ... شهید ابراهیم هادی سلام 👋 یادته داداش یه روز گریه ام گرفته بود وقتی کتاب سلام بر ابراهیم رو خوندم ؟؟؟ 😊🌹😊 مطمئنم هنوز یادته .... اونروز بعد از اشک ریختن بهت گفتم خیلی دلم میخواد کانال کمیل رو از نزدیک ببینم و تو واسه سال تحویل دعوتم کردی بیام راهیان نور و کانال کمیل رو از نزدیک ببینم. ...... 😭😭😭😭😭 هنوز هم باورم نمیشه. .... از اونجا بود که رسما توبه کردم و راه دیگه ای رو که مستقیم و امام زمانی هست رو در پیش گرفتم ..... 😊🌹😊 بله دوستان عزیزم این بود داستان تحول من V.g نویسنده دلنوشته و پشیمانی https://eitaa.com/piyroo بچه‌ها باور کنید شهدا زنده اند❤️
یک خرمشهری زخم جنگ همچنان بر پیکر خرمشهر !! خانواده ‌هایی که مثل محمد در خانه ‌های خمپاره‌ خورده از زمان جنگ زندگی می‌کنند ، کم نیستند ! اینجا زندگی خیلی سخت است. با اینکه بندرگاه داریم و همه فکر می‌کنند کار زیاد است اما به بومی ‌ها کار نمی‌دهند !! هیچ وقت یادم نمی‌رود چطور بچه ‌هایم را از این شهر به آن شهر و برای فرار از جنگ به دندان می‌کشیدم...... 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🌸خاطره ای از شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 👇👇👇👇 🔸یه بار یه کار فرهنگی برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم و برای هزینه اون کار یه تیکه از طلامو که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم 🎁و برای آقاسید یه کار فرهنگی انجام دادم هیچکس متوجه نشد حتی پدر و مادرم فقط خودم و سید و خدا دونستیم سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت فقط نشونم بده که تو زندگیم هستی😭 موند و ‌ اومد من خیلی دوست داشتم برم کربلا ولی جور نمیشد😔 و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم خیلییییییییی بیقرار بودم و گریه میکردم شب و روزم شده بود گریه برای دیدار 😭😭💔 یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود...💔 بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این رو نوشته⁉️ گفت فلانی گفت من کربلاشون رو میدم بره کربلا گفت مشکل هزینه نیست جور نمیشه براشون گفت من میخوام هزینه بفرستم هدیه شهید مصطفوی هست شماره کارت بدین‼️ گیج شده بودم خلاصه از اون اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم 🔸اون شخص که ندونستم کی بود همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم😧 تا چند روز گیج و منگ بودم خلاصه اینکه من نرفتم کربلا و تصمیم گرفتم هزینه کربلامو هدیه بدم به شخص دیگه✨ گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار میداد ولی خیلیی بیقرار بودم برای دیدار کربلا ولی به سیدمیلاد گفتم سید ببینم چی میبینم😭 گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه😭😭😭 هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا😭😭 رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام 🌱 نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم😭😭😭 اون شخص از اومد. . . و من. . . برای اربعین بعدی از طرف کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم⁉️ برای خادمی کربلا و برای اولین بار رفتم کربلا و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام در کریم اهل بیت علیها السلام چهارده روز خادم الحسین شدم. 😭😭😭😭😭 🌺 ✨ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
◽️من اينجا... در قصه خيس اين دنيا... وجودم مچاله شد... کاری بکن ای شهيد بعضی وقتها نميدانم، درميان گرد و غبار اين دنيا، در اين دنيا با که ميتوان از بيقراری گفت...؟! ◽️ به یـــــاد آنهایی که جز استخوانهایشـــــــــــان چیزی از جسمشـــــــان نمانده اما عظمت و شکـــوه غیـــرت و روحشان عالم را فرا گرفته، باز هم همان جملـــه "شهـــدا شــــرمنده ایــــم" https://eitaa.com/piyroo
🍂 درد دارد دویدن و نرسیدن؛ که دویدن ما درجا زدن است.... به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته باشند.... شـہآدت را نمےخواهیم و به خیال خودمان عاشق شهادتیم... بسنده کرده‌ایم به عکس های چسبانده شده ی دیوارِ اتاق! عکس و دلنوشته شهدایی که فقط پست شد! کانال که پر شد از صوت و روایت شهدا! و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه شهید را درک نکردیم.... نفهمیدیم که تنها برای است... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
⚘﷽⚘ التماس گرانبهایی است از تو میخواهم خودت را، از خدا میخواهم تو را... مگر یک شیعه چه سرمایه ای با ارزش تر از امامش میتواند داشته باشد؟ حواسم باشد همانطور که برای آمدن شما دعا میکنم، ماندن خودم را هم از بخواهم... که کم نبودند مدعیانی که امامشان را تنها گذاشتند... دعا کن کوفی نباشیم... دلتنگتم مولای من... https://eitaa.com/piyroo 🕊 🌺
... اگردلت راداده اے به شهدا 💞 پَسَش مَگیر........ بگذاردراین تلاطم روزگاردل بماند❤️ دلداده را دلی ناب باید... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
زيباي يك رزمنده برای نسلهای بعد 💢ما می خواستیم محکوم تاریخ نشویم و نسل بعد ما را نداند و جنگ آمد ... میدانی چه میگویم؟؟ آری جنگ آمد. ما به دنبال جنگ نرفته بودیم🚫 او آمد 🔰تعدادی از ما تحت امر امام و ولی مان جنگیدیم👊 شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند. عده ای نیز رنگ رزمندگی به خود پاشیدند. و تعدادی نیز رنگ جبهه را ندیدند و جنگ شدند. عده ای . عده ای . اما یا ز برتن یا داغ بر دل و عده ای نیز داغ بر پیشانی زدند. ↫عده ای ↫عده ای مظلوم ↫عده ای مغموم ↫وعده ای نیز مذموم 💢تعدادی آمده بودند تا بروند. قرار را بر گذاشته بودند. عده ای نیز آمده بودند تا بمانند. چاره ای نبود. شهیدی گفته بود: " از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم، از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود... 🔰عده ای آمده بودند تا از خود بکشند. عده ای تا حساب های خود را تسویه کنند. عده ای آمده بودند تا آدم حسابی شوند👌 عده ای نیز حساب باز کردند. عده ای نیز آمده بودند تا حسابی آدم شوند. عده ای آمدند تا بی پیکر شوند ... عده ای نیز تراش عده ای نیز پیکره ی یک "بت" عده ای ویلچری♿️ تعدادی ویلایی عده ای حاضر✌️ تعدادی ناظر قومی نیز 💥واما.. 💢دیوانگی ما با جنگ مصادف شد. در ما میل به زیستن زنده بود. حس عاشقی و معشوقی نیز جریان داشت. اما جنگ آمده بود.چه باید میکردیم؟ آیا جز جنگیدن چاره ای داشتیم⁉️ ما هم آینده را برای خود ترسیم کرده بودیم. اما نزدیکتر از دور بود. 🔰جنگ بود. باید این نزدیک را پاسخ میدادیم و نزدیکمان دور شد و دور و دور و دور به ساعات ۸ سال باید میرفتیم به دنبال این . مگر چاره ای جز جنگیدن داشتیم❓ 💢برای ما هم عزیز بود. از توپ وتفنگ و ترکش💥 میترسیدیم. باید جرأت می یافتیم. عشق و عاشقی و معشوقه را به امید از تمامی عاشقان ومعشوقانی مانند شما رها کردیم ...و رفتیم ...چه باید میکردیم؟ 🔰ما بدنبال شدن نرفتیم🚷 خواستیم محکوم تاریخ آینده نشویم. خواستیم فردا از نگاه تیز و شماتت بار شما فرار نکنیم. ما خونخواری نیاموخته بودیم. باور کن از رنگ خون میترسیدیم. اما به رفتیم. خونخواهی سرهای به ناحق بریده شده. مگر چه باید میکردیم؟؟؟ 💢از جنگ به بعد شکل عاشقی مانیز تغییر کرد. ما با دلتنگی و دلبستگی به محبوبه های شب♥️محبوبه های شب عملیات. محبوبه های جا مانده در ارتفاعات میمک، قلاویزان "ماووت" و جاماندگان در زیر خاک ریزهای و رفیقان رفته تا دهانه ی خلیج و نبرد های نابرابر جبهه ها 🔰باور کنید قطار قطار رفتیم👥 واگن واگن برگشتیم جوان رفتیم پیر پیر برگشتیم راست راست رفتیم شکسته شکسته🥀 بر گشتیم گروه گروه رفتیم.دسته دسته برگشتیم دسته دسته رفتیم، برگشتیم 💥اما 💢آری من و تو حق داریم همدیگر را نشناسیم. از دو نسل ، دوستان ما آنسوی دردها ورنج ها به ساحل و ما این سمت چشم دوخته به افق های نامعلوم😭 🔰راستی اگر نمیرفتیم چه میکردیم⁉️ باور کنید ما هم دل داشتیم😢 ↵با دل رفتیم، بیدل برگشتیم ↵با رفتیم، با بار بر گشتیم ↵با پا👣 رفتیم، بی پا برگشتیم ↵با عزم رفتیم، با زخم💔 برگشتیم ↵پر شور رفتیم، برگشتیم ⇜ما پریشانیم ...اما نه ⇜شکسته ایم ... اما نشسته نه❌ ⇜دلخسته ایم ...اما دست بسته نه 💢ما همان پیاده ایم. سواری نیاموخته ایم. سوای شما نیز نیستیم✘ ما همان دیروزی هستیم. تعداد ما میدانید در ۸سال چه تعداد بود؟ ۳ونیم درصد از جمعیت . اما مردم تنهایمان نگذاشتند. 🔰آری همه ی ما ۸ سال بودیم، با هم در کنار هم. هم بودی. آری همه بودند. نگاه محبت آمیز آن دوران به ما؛ هدایای مادران و پدران شما به جبهه♥️ گذشتن از شام شب و هدیه به جبهه. گذشتن از فرزند و اعزام فرزند دیگر. بمباران. تشییع رفیقان ما. دیدار وعیادت و دلجویی از جانبازان ما. 💢آری مردم بودند..ایستادند، مقاومت کردند👊 تلخی چشیدند اما به رخ ما نکشیدند. ما هنوز لقمه های سفره های شما هستیم که بیدریغ به سنگر های ماهدیه کردید. 🔰ما هنوز به آنسو و این سو بدهکاریم. طلبی نداریم❌ اما بدانید... قرار "دیروز" آنچنان بود. از امروز شرمنده ایم. ما غارت را آموزش ندیده بودیم. را تجربه کردیم. از امروز 😔 https://eitaa.com/piyroo
-میگن‌چرا‌میخوای‌شهید‌شی؟! +میگم‌دیدید‌وقتی‌یه‌معلم‌رو‌دوست‌داری خودتو‌میکشی‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیری و‌لبخند‌رضایتش‌دلت‌رو‌آب‌کنه؟! منم‌دلم‌برا‌لبخند‌خدام‌تنگ‌شده(:" میخوام‌شاگرد‌اول‌کلاسش‌شم 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
✍️ آن ‌های ریز و تفتیده، پذیرای پاهایی بود که با عشق می‌لغزید. آنجا بود که راهی آن می شدیم. همان جا که اکنون دو سال پیاپی است از دیدارش محرومیم و از زیارت بزرگانش جا مانده‌ایم. بزرگانی به وسعت آسمان، برخاسته از آرمانی سترگ. آری آنجا ; قطعه‌ای از خاک بهشت و است. جامعه آرمانی مهدوی که همه فارغ از موقعیت و مال و شهرت دنیوی، یکسان با یکدیگر قدم برمی‌داشتند. دارا و ندار، تحصیل‌کرده و عامی، ضعیف و قوی و... هیچ کس را برتری بر دیگری نبود چرا که همه برقرار به سر حد قرار آمده بودند. ، 📷 عکاس: محمدجواد کیالها https://eitaa.com/piyroo
📝 | 🌟 هنگامی که غرق در تماشای تو در اعماق قصه هایی که در خاکت رقم خورده بود پیش میرفتم و پای درد و دل زمین می نشستم،خاکریز ها و نخل های بی سر روایت می کردند و من با همه وجودم نغمه هایشان را می شنیدم انگار من تازه ای از میان جسم زنگار بسته ام جوانه میزد!مگر میشود تو را فراموش کرد وقتی در تمام وجودم جاری هستی. 💠 به محض اینکه اولین قدم را راهی مسیرت کردم انگار در درونم آشوبی به پا میشد، هر ثانیه نگاهم به نقطه ای دوخته میشد انگار درون تو به دنبال گمشده ای می گشتم! آری من خودم را گم کرده بودم و سرگشته و از همه جا رانده خودم را به تو رساندم چرا که شنیده بودم خاکت روح آدم را پاک میکند. 📍حالا با اینکه من از تو دور افتاده ام اما روحم هنوز هم پر در حوالی تو میزند چرا که طعم شیرین آرامشی را که در هوای تو چشیده است در هیچ جای دیگری پیدا نمیکند. https://eitaa.com/piyroo
📝 | 🌟 کبوتر میشوم تا بالهای پروازم مرا که غرق ورق زدن دفتر دلتنگی هستم به تو برسانند! پیش از تو دلتنگی برایم معنایی دگر داشت و بعد از دیدن تو معنایی دگر، معنایی مملوء از بیقراری و درد دوری! انگار با دیدن تو ترتیب واژگان ذهنم بهم ریخته، دیگر هیچ واژه ای معنای قبلی خود را ندارد. 🔅 تصویرت درست مانند اولین دیدار در ذهنم روشن است، گذر ایام حتی ذره ای از درخشش گنبد زیبایت برایم کم نکرده است چه بسا که دلتنگی برای تو، هر لحظه تصویری زیباتر را برایم مجسم میکند. 📍 من مجبور به تحمل این دوری شده ام و کاری جز شمارش ثانیه ها از من برنمی اید، هر ثانیه که میگذرد حس میکنم در دوری از تو سالها پیر شده ام. ای کاش در گذر یکی از این ثانیه ها من دوباره تماشاگر تو باشم . https://eitaa.com/piyroo
📝 | 🍃من دلم بوی خاک میدهد! دیرگاهی است در شلمچه خاکش کرده ام. یک روز و شب هایی در این بهشت کوچک سپری شد، دلم که میگرفت میرفتم و روی خاک ها می نشستم و سفره دل را برای شهدا باز میکردم. من میگفتم و انها بدون اینکه باز خواستم کنن گوش میکردند و مرهمی بر زخم های دلم می شدند. 🌱 اما الان دور افتاده ام از روزها! هر ثانیه که میگذرد معنای دلتنگی را بیشتر درک میکنم، انگار در رگ های وجودم به جای خون دلتنگی در جریان است، ان روزها برایمان چنان دلنشین بوده که اگر روزی خودم را هم فراموش کنم اما یقین دارم آن سرزمین را فراموش نخواهم کرد. ✨ حال کشتی را دارم که از ساحل آرامش رانده شده و در دریای طوفانی رها شده است. دلتنگم! دلم برای نفس کشیدن در هوای لبریز از آرامش شلمچه پر میزند، ای کاش بار دگر زیارت آن بهشت زمینی نصیبم شود. https://eitaa.com/piyroo
| ✨ بوی خاکِ اکنده در هوای سرزمین عشق را به هر عطرگلی ترجیح میدهند! چنان با دل و جان نوکری میکنند که از دیدنشان آدمی به وجد می اید، اما جای تعجبی نیست زیرا هر آنکه اندکی مهر شهدا را در تاریکخانه قلب خود جای داده باشد برای خادمی انها سر از پای نمیشناسد. 🌿 بی تردید انها بی دلیل راهی این سرزمین مقدس نشده اند، اینجا تنها مکانی است که هیچ اتفاق تصادفی ندارد! این شهدا هستند که انتخاب میکنند چه کسی در سرزمین شان قدم بردارد و در هوای انها جان بگیرد. 🖇نمیدانم! شاید دعایی با دل شکسته یا گریه های نیمه شبی ضمانت آنها را کرده اما هر انچه که بوده آنها را چنان به نزدیکی شهدا رسانده که دیگر کسی آنها را به اسم نمیشناسد، بلکه با خادمی شهدا شناخته میشود و به راستی که چه زیباست زیر چتر شهدا بودن. https://eitaa.com/piyroo
| طلائیه ✨ به هر سرزمینی که میرسم خاکش را میبویم اما هیچکدام بوی ناب تو را ندارد، آری! خاکی که مملوء از خون آلاله ها است بوی بهشت را آکنده میکند. در میان دشت هایت چشمه های معرفت است که در حال جوشیدن است و زائران تشنه را سیراب میکند. 🔹من خود را به تو میرسانم تا پای کلاس درس تو انسانیت و ایثار را بیاموزم، گوهرهای نایابی که این روزها برای ادم های این روزگار حکم طلا را دارد و تو لبریز از این چنین گوهر هایی هستی! بی دلیل نیست که تو را طلائیه میخوانند. 📍خسته از این زمانه کوله ام را برمیدارم و به راه می افتم. راهی که مقصدش تو باشی، راه را گم کرده ام اما نه راه رسیدن به تو را،بلکه من راه رسیدن به خود را گم کرده ام. درست به مانند کسی که در میان تاریکی ها گام برمیدارد، خود را به تو میرسانم تا چراغ راهم باشی. 📩 عکس : ارسالی از مخاطبین در پویش https://eitaa.com/piyroo
هویزه ✨ عشق برایت معنا پیدا میکند هنگامی که همقدم با نسیم از میان عاشقان میگذری! و روح بی تعلق به بدن غبار گرفته کنجی مینشیند تا قدری آرامش از اهل این دهکده آرام طلب کند. 🔹اینجا سرزمینی است که در آن چشم از دیدن خجالت زده و شرمسار میشود! چراکه هر دم نگاهش به چهره هایی دوخته میشود که در اعماق نگاه معصومانه آنها درخواستی آرمیده و تو اما چنان در خود غرق شده ای که نمیتوانی آن را درک کنی. 🌱نگاهت را گاه به آسمان میدوزی و گاه به زمین، آری! خوب میدانم میان آن نگاه ها چه میگذرد. وقتی از همه جا رانده شده ای اما آنها تو را در آغوش کشیده اند پس حالا بهترین زمان است برای پیمان بستن با آنان برای پاک شدن و لایق دیداری دوباره شدن و برای گام نهادن در مسیری که آنان خود راهگشای آن بودند. https://eitaa.com/piyroo
💔 یڪۍ‌نوشتہ‌بود سہمِ‌من‌از‌جنگ پدرۍ‌بود ڪہ‌هیچ‌وقت در‌جلسہ‌ۍاولیا‌ومربیان‌ شرڪت‌نڪرد💔🥀 وهمینقدر‌غریب https://eitaa.com/piyroo
/معراج_شهدا 🌿 مینویسم برایت از دهکده تنهایی هایم و از بیقراری های قلب شکسته ام، راز دل را برای تو فاش میکنم که به درستی تو محرم اسرار من هستی. تو را صدا میزنم و خوب میدانم که جوابم را میدهی و مرا به حال خود وانمیگذاری. ✨راه دور است اما بین من و تو فاصله ای نیست چراکه هرزمان که دلگیر میشوم خود را به تو میرسانم و سفره دل برایت باز میکنم و چه زیبا همنشین من میشوی و گوش به من میسپاری بدون اینکه مرا سرزنش کنی بی دلیل نیست که حتی اگر خود را گم کنم تو را هیچگاه گم نمیکنم. 📍قطب نمای قلبم در بزنگاه های زندگی به سمت تو می ایستد و در برابر تو شدید و بی وقفه می کوبد. با تو هر روز حسم تازه تر میشود و غرق در پاکی ات میشوم، نمیدانم شاید حال کبوتری را دارم که جلد تو شده و نمیتواند بدون نگاه تو ثانیه ها را سپری کند پس مرا دریاب. https://eitaa.com/piyroo
/شلمچه ✨در احوالاتی اسیر شده ام که انگار برای من نیست، من حتی با خودم غربیه شده ام، دیگر کسی را که در آیینه میبینم نمیشناسم، اینها تنها تا زمانی است که میان من و تو فاصله باشد و من در سر آرزوی زائر تو بودن را می پرورانم اما آنگاه که به تو میرسم حال بد من را چنان دگرگون میکنی که باران، دشت خشکیده را آباد میکند. تو پیله ای را که به دور خود بسته ام باز میکنی و مسیر آسمان را به من نشان میدهی، من پرواز را از تو می آموزم که با بال های شکسته پر گشودی. چه زیباست با تو بودن و در کنارتو نفس کشیدن . حتی خیال در کنار تو بودن آرامش بخش من است، در حوالیت ریشه خشکیده وجودم جانی دوباره میگیرد. دست یاری ات را به سمت من بگیر...! من یقین دارم در سایه تو عاقبت بخیر میشوم. https://eitaa.com/piyroo
«آرمان عزیز» روح بزرگ تو خاطره ساز خواهد شد و حافظه ی تاریخی ما هیچ گاه شهادت غریبانه ی تو را به دست فراموشی نخواهد سپرد... آن جا که دلی میلرزد، آن جا که پایی متزلزل میشود، روایت قهرمانانه تو راهنمای مسیر خواهد بود... آری «آرمان عزیز» گفتی که آقا نور چشم توست وحالا خود، نور چشم همه ی ما شدی شهادتت مبارک دلاور 🌷 https://eitaa.com/piyroo
🕊اشک و آه، هم مسیر با قلب دلتنگ میشوند تا مرهمی باشند بر زخم های نابسمان دوری و کنج غربت نشینی! دیگر اما انگار این مهمان های خوانده و ناخوانده نیز راه به جای نمیبرند و مرهم آشفتگی هایم نمیشوند. بی تاب بودن احوال هر روز من است درست به سان کبوتر بال شکسته ای که با دیدن آسمان دلتنگ میشود و در سر رویای پرواز دارد. ✨و من اینجا در میان هیاهوی این شهر باز برای تو دلتنگ شده ام! غروب های بی نظیر، اهالی بی ریا، برای لباس های خاکی و من دلتنگم برای خادمی! تمام روزهای فراق را به امید جوانه زدن در سرزمین نور پشت سر گذاشته ام و مرا در سر رقص با نسیم اروند پای برجا نگه داشته است. 📍کلمات از بیان شوق دیدار، ناتوانند و شرمگین! قلم نیز زیر بار این دلتنگی ها خمیده است. من به انتظار بر در کوچه وصال نشسته ام تا خورشید با طلوعی گرما بخش، قلب یخ بسته ام را جانی دوباره بخشد. https://eitaa.com/piyroo
🔻آره شاید توی سالهای گذشته توی شبای احیا دم سحری اونموقع که آماده باش بودی 😭😭 ی لحظه دلت گرفته ی لحظه دلت شکسته و گفتی دیگه تاب و تحمل این دنیا رو نداری و همون لحظه شهادتت امضا شده تو که همیشه هوای همه رو داشتی کسی ناراحت نشه کسی دلش نگیره کاش به مای بعد خودت فکر میکردی مهمان مولا باشی تو این شبای عزیز سلام مارو هم برسون و به مولا بگو برا حسین ت پدری کنه.... https://eitaa.com/piyroo
سلام ✋ چقدر امروز دلتنگ راهیان نورم... بریم بشینیم رو خاک... پابرهنه... زیر آفتاب ... تا یه ذره بفهمیم چی کشیدن تا به اینجا برسیم ... 😔 ‌ 🌹 اینجا تمام لاله‌هایش بی‌پلاکند https://eitaa.com/piyroo