eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی که زانوم رو عمل کردم ، ماه رمضون بود . چند روزی بستری بودم. خواهرهام نوبتی کنارم می موندن . وقت اذان که میشد بابک سریع خودش رو میرسوند تا خاله هاش رو برسونه خونه تا وقت افطار پیش شوهر و بچه هاشون باشن . ✨ قبلش کلی اصرار میکرد بره برای خاله هاش چیزی بخره تا افطار کنن . تو اون چند روز ،هروقت اومد بیمارستان ،دستش پر بود :کمپوت می اورد ؛ ابمیوه و بیسکویت میخرید. ☺️ همه سر به سرش می ذاشتن و میگفتن که ( چه خبره ؟! چرا این همه چیز میخری؟ مگه غریبه هستی؟) اون هم می اومد کنار تختم ، دست می کشید به سرم ، و میگفت (مامان، اینجا همه ش دراز کشیده ؛شاید یهو گشنش شد. کم کم میخوره دیگه:) : مادر شهید نوری هریس🌷 https://eitaa.com/piyroo
شهادت یعنی زندگی کن، اما فقط برای خدا... اگر شهادت میخواهید زندگی کنید فقط ‌برای‌ خدا... نوری هریس🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
شهادت یعنی زندگی کن، اما فقط برای خدا... اگر شهادت میخواهید زندگی کنید فقط ‌برای‌ خدا... نوری هریس🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
بهش‌گفتم: بابک‌من‌به‌خاطر‌خانوادم‌نمیتونم‌بیام دفاع‌از گفت: توی‌کربلاهم‌دقیقا‌همین‌بحث‌بود💔 یکی‌گفت‌خانوادم یکی‌گفت‌کارم یکی‌گفت‌زندگیم اینطوری‌شد‌که‌امام حسین(علیه‌السلام)‌تنها‌موند و‌من‌واقعاجوابی‌نداشتم‌برای‌حرفش🥀 نوری هریس🌷 ‎‎‌ https://eitaa.com/piyroo
هر روز هم باشگاه می رفت، هم اینجا داخل حیاط ورزش می کرد. همیشه هم نوار مداحی می ذاشت؛ اونی که سلیم به زبون آذری می خونه: زینب زینب زینب... صداش رو بلند می کرد و دوتا لاستیک زانتیا می بست به مچ پاهاش، و از این سر حیاط می کشید تا اون سر حیاط... و بعد دراز می کشید رو تخت و وزنه ها رو بالا می برد. گاهی وقت ها می گفتم: بابک... آخه تو جوونی، بچه چقد نوحه گوش می کنی؟! کمی نوار شاد گوش کن... میگفت: نه مامان از این نوحه خوشم میاد. نوری هریس🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/piyroo
خواهران زینبی ، حسینی باشید خواهران خوب تر از جانم من نمی دانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می کشید،ولی می دانم حس او به زینب (س) چه بوده. عزیزان من حالا دست هایی بلند شده و زینب هایی غریب و تنها مانده اند و حسینی در میدان نیست . امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب های زمانه و حرم او دفاع کنیم . ( فرازی از وصیت نامه شهید ) نوری هریس🌷 https://eitaa.com/piyroo