eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
17.6هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 - چشم شما جون بخواه. بعد درحالی که لقمه اش را می بلعید گفت: -حالا مامان امروز به مامانش میگی؟ مهرناز خانم با چشمانی گرد شده به ارشیا نگاه کرد و گفت: -چقدر هولی. بابا بی مقدمه نمیشه که من الان یک ساله دارم با سوری برای تو دنبال زن می گردم اسم ترنج و نیاوردم. حالا یهو نمیشه. ارشیا استکانش را گذاشت روی میز و گفت: -ببین مامان هی بهونه میگیری. حالا من یکی دیگه رو گفته بودم به سر رفته بودیا. -خوب معلومه. باید دست به عصا راه برم. سوری نور چشمش و به هر تحفه ای نمیده. ارشیا دست به سینه نشست و گفت: -مامان مطمئنی من پسر خودتم.!؟ -آره عزیزم چطور مگه؟ ارشیا از این خونسردی مادرش داشت حرص می خورد.آتنا هم فقط می خندید. -مامان اذیت میکنی ها 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻