eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان از علاقه ترنج به ارشیا مطمئن بود ولی دلش نمی خواست خواهرش را جلوی ارشیا بی ارزش کند . به دست آوردن دل ترنج وظیفه ارشیا بود. -اونو نمی دونم. -چکار کنم؟ ماکان ماشین و روشن کرد و گفت: -هیچی بشین بمیر خوب معلومه. میری خونه اول این قیافه جنگلی تو درست می کنی بعدم یه دسته گل و یه جعبه شیرینی می خری همراه ابوی و والده مکرمه تشریف میارین جهت دست بوسی. حالا تا ببینم مقبول می افتی یا نه. ارشیا خوشحال بود لا اقل دیگر عذاب وجدان ماکان را نداشت. *** ترنج بلند شد و سلام کرد: -کی اومدی؟ مهدی هم به او لبخند زد و گفت: -دیروز. فردا هم باید بریم. یه کار فوری داشتیم اومدیم انجام بدیم و بریم. ترنج رو به الهه گفت: -برای همین مهمونی رو انداختین امشب. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻