کلمات درذهنم جولان میدهندو من درتکاپوی انتخابشان با#قلم کلنجار میروم ، ثانیه هابه سرعت میگذرندو صفحه روبهرویم باکلماتی نامفهوم سیاه ترازقبل میشود.
کلافه دست ازنوشتن میکشم و اینبار اورا درپس پرده #خاطرات تجسم میکنم ،آن زمان که گلبانگ#اذان از گلدسته های حرم برخاست وصدای گریه اش دربیمارستان پیچید وَتقویم گواه این روزبودکه ولادتش همزمان با میلاد #شاه_خراسان بودوبه همین خاطر نامش#محمدرضاشد.محمدرضاارفعی که#حماسه هایش درگوش تاریخ پیچیده.
خاطرات راورق میزنم که#ترانه سخاوت وبخششاش به گوشم میرسد چیزی که زبانزد خاص و عام بود،هرچه باشد اودر پرتو مهرعلیابنموسیالرضا قدکشیده وبرخاستن چنین بانگی از وجودش، دور از انتظار نبود.
نسیمی دلانگیز میوزد و خاطرات را جلوتر میبرد به آن روز میرسد که هورالعظیم* یا مهدی هایش را به خاطر سپرد چون میدانست این آخرین رزم او خواهد بود.
به آن روز میرسد که#عاشورا در بیمارستان ، پیش چشمان خواهرش تداعی شد آن لحظه که وجود او را عطش فرا گرفته بود و دست خواهر بسته بود برای رفع عطش.
ناگهان ورق میلغزد ، #آسمان در هم میپیچد و زمین میلرزد از السلام و علیک #یا_اباعبداللهاش با لبی عطشان و ملائکه به جوش و خروش میافتند که سیرابش میکنند از چشمه بیکران کرامت حسینابنعلی و محمدرضا لبخندزنان پرواز میکند به سوی ابدیت ، به سوی اربابش...
پ.ن: هورالعظیم یا کلانتالاب، بزرگترین تالاب مرزی در استان خوزستان است ، عملیات بدر را در هورالعظیم با ذکر یا مهدی آغاز کردند ، شهید در این عملیات زخمی شد و راهی بیمارستان تبریز شد.
به قلم:مهدیه نادعلی
https://eitaa.com/piyroo